پس از تحولات اخیر منطقه و به ویژه جنگ غزه، دیگر تردیدی باقی نمانده است که رویارویی اصلی جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت با دشمن، صرفا در میدان نظامی رخ نمی‌دهد.

طراحی عملیات فرهنگی؛ از واکنش تا پیش‌دستی

آگاه: آنچه رهبر انقلاب از آن با عنوان «قرار گرفتن در کانون جنگ تبلیغاتی و رسانه‌ای» یاد می‌کنند، ناظر به میدانی است که در آن، ذهن‌ها هدف قرار گرفته‌اند و «واقعیت» پیش از آنکه با گلوله تحریف شود، با روایت دگرگون می‌شود. در چنین وضعیتی، جهاد تبیین یک توصیه اخلاقی نیست، بلکه یک ضرورت امنیتی و تمدنی است.

آرایش جدید دشمن؛ از رسانه کلاسیک تا مهندسی ذهن
جنگ رسانه‌ای امروز، دیگر محدود به بی‌بی‌سی، سی‌ان‌ان یا روزنامه‌های زنجیره‌ای غربی نیست. «جبهه وسیع دشمن» اکنون شبکه‌ای مرکب از رسانه‌های جریان اصلی، پلتفرم‌های اجتماعی، اتاق‌های فکر، سلبریتی‌ها، اینفلوئنسرها و حتی برخی نهادهای ظاهرا فرهنگی است که همزمان و هماهنگ عمل می‌کنند. ویژگی اصلی این آرایش جدید، فاصله‌گرفتن از اقناع عقلانی صریح و حرکت به‌سوی «اثرگذاری احساسی و ناخودآگاه» است.
در این میدان، خبر اهمیت ثانویه دارد؛ آنچه تعیین‌کننده است، «چارچوب‌بندی» خبر است. تصاویر گزینشی، روایت‌های معکوس، قربانی‌نمایی از دشمن و حذف زمینه‌های تاریخی، مجموعه‌ای از عملیات‌های روانی را شکل می‌دهد که هدف نهایی آن، ایجاد آشوب ذهنی و فروپاشی اعتماد به روایت مقاومت است. از همین‌روست که جنگ رسانه‌ای امروز، ماهیتی هستی‌شناختی پیدا کرده؛ یعنی در پی تغییر درک مردم از واقعیت، خیر و شر، قربانی و متجاوز است.

جنگ روایت‌ها؛ فلسطین به‌مثابه میدان نمونه
پرونده فلسطین، نمونه شاخص جنگ روایتی است. دشمن در این میدان، به‌دنبال انکار نیست، بلکه در پی «توجیه آن» است. تحریف تاریخ اشغال، حذف دهه‌ها جنایت و تقلیل مقاومت به «خشونت کور» در حالی انجام می‌شود که رژیم صهیونیستی در قامت قربانی بازنمایی می‌شود. این وارونگی مفهومی، تنها با تکرار و تکثیر روایت ممکن شده است؛ روایتی که در قالب سریال، مستند، خبر فوری، پست شبکه اجتماعی و اظهارنظر هنرمند بازتولید می‌شود.
نقطه ضعف جبهه خودی در این میدان، فقر محتوا نیست بلکه ضعف در «زبان روایت» است. بسیاری از پیام‌های درست، به‌دلیل ادبیات نامتناسب، توان ورود به عرصه عمومی را پیدا نمی‌کنند. به تعبیر رهبر انقلاب، اگر ادبیات مناسب تولید نشود، اندیشه عملا محو خواهد شد؛ حتی اگر حق باشد.

طراحی عملیات فرهنگی پیش‌دستانه
جهاد تبیین زمانی به نتیجه می‌رسد که از حالت واکنشی خارج شود. پاسخ‌دادن به هر دروغ، اگر بدون طراحی کلان باشد، ما را به زمین بازی دشمن می‌کشاند. آنچه امروز نیاز است، «طراحی عملیات فرهنگی پیش‌دستانه» است؛ عملیاتی که بر شناخت دقیق نقاط ضعف دشمن و مزیت‌های گفتمانی جبهه انقلاب استوار باشد.
در سطح کلان، حوزه و دانشگاه باید از موضع تدافعی فاصله بگیرند و به تولید چارچوب‌های تحلیلی بپردازند که قابلیت ترجمه به زبان رسانه و هنر را داشته باشد. در سطح میانی، رسانه‌های داخلی نیازمند بازآرایی محتوایی‌اند؛ عبور از گزارش‌های کلیشه‌ای و حرکت به‌سوی روایت‌های انسانی، داستان‌محور و مبتنی بر تجربه زیسته و در سطح خرد، کنشگران فضای مجازی باید آموزش ببینند که چگونه با زبان کوتاه، تصویر و احساس، پیام عمیق را منتقل کنند.

زبان، سلاح اصلی نبرد
در نهایت، آنچه این جنگ را تعیین می‌کند، «زبان» است. زبانی که بتواند حقیقت را نه صرفا توضیح، بلکه قابل احساس کند. دشمن این را به‌خوبی فهمیده است؛ اگر ما در تولید ادبیات جذاب، چندلایه و به‌روز تعلل کنیم، حتی پیروزی‌های میدانی نیز در حافظه جمعی شکست معنا خواهد شد. جهاد تبیین، امروز بیش از هر زمان دیگر، نیازمند فرماندهانی است که هم میدان نبرد را بشناسند و هم زبان آن را.
نکته کلیدی در جهاد تبیین، تشخیص تفاوت میان «اطلاع‌رسانی» و «هویت‌سازی» است. دشمن در جنگ رسانه‌ای امروز کمتر به‌دنبال قانع‌کردن منطقی مخاطب است و بیشتر در پی بازتعریف هویت‌هاست؛ اینکه مخاطب خود را در کدام سوی تاریخ ببیند، با کدام رنج هم‌ذات‌پنداری و کدام ارزش‌ها را بدیهی یا مشکوک تلقی کند. به همین دلیل، حمله به مفاهیمی چون مقاومت، شهادت، امت و حتی معنای عدالت و انسانیت، شکلی نرم اما عمیق به خود گرفته است. اگر جبهه انقلاب صرفا به پاسخگویی موردی اکتفا کند و نتواند روایت کلان خود از «معنای زندگی، مبارزه و آینده» را بازسازی و به‌روز کند، در سطح ناخودآگاه اجتماعی میدان را واگذار خواهد کرد؛ حتی اگر در سطح خبر و تحلیل، دست بالا را داشته باشد.
از این منظر، جهاد تبیین نیازمند فرماندهی واحد اما کنشگری متکثر است. نه تمرکز صرف بر نخبگان کافی است و نه رهاسازی کامل میدان به افراد پراکنده. باید شبکه‌ای هوشمند از تولیدکنندگان معنا شکل بگیرد که هرکدام به زبان و اقتضای مخاطب خود سخن بگویند، اما در چارچوب یک نقشه راه مشترک حرکت کنند. آینده جنگ رسانه‌ای، آینده‌ای است که در آن «غلبه روایی» مقدم بر غلبه میدانی خواهد بود. اگر امروز برای اداره این میدان، نظریه، آموزش و سازمان‌دهی نداشته باشیم، فردا ناچار خواهیم بود هزینه شکست ذهنی را با پیروزی‌های پرهزینه‌تر جبران کنیم؛ هشداری که بیانات اخیر رهبر انقلاب، آن را پیشاپیش و با دقتی راهبردی ترسیم کرده است. ان‌شاءالله همگی با تلاش مضاعف و توکل به خداوند متعال قدمی در حد توان، در این امر مقدس برداریم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.