ایران قلب جهان است؛ این تعبیری است که استراتژیست‌های جغرافیای سیاسی در مورد ایران به کار برده‌اند؛ موقعیت جغرافیایی یکی از عوامل منزلت بخش به ایران در طول تاریخ بوده است. به نحوی که همواره از ایران به عنوان پل ارتباطی شرق و غرب و همچنین شمال و جنوب یاد شده است. سوابق تاریخی نیز نشان می‌دهند که ایران نقش مهمی در تجارت بین‌الملل در ادوار مختلف داشته که معروف‌ترین آن حضور در جاده ابریشم بوده است.

پـل پـیشـرفـت

آگاه: قرن بیست‌ویکم را می‌توان نقطه عطفی در تحولات ژئوپلیتیک و بازتعریف الگوهای منازعه دانست. در این عصر، منطق جنگ به‌طور بنیادین تغییر کرده است: رقابت میان قدرت‌ها الزاما در میدان‌های نبرد سخت و برخورد مستقیم ارتش‌ها جریان نمی‌یابد، بلکه در عرصه‌های به ظاهر نرم‌تری چون اقتصاد، زیرساخت، شبکه‌های ترابری، فناوری و حتی معنا و هویت تمدنی پیگیری می‌شود. در چنین بستر تحول‌یافته‌ای، پدیده‌ای که امروزه با عنوان جنگ کریدورها شناخته می‌شود، به‌مثابه مصداق بارز این تغییر پارادایم مطرح است. طی سال‌های اخیر موضوع کریدور شمال و جنوب، در محافل سیاسی و رسانه‌ای به کرات مطرح شده است؛ در این کریدور، نقش ایران به واسطه موقعیت جغرافیایی کشورمان ممتاز است.
کریدور شمال و جنوب که ایران محور آن است، می‌تواند ایران را به پل تجاری هند، روسیه و اروپا تبدیل کند و صدها میلیارد دلار ارزش افزوده ایجاد کند.
کریدور بین‌المللی حمل‌ونقل شمال و جنوب موسوم به INSTC مسیری است که اروپا و آسیا را از طریق مسیرهای دریایی و زمینی به هم متصل می‌کند. این مسیر از سمت شمال ایران به‌سمت جنوب ایران و سپس به کشورهایی مانند هند و روسیه امتداد می‌یابد و از طریق دریای عمان و خلیج‌فارس نیز به کشورهای حاشیه خلیج‌فارس دسترسی می‌یابد. در سال‌های اخیر به ویژه پس از جنگ روسیه و اوکراین در کشور ما از این کریدور با نام ایران راه، یاد می‌شود.
در سایه نقش هاب‌ها یا نقطه اتصال‌های منطقه‌ای در دنیای امروز، ترانزیت کالا نه‌تنها یک فعالیت اقتصادی ساده، بلکه ابزاری استراتژیک برای کشورهاست تا خود را به عنوان هاب‌های منطقه‌ای تثبیت کنند. کشورهای واقع در مسیرهای ترانزیتی، مانند ایران، ترکیه یا امارات، از طریق تسهیل حمل‌ونقل بین‌المللی، درآمدهای مستقیم مانند عوارض گمرکی، هزینه‌های بندری و حمل ریلی و درآمدهای غیرمستقیم مانند توسعه صنایع وابسته، گردشگری و سرمایه‌گذاری خارجی کسب می‌کنند. این درآمدها می‌تواند به میلیاردها دلار برسد و اقتصاد ملی را تقویت کند.علاوه بر این، چنین کشورهایی با ایجاد وابستگی اقتصادی سایر ملت‌ها به زیرساخت‌های خود، نفوذ سیاسی و ژئوپلیتیکی خود را افزایش می‌دهند. برای مثال، کنترل مسیرهای ترانزیتی می‌تواند کشورها را به یکدیگر وابسته کند، جایی که صادرکنندگان کالا مجبور به رعایت منافع میزبان می‌شوند. در این زمینه، کریدور شمال-جنوب INSTC برای ایران فرصتی طلایی است تا از موقعیت جغرافیایی خود بهره‌برداری کند و به هاب ترانزیتی اوراسیا تبدیل شود که نه تنها درآمد ارزی پایدار ایجاد می‌کند، بلکه ایران را به عنوان بازیگری کلیدی در زنجیره تامین جهانی قرار می‌دهد.

آغاز و پایان یک کریدور استراتژیک
کریدور بین‌المللی شمال-جنوب INSTC یک پروژه حمل‌ونقل چندوجهی است که در سال ۲۰۰۰ توسط ایران، روسیه و هند راه‌اندازی شد و بعدها کشورهای دیگری مانند آذربایجان، ارمنستان، قزاقستان و بلاروس به آن پیوستند. این کریدور با طول تقریبی ۷۲۰۰ کیلومتر، از بندر بمبئی در هند آغاز می‌شود، از طریق بندرعباس یا چابهار در ایران ادامه می‌یابد، سپس از مسیر ریلی و جاده‌ای ایران به آذربایجان، روسیه و نهایتا اروپا می‌رسد. هدف اصلی INSTC کاهش زمان و هزینه حمل کالا بین جنوب آسیا و اروپاست؛ به طوری که زمان حمل از ۴۵ تا ۶۰ روز از طریق کانال سوئز، به ۲۰ تا ۳۰ روز کاهش می‌یابد و هزینه‌ها تا ۳۰ درصد کمتر می‌شود.
ساختار INSTC شامل مسیرهای دریایی از هند به ایران، ریلی مانند خط آهن رشت-آستارا و جاده‌ای است. ایران در این کریدور نقش محوری دارد، زیرا بیش از ۱۶۰۰ کیلومتر از مسیر را پوشش می‌دهد. پروژه‌های کلیدی مانند تکمیل خط ریلی رشت-آستارا، با سرمایه‌گذاری یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون یورویی روسیه در ۲۰۲۳ و توسعه بندر چابهار با همکاری هند، نشان‌دهنده اهمیت استراتژیک این کریدور است. این پروژه نه تنها تجارت دوجانبه را تسهیل می‌کند، بلکه جایگزینی برای مسیرهای غربی تحت تحریم ارائه می‌دهد، که برای کشورهای تحت فشار مانند روسیه و ایران حیاتی است. برای ایران، INSTC فرصتی برای تنوع‌بخشی اقتصاد و کاهش وابستگی به نفت است. طبق برآوردها، این کریدور می‌تواند سالانه بیش از ۲۰ میلیون تن کالا جابه‌جا کند، که درآمد مستقیم ایران از عوارض ترانزیت را به میلیاردها دلار برساند. درآمدهای غیرمستقیم نیز شامل توسعه صنایع لجستیکی، گردشگری و کشاورزی است؛ برای مثال، صادرات محصولات کشاورزی ایران به روسیه از طریق این مسیر افزایش یافته و به بیش از یک میلیارد دلار در ۲۰۲۴ رسید. علاوه بر این، INSTC ایران را به هاب ترانزیتی تبدیل می‌کند و کشورهای همسایه را به زیرساخت‌های ایرانی وابسته می‌سازد.هند، که سالانه میلیاردها دلار کالا به اروپا صادر می‌کند، با استفاده از INSTC هزینه‌های خود را کاهش می‌دهد و در عوض، ایران را به شریک استراتژیک تبدیل می‌کند. روسیه نیز از این کریدور برای دور زدن تحریم‌های غربی استفاده می‌کند، که تجارت دوجانبه با ایران را از چهار میلیارد دلار در ۲۰۲۲ به بیش از ۱۰ میلیارد دلار در ۲۰۲۵ افزایش داده است. این وابستگی، نفوذ ایران در مذاکرات منطقه‌ای را تقویت می‌کند و به عنوان اهرمی در برابر فشارهای خارجی عمل می‌کند.

مسیر بدون تحریم
از منظر ژئوپلیتیکی، INSTC تعادل قدرت در اوراسیا را تغییر می‌دهد. این کریدور، به عنوان مسیری بدون تحریم، روسیه و ایران را در برابر فشارهای غربی مقاوم می‌کند و هند را به عنوان وزنه‌ای در برابر چین قرار می‌دهد. برای ایران، این پروژه نه تنها تحریم‌ها را خنثی می‌کند، بلکه موقعیت آن را در ابتکار کمربند و جاده چین، تقویت می‌کند، جایی که INSTC می‌تواند با BRI یا همان جاده چین ادغام شود و ایران را به تقاطع دو کریدور عمده تبدیل کند. با این حال، چالش‌هایی وجود دارد. مسائل زیرساختی مانند تکمیل خطوط ریلی و امنیت مسیرها به ویژه در مناطق مرزی، نیاز به سرمایه‌گذاری بیشتری دارد. پیشرفت‌های اخیر مانند توافق ۲۰۲۵ ایران و روسیه برای دیجیتال‌سازی مسیر شمال و جنوب، نشان‌دهنده پتانسیل غلبه بر این چالش‌هاست. از سوی دیگر، رقابت با کریدورهای رقیب مانند کریدور میانی ترکیه-آذربایجان یا مسیر دریایی سوئز، ایران را وادار به بهبود کارایی در قالب کریدور شمال و جنوب می‌کند. احیای راه‌آهن قفقاز، تکمیل‌کننده کریدور شمال و جنوب از مسیر جلفا خواهد بود؛ مسیری که علاوه بر کاهش هزینه و زمان جابه‌جایی، همزمان تهدید کریدور جعلی زنگزور علیه ایران را خنثی کرده و کشور را به کریدور میانی متصل می‌سازد و جایگاه کریدور شرق- غرب را تقویت می‌کند.
تلاش جمهوری آذربایجان برای اتصال سرزمین اصلی خود به نخجوان از طریق جنوب ارمنستان و مسیر موسوم به کریدور زنگزور یا مسیر ترامپ، فرصتی راهبردی برای ایران ایجاد کرده است تا تهدید این کریدور را به نفع خود مدیریت کند. ایران می‌تواند با بهره‌گیری از موقعیت جغرافیایی شهر جلفا، جمهوری خودمختار نخجوان را از طریق خاک ایران به بخش اصلی جمهوری آذربایجان متصل کند و مسیر زنگزور که از جنوب ارمنستان عبور می‌کند را به حاشیه ببرد.
کریدور شمال-جنوب نه تنها یک مسیر حمل‌ونقل، بلکه ابزاری برای تحول اقتصادی و ژئوپلیتیکی ایران است. با تبدیل شدن به هاب ترانزیتی، ایران می‌تواند درآمدهای پایدار کسب کند، وابستگی کشورها به خود را افزایش دهد و از موقعیت جغرافیایی خود به عنوان اهرمی برای پیشرفت استفاده کند. در دنیایی که تجارت جهانی بر پایه زنجیره‌های تامین استوار است، INSTC ایران را از حاشیه به مرکز اوراسیا می‌برد. با سرمایه‌گذاری مداوم و مدیریت چالش‌ها، این کریدور می‌تواند ایران را به قدرت اقتصادی منطقه‌ای تبدیل کند و نشان دهد که ترانزیت، کلیدی برای استقلال و نفوذ است.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.