آگاه: همانطور که رهبر انقلاب فرمودند، شهید سلیمانی «قهرمان ملت ایران است، به خاطر اینکه ملت ایران داشتههای فرهنگی و معنوی و انقلابی و ارزشهای خودش را در او متبلور و مجسم دید.» (۲۶/۹/۹۹) امروز، وظیفه ما، استخراج همین ارزشهای متبلور شده و تبدیل آنها به «دستورالعمل» برای اداره کشور است.
۱. دکترین «فراجناحی و ملی» شهید سلیمانی
یکی از بزرگترین چالشهای امروز ما، شکافها و دوقطبیهای سیاسی است که انسجام ملی را تهدید میکند. مکتب سلیمانی، پادزهر این بحران است. او، به تعبیر دقیق رهبری، «در مسائل داخل کشور اهل حزب و جناح و مانند اینها نبود، لکن بهشدت انقلابی بود. انقلاب و انقلابیگری خط قرمز قطعی او بود.» (۱۸/۱۰/۹۸) این یعنی او توانسته بود میان «پایبندی قاطع به اصول انقلاب» و «جذب حداکثری» یک پیوند هنرمندانه برقرار کند. او با «روحیه فداکاری و نوعدوستی» که داشت (۲۶/۹/۹۹)، برایش این ملت و آن ملت یا این جناح و آن جناح مطرح نبود. او خود را «سرباز وطن» میدانست و همین نگاه، او را به نقطه وحدت تمام ایرانیان، با هر سلیقه سیاسی، تبدیل کرد. الگوی او به مدیران امروز میآموزد که راه تقویت انسجام ملی، نه حذف سلایق، که تعریف یک «دایره بزرگ انقلابی» است که در آن، همه زیر پرچم «ایران قوی» و «ارزشهای مشترک»، احساس تعلق کنند.

۲. الگوی «فرماندهی میدانی و جهادی»
بخش بزرگی از نارضایتیهای اجتماعی، نه از کمبود منابع، که از «سومدیریت» و «فاصله مدیران از میدان» نشأت میگیرد. مکتب سلیمانی، دقیقا نقطه مقابل این آفت است. او یک مدیر پشتمیزنشین نبود؛ یک «فرمانده میدانی» بود که «نه خستگی میفهمد، نه سرما میفهمد، نه گرما میفهمد.» (۱۳/۱۰/۹۸) او در سیل خوزستان و زلزله بم، همانگونه حاضر میشد که در جبهههای نبرد. این یعنی در مکتب او، «مردم» و «میدان»، اتاق عملیات اصلی هستند، نه جلسات اداری. رهبر انقلاب رمز موفقیت او را پیروزی در «جهاد اکبر» میدانند؛ یعنی مبارزه با نفس که به او این توان را میداد تا از هیچ چیز پروا نداشته باشد. (۱۳/۱۰/۹۸) تزریق این «روحیه جهادی» به بدنه مدیریتی کشور، یعنی تبدیل مدیران از «کارمندان اداری» به «افسران عملیاتی» که مشکل را از نزدیک لمس کرده و با خلاقیت و شجاعت، برای آن راهحل پیدا میکنند.
۳. منطق «صداقت و اخلاص» سلیمانی
اعتماد عمومی، بزرگترین سرمایه اجتماعی یک نظام است. این اعتماد، با شعار به دست نمیآید؛ با «عمل صادقانه» ساخته میشود. شهید سلیمانی، به تعبیر رهبری، «اهل معنویت و اخلاص و آخرتجویی بود و اهل تظاهر نبود.» (۲۶/۹/۹۹) مردم این صداقت را با تمام وجود حس میکردند. آنها میدیدند که او «بهشدت مراقب حدود شرعی بود» و دغدغهاش این بود که «به کسی تعدی و ظلم نشود.» (۱۸/۱۰/۹۸) این ترکیب شگفتانگیز از «شجاعت و تدبیر توأمان» (۱۸/۱۰/۹۸) با «اخلاص و معنویت»، از او شخصیتی ساخت که حتی دشمنانش نیز او را تحسین میکردند. امروز، راه ترمیم و تقویت اعتماد اجتماعی، دقیقا همین است: مدیرانی که حرف و عملشان یکی باشد، با مردم صادق باشند، از تظاهر و ریاکاری پرهیز کنند و منافع ملی را بر منافع شخصی و جناحی خود ترجیح دهند.
در نهایت، مکتب سلیمانی یک تابلوی نقاشی برای تحسین نیست؛ یک «جعبه ابزار» برای ساختن «ایران قوی» است. او به ما نشان داد که میتوان از دل یک روستای دورافتاده برخاست و به «قهرمان امت اسلامی» تبدیل شد. (۲۶/۹/۹۹) این یعنی راه برای همه باز است. وظیفه ما، نه فقط بزرگداشت نام او، که تکثیر و پیادهسازی «منش» و «روش» او در تمام لایههای مدیریتی و اجتماعی کشور است انشاءالله.
نظر شما