الناز برکاتی_ خبرنگار سرویس فرهنگی: شیخالاسلام ابواسماعیل عبدالله بن ابی منصور محمد، ملقب به «شیخالاسلام» و مشهور به «پیر هرات» در دوم ماه شعبان سال ۳۹۶ هجری قمری (۳۸۵ هجری شمسی) در منطقه تاریخی کهندژ یا قهندز در ولایت هرات چشم به جهان گشود. این منطقه کهن باستانی، بخشی از خراسان بزرگ آن روزگار بود و امروزه در غرب افغانستان واقع شده است. پدرش، ابومنصور، در ناحیه کهندژ دکانداری صوفی بود. او که سالهای بسیاری از جوانی را در بلخ گذرانده بود نخست به عنوان مرید ابوالمظفر حبال ترمذی، سپس به عنوان صوفی زاهد حنبلی مذهب و پس از آن، مرید شریف حمزه عقیلی ترمذی شد. ابومنصور پس از بازگشت به هرات، تشکیل خانواده داد. اما همچنان صوفی پارسا و مخلص باقی ماند و با مشایخ صوفی هرات حشر و نشر میکرد.
پیرهرات اما پیشگامِ نثر مسجع
خواجه عبدالله انصاری، از مشاهیر عرفان و ادب فارسی و از پیشگامان نثر مسجع در تاریخ ادبیات، عالِمی بزرگ و عارفی برجسته است که افکار صوفیانه و اندیشههای حکیمانهاش، همواره مورد توجه قرار گرفته و در این روزگار نیز، همچنان مناجاتهای شاعرانه و شورانگیزش، آرام دلهای علاقهمند به حقیقت وجودی عالم است.
دارای لقبی افتخاری از پیامبر اسلام (ص)
پیر هرات، ادیب، شاعر، عالم، عارف، محدث، مفسر قرآن، سخنور، استاد اخلاق و از مشایخ صوفی مسلک ایرانی در اواخر قرن چهارم و پنجم هجری قمری بود. زندگینامه نویسان عرب او را «عبدالله الهروی» مینامند و در نوشتههای فارسی از وی با عنوان خواجه عبدالله یاد میشود. عنوان «خواجه» در واقع لقبی افتخاری است برای اخلاف پیامبر اسلام که در سرزمینهای فارسی زبان، ساکن هستند. خواجه عبدالله نیز از نوادگان یکی از اصحاب پیامبر بود و طبق رسوم دیرین، با این عنوان بهمعنای «سرور» خطاب میشود.
دورههای کودکی تا جوانی
در کودکی خواجه عبدالله را در مکتبی گذاشتند که زنی در آن تعلیم میداد، سپس به مدرسه مالینی رفت و تا شش سالگی خواندن قرآن را در آن مدرسه آموخت و پس از آن در نه سالگی پدر و یکی از معلمانش املای احادیث را به او آموزش دادند.
خواجه در سنین کودکی فی البداهه شعر میسرود و هر کس که از او درباره مطلبی شعر میخواست او به سرعت پاسخ میداد. به عنوان نمونه او در امتحان شخص فاضلی که از او خواسته بود بیت زیر را به عربی ترجمه کند سربلند بیرون آمد.
روزی که به شادی گذرد روز آن است و آن روز دگـر روز بداندیشان است
وَ یَــــــــوْمُ ٱلْفَتَی مَا عَاشِهِ فِی مَسِـــــرَّه وَ سَایِرِهِ یَــــــــوْمُ ٱلشَّقاءِ عَصِیـــــب
رَمُ ٱلوَصْلُ مَا دَمَتِ ٱلسَّعادَهِ فَٱلدُّجـــــی یَتَنْغِیص عَیْشِ ٱلاَکْرَمینَ رَقِیـــــــــب
در سن بیشت و هشت سالگی اتفاق مهم زندگی او یعنی دیدار با شیخ ابوالحسن خرقانی رخ داد.
از تدریس تا تبعید
در زمستان سال( ۴۲۵- ۱۰۳۴) چند روز وجدآمیزی را در جوار صوفیان نوباذان، واقع در جنوب هرات گذراند. بر اثر این همنشینی، انصاری تصمیم گرفت دیگر در اجتماعات صوفیه که به خواندن آواز یا ترانه عرفانی مشغول میشوند، شرکت نکند. او ترجیح میداد خود را وقف تصوف همراه با اعتدال و هوشیاری و نه دیوانگی و هیجانزدگی کند.
سال بعد با مشایخ صوفی چشت، واقع در حوضه هریرود علیا دیدار کرد. در (۴۲۹- ۱۰۳۸) استاد حدیث او ابویعقوب فوت کرد و خواجه مشغول به تدریس شد، اما بهدلیل اتهاماتی که به تعلیمات او وارد شد، از سوی علمای دین ممنوعالتدریس شده و بهمدت دو سال تبعید شد. سیوهشتساله بود که بار دیگر به هرات بازگشت و تدریس تفسیر قرآن را آغاز کرد، اما بار دیگر و این بار بهمدت بیشتری به زندان و تبعید محکوم شد. معاندان و مخالفان خواجه عبدالله بارها تلاش کردند تا مباحثه و جدالی با وی آغاز کرده و او را به حبس و تبعید دچار کنند، اما در نهایت و پس از تحمل رنج و مشقتهای بسیار، این خواجه عبدالله انصاری بود که توانست تدریس و تفسیر و وعظ و هدایت سالکان را ادامه داده و بر اعتبار و عزت خود بیفزاید.
سالهای پایانی حیات خواجه عبدالله
خواجه عبدالله انصاری در سالهای واپسین زندگی خود از شهرت و آوازهی بسیاری برخوردار شده بود اما از بیماری رنج میبرد. خواجه در 66 سالگی، به بیماری سختی دچار شد و بیناییاش ضعیف شد، سپس در 74سالگی، بهطور کامل بیناییاش را از دست داد، اما طی آن سالها همچنان به تدریس قرآن و حدیث و تصوف مشغول بود و تفاسیر و تعالیم خود را برای شاگردانش دیکته میکرد.
او در نهایت در جمعه بیستودوم ذیالحجهی سال 481 هجری قمری و در 82سالگی چشم از جهان فرو بست و در جوار خانقاه شیخ عمو به خاک سپرده شد.
تبحر در علوم دینی و حدیث
از آثار او چنین برمیآید که در علوم مختلف دینی، متبحر و برخلاف بسیاری از صوفیان، در حدیث نیز دارای معلومات بسیار و حتی صاحب نظر بوده است.
متبحر اما حنبلی مذهب
خواجه عبدالله انصاری شریعت را اولین و اساسیترین راه ورود به سیر و سلوک حق تعالی میداند و شریعت را در قرآن کریم و سنّت حضرت محمد (ص) خلاصه میکند. وی در فروع دین اسلام، پیرو مذهب شافعی و در اصول دین و اعتقادات، پیرو مذهب احمد ابن حنبل بود و نسبت به مذهب خود با تعصّب برخورد مینمود، او به صراحت مذهب امام احمد بن حنبل را توصیف کرده و اقرار کرده است که حنبلی مذهب است؛ درباره اعتقادات خواجه عبدالله باید گفت که وی به تشبیه و تجسیم معتقد بود .خواجه میگوید: «حنیفی باش نه معتزلی، شفعوی باش نه اشعری، حنبلی باش نه مشبهی.»
آثاری گرانبها و تاریخی
از خواجه عبدالله انصاری آثار بسیاری بر جای مانده است که هر کدام بر سبق و سیاقی نوشته شده است. مناجاتنامه، نصایح، زادالعارفین، کنزالسالکین، قلندرنامه، محبتنامه، هفتحصار، رساله دل و جان، رساله واردات، الهینامه، صد میدان و مصیبت نامه از آثار اوست که به نثر مسجع نوشته شدهاند.
نمونههایی از آثار ویژه
مناجاتنامه که به «الهینامه» نیز معروف است، امروزه در میان عموم مردم، معروفترین کتاب خواجه عبدالله انصاری به شمار آمده و بنا بر روش و مدل این کتاب، مناجاتنامههای دیگری نیز نگاشته شده است. الهینامه که از قدیمیترین و مهمترین متون عرفانی فارسی بهشمار میرود، شامل مناجاتها، دعاها و سخنان وجدآمیز عرفانی در قالب نثری مسجع و موزون است. برخی از مناجاتهای خواجه عبدالله نیز به پادکست تبدیل شده است.
منازلالسائرین از جمله کتابهای خواجه عبدالله انصاری است که به زبان عربی نوشته شده است. این اثر که در سالهای پایانی حیات خواجه به نگارش درآمده و از مهمترین کتابهای او به شمار میآید، به عرفان عملی پرداخته و منازل چندگانهای را که هر سالکی در طی طریق مقامات بایدآنها را بپیماید، شرح میدهد.
صد میدان یکی دیگر از آثار او به زبان فارسی است که به هزار مقام میان خداوند و انسان و راهی که سالک برای رسیدن به حق میبایست طی کند میپردازد.
گزیده آثار پیر هرات
در مجموعهای بهنام «برگزیده آثار به جامانده از خواجه عبدالله انصاری» که در دو بخش تدوین شده است، در بخش اول یا مقدمه این مباحث آمده است: «نگاهی به زندگی پیر هرات، سجع در سخن پیر هرات، انتساب رسائل فارسی به پیر هرات و اهمیت این آثار. در بخش دوم گزیدههایی از یازده اثر معروف خواجه عبدالله انصاری آمده است که عبارتاند از : رساله الهی نامه، رساله محبت نامه، رساله کنزالسالکین، رساله فواید، رساله مقولات، رساله دل و جان، رساله قلندرنامه، تفسیر».
نظر شما