با سقوط دولت سوریه به دست مهاجمان، سوالات زیادی پیش آمد و دشمنان محور مقاومت که از مدت‌ها قبل درباره‌ حضور ایران در سوریه تبلیغات منفی داشتند، حالا فضایی برای حملات رسانه‌ای جدید پیدا کرده‌اند.

فلسفه حضور ایران در سوریه؛ از نبرد علیه فتنه داعش تا حفظ امنیت مردم

آگاه: رهبر انقلاب در سخنرانی اخیرشان به این موضوعات پرداخته و شرایط آینده منطقه را تحلیل کردند. همچنین، رسانه‌ KHAMENEI.IR با علی‌اکبر احمدیان، دبیر شورای عالی امنیت ملی درباره حضور مستشاری ایران در سوریه گفت‌وگوکرده که شامل دلایل حضور، کاهش آن بعد از داعش و نحوه برخورد ایران با گروه‌های مسلح سوریه می‌شود که در ادامه بخش‌های مهمی از آن را می‌خوانید.


بن‌مایه نظری نگاه جمهوری اسلامی و به تبع آن، مجموعه‌های امنیتی کشور که نقطه همگرایی همه آنها دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی است، به مقوله «امنیت ملی» چیست؟
نظریه جمهوری اسلامی بر پایه «امنیت ملی» استوار است و مردم را ستون این امنیت می‌داند. انقلاب اسلامی با مشارکت همه مردم شکل گرفت و ادامه دارد. رهبر انقلاب تاکید دارند که بدون مردم، جمهوری اسلامی هیچ معنایی ندارد و قدرتش وابسته به حضور مردم است. همچنین در مورد سوریه، تاکید شد که دولت اسد قبل از ایران وجود داشت و روابط ما به‌خاطر مقاومت مشترک در برابر رژیم صهیونیستی بوده است.
نکته دیگری که رهبر انقلاب مطرح کردند، «آرمان‌گرایی واقع‌بینانه» است که بیان می‌کند آرمان‌گرایی بدون واقع‌بینی توهم است و واقع‌بینی بدون آرمان، روزمرگی را به همراه دارد.
در یک دهه‌ اخیر و با شدت گرفتن رشد گروه‌های تروریستی در منطقه، جمهوری اسلامی ایران هم برای انجام عملیات نظامی ضدتروریستی، اقدام به حضور مستقیم نظامی یا مستشاری در خارج از مرزهای رسمی کشور کرده است. حضور نظامی و مستشاری ایران طبعا تابع اصول و ضوابط خاصی است. این ضوابط چیست؟
اولین اصل، دفاع از کشور و منافع ملی در برابر بیگانگان است. این اصل همیشه موردتاکید بوده و هیچ‌گاه ایران آغازگر جنگ نبوده است. رهبر انقلاب به این اصل پایبند هستند و در مواقعی که تصمیماتی برای حمله وجود داشته، مانع شده‌اند.
دومین اصل، عدم دخالت در امور دیگر کشورهاست. ایران تنها درصورتی به دیگر کشورها کمک می‌کند که دولت رسمی آن کشور درخواست کند؛ برای مثال، در عراق و سوریه، درخواست‌های رسمی ازسوی دولت‌های آنها وجود داشته است.
سومین اصل، عدم تقابل با مردم آن کشورهاست. ایران هرگز به درخواست‌هایی که منجر به درگیری با مردم محلی شود، پاسخ مثبت نمی‌دهد. همچنین، وجود منافع ملی یا آرمان‌های انسانی مانند «دفاع از مظلوم» هم شرط دیگری برای ورود به این کشورهاست. اگر این شرایط فراهم باشد، ایران وارد عمل می‌شود تا کمک کند اما باید مردم خودشان در میدان باشند.
روابط نظامی و امنیتی ایران و سوریه محدود به یک دهه اخیر نبوده است. فلسفه این روابط و همچنین دلیل حضور ایران در سوریه و بعد، علت کاهش حضور نظامی ایران چه بوده است؟
روابط نظامی و امنیتی ایران و سوریه به یک دهه اخیر محدود نمی‌شود و ریشه‌های عمیقی دارد. این ارتباطات از زمان حافظ‌ اسد آغاز شد، زمانی که سوریه از انقلاب اسلامی ایران حمایت کرد. یکی از دلایل نزدیکی این دو کشور، عدم پذیرش سازش سوریه با رژیم صهیونیستی بود درحالی‌که کشورهای دیگری مانند مصر و اردن این کار را کردند.
سوریه تحت فشارهای داخلی و خارجی، به مسئله مقاومت در برابر اسرائیل پایبند ماند اما درعین‌حال مشکلاتی در رابطه با مردم خود داشت که باعث ایجاد شکاف‌هایی بین دولت و برخی از شهروندان شد. همچنین، چالش‌های تاریخی بین دولت حافظ ‌اسد و جریانات فکری مانند اخوان‌المسلمین وجود داشت.
ظهور داعش نیز تحولی اساسی در روابط ایران و سوریه به وجود آورد. جمهوری اسلامی در دوره داعش به‌طور قاطع علیه این گروه وارد عمل شد و این رویکرد ادامه دارد. در کل، روابط ایران و سوریه تحت‌تاثیر عوامل متعددی قرار دارد که شامل تاریخچه، سیاست‌های منطقه‌ای و تهدیدات مشترک است.
داعش یک جریان ساخته‌شده ازسوی سرویس‌های اطلاعاتی بود که به‌خوبی می‌دانستیم از کجا آمده و چه کسانی پشتش هستند. در ابتدا سعی داشتند چهره‌ای موجه از خودشان نشان بدهند و به نوعی با انقلاب اسلامی رقابت کنند اما هیچ هویت خاصی نداشتند. یکی از نکات مهم این بود که داعش سرزمین خاصی نداشت؛ یعنی هیچ‌جا نبود که بگویم این کشور آنهاست، بلکه هر جایی که می‌خواستند، خودشان را متعلق به آنجا می‌دانستند و با همه کشورهای منطقه، ازجمله ایران، معارض بودند. تفکر تکفیری آنها هم شامل همه فرقه‌های اسلامی می‌شد و فقط شیعه‌ها را تکفیر نمی‌کردند، بلکه هرکس جز خودشان را هم هدف قرار می‌دادند.
ترور جمعی مردم یکی از اصلی‌ترین روش‌های کارشان بود. داعش به‌وضوح تروریست بود و حملاتش به عموم مردم بود، نه فقط مقامات. هنوز هم هر روز تلاش می‌کنند تا عملیات‌های مشابه انجام دهند و دستگاه‌های امنیتی ما همیشه در حال دستگیری گروه‌های مختلفشان هستند. جنگ پنهانی علیه داعش همچنان ادامه دارد.
با ظهور داعش، دیگر جای تردید نبود. بعضی از معارضان دولت سوریه به‌طور غیرمستقیم به تقویت داعش کمک کردند و ما ناچار شدیم با آنها درگیر شویم. اما ما همیشه سعی کردیم مرز بین داعش و معارضان را مشخص کنیم. خوشبختانه، داعش به‌تدریج در عراق و سوریه از بین رفت. درباره معارضان دیگر، جمهوری اسلامی ایران تلاش کرد که بین دولت و آنها واسطه‌گری کند. اگر به ما حمله می‌شد، دفاع می‌کردیم ولی هدفمان این نبود که مثل داعش، معارضان را ریشه‌کن کنیم. حتی وقتی معارضان محاصره بودند، امنیتشان را تامین کردیم تا به ادلب منتقل شوند. ما از انتقال خانواده‌های معارضان حمایت کردیم و در توافقات سیاسی هم تلاش کردیم که برای آنها جایی امن وجود داشته باشد.
بعد از شکست داعش، منطقه به ارتش سوریه سپرده شد و دیگر نیازی به حضور کامل ما نبود؛ البته، دولت بشار اسد تحت فشارهای زیادی قرار داشت و این باعث شد که بیشتر نیروهای ما برگردند، فقط بخش کمی برای کمک به ارتش سوریه باقی ماند.
 تحلیل‌هایی هست که گروه‌های مختلفی که در شمال‌غرب سوریه بودند، قبل از هجوم اخیر، تحرکاتی داشتند. آیا ایران اطلاعاتی از این تحرکات به سوریه نداده بود؟
قبل از هجوم اخیر به شمال‌غرب سوریه، گروه‌های مختلفی تحرکاتی داشتند که دولت سوریه از آنها مطلع بود اما به این تحرکات به درستی توجه نکرد. این گروه‌ها هرکدام نظرات متفاوتی نسبت‌به ترکیه، سوریه، ایران و اسرائیل دارند و درعین‌حال توافق کردند تا اقدامی انجام دهند. دولت سوریه به توانایی ارتش و دستگاه امنیتی خود تکیه کرده بود و فکر می‌کرد که اگر هم این گروه‌ها حرکتی کنند، می‌تواند جلویشان را بگیرد. اما غافل از اینکه ارتش سوریه دچار فروپاشی شده بود. به‌تدریج، مناطق یکی یکی سقوط کردند و حتی به دمشق رسیدند.
در این مدت، تلاش‌هایی برای گفت‌وگو با بشار اسد و مشاوره به ارتش صورت گرفت و سفرهایی به ترکیه و دوحه انجام شد تا روند سیاسی فعال شود. بیانیه‌ای هم از هشت کشور صادر شد که شامل نگرانی کشورهای عربی منطقه بود و درخواست حل سیاسی داشتند اما سرعت فروپاشی اجازه نداد که این تلاش‌ها نتیجه‌بخش باشد.
یک ابهام بزرگ در میان افکار عمومی داخل کشور، ابهام در مورد عدم حضور مستقیم ایران در برابر این هجوم است. آیا کشور ما برای این موضوع به جمع‌بندی رسیده بود که مداخله‌ مستقیم نداشته باشد یا اتفاق دیگری افتاد؟
ایران هیچ‌گاه قرار نبود که به‌جای ارتش سوریه بجنگد، آن‌هم در برابر جریانی که تهدید قاطعی برای جمهوری اسلامی نیست. اگر توان آماده‌ای وجود داشت یا فرصت و امکان انتقال نیرو و تجهیزات بود و فروپاشی به‌سرعت اتفاق نمی‌افتاد، به شرطی که مردم و ارتش سوریه می‌ایستادند، حتما ما هم می‌ایستادیم؛ ضمن اینکه دولت سوریه تا روزهای آخر اصلا چنین درخواستی از ما نکرد.
نکته‌ مهم دیگر این است که ما بعد از اتمام حکومت داعش، با تمایل دولت سوریه قوای خود را تخلیه کرده بودیم و در منطقه حضور عملیاتی نداشتیم که تصمیم بگیریم همراهی بکنیم یا نه. امکان تقویت سریع نیز وجود نداشت، مگر آنکه ارتش سوریه مقاومت می‌کرد؛ بنابراین، در مورد اینکه می‌گویند ایران عرصه را رها کرد، ما اصلا آنجا نبودیم که بخواهیم رها کنیم.
برخی رسانه‌های معاند سعی دارند چنین القا کنند که حضور و هزینه‌ ایران در سوریه در گذشته، بدون فایده بوده است. نظر شما درباره این ادعا چیست؟
این کار برای امنیت خودمان بوده و نتایج خوبی هم به دست آوردیم. اگر داعش در سوریه و عراق نابود نمی‌شد، الان باید با هزینه‌های بیشتری در داخل کشور با آنها می‌جنگیدیم. هدف اصلی داعش، نابودی ایران بود و ما توانستیم این نقشه را خراب کنیم.
علاوه‌براین، ما توانستیم حزب‌الله و فلسطین را تقویت کنیم. امروز حزب‌الله یک گروه مستقل و قدرتمند شده و خودشان تجهیزات تولید می‌کنند. حمایت مردم از حزب‌الله در لبنان نشان‌دهنده‌ این قدرت و نفوذ حزب‌الله است. اینها همه نشانه‌های عمق استراتژیک انقلاب اسلامی هست. حالا دیگر کسی نمی‌تواند حماس، جهاد یا انصارالله را حذف کند؛ این گروه‌ها به بخشی از مردم تبدیل شده‌اند و حالا برای دفاع از خودشان مجهز و آماده‌اند.
با شرایط فعلی، به نظر می‌رسد حمایت از مقاومت سخت‌تر می‌شود؛ این‌طور نیست؟
البته در طول زمان، بعضی مواقع کارها سخت‌تر و در بعضی مواقع راحت‌تر شده اما نکته مهم این است که گروه‌هایی مثل حزب‌الله، حماس و جهاد دیگر به‌صورت مستقیم و فیزیکی به ما وابسته نیستند. مثلا ما هیچ‌وقت ارتباط مستقیم با حماس در غزه نداشتیم و همیشه اسرائیل اوضاع را کنترل کرده است. همچنین ارتباط مستقیم با یمن هم نداریم و مسیر دریایی هم محاصره است ولی مردم یمن به‌رغم این محدودیت‌ها، پیشرفت‌های زیادی داشتند و موشک‌هایی با برد هزار کیلومتر ساخته‌اند. این نشان‌دهنده قدرت و رشد مردمی است که تحت‌تاثیر انقلاب اسلامی قرار گرفتند. برعکس، کشورهای وابسته به قدرت‌های بزرگ مثل آمریکا، معمولا ضعیف و وابسته می‌مانند. در نهایت، ارتباط ایران با مقاومت و حزب‌الله هیچ‌وقت قطع نخواهد شد و این ارتباط به تقویت و پیشرفت طرف مقابل کمک می‌کند.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.