آگاه: جیمز ارل کارتر (۱ اکتبر ۱۹۲۴ - ۲۹ دسامبر ۲۰۲۴) سیاستمدار آمریکایی بود که طی سالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۱ بهعنوان سیونهمین رییسجمهور ایالاتمتحده آمریکا از حزب دموکرات فعالیت کرد. وی پیشتر از سال ۱۹۶۳ تا ۱۹۶۷ بهعنوان سناتور ایالتی جورجیا و از سال ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۵ بهعنوان هفتادوششمین فرماندار ایالت جورجیا فعالیت میکرد. کارنامه دولت کارتر در حوزه سیاست خارجی همیشه جزء مهمترین موضوعات منتقدان نسبتبه دوره چهارساله ریاستجمهوری وی بوده است.
مشهور است که او اغلب به تلاشهای مشاوران ارشدش برای تغییر دیدگاههایش در حوزه سیاست خارجی بهشدت واکنش نشان میداد. نمونهای از این رویکرد، رابطه کارتر با مشاور امنیت ملیاش، زبیگنیو برژینسکی یا مواضع هنری کیسینجر است. برژینسکی هر هفته یادداشتی برای رییسجمهور میفرستاد که ترکیبی از گزارشهای واقعی و مشاهدات شخصی او درباره امور جهانی بود. کارتر اغلب با یادداشتهای کوتاه در حاشیه این یادداشتها پاسخ میداد که دریچهای به طرز تفکر و رویکرد او نسبت به سیاست خارجی میگشاید.
نمونهای قابلتوجه یادداشت هفتگی شورای امنیت ملی برژینسکی در تاریخ ۲۱ آوریل ۱۹۷۸ است؛ سندی هشتصفحهای که بلافاصله در دو صفحه اول، بر ضرورت تغییر و تقویت سیاست خارجی دولت آمریکا تاکید میکند. در صفحه دوم این یادداشت، درباره وضعیت پزشکی شاه و احتمال عزیمت او به مکزیک نکاتی بیان شده و کارتر با تلخی به توصیف کیسینجر بهعنوان یک دروغگو در حمایت از شاه ایران پرداخته و مینویسد: «کیسینجر یک دروغگو و همچنین فردی غیرمسئول است. باید برای گفتن حقیقت درباره او آماده شویم.»
مذاکرات صلح خاورمیانه با حضور کارتر در تهران
کارتر که ارتباط و تعامل بسیار نزدیکی با «محمدرضا» و خانواده وی داشت، خود را صحنهگردان اصلی کاخ نیاوران میدانست، به همین جهت در اکثر مذاکرات مهم در تهران حضور داشت و رسانههای پهلوی هم برای آن سنگ تمام میگذاشتند، برای نمونه میتوان به مذاکرات صلح خاورمیانه اشاره کرد.
دی سال ۱۳۵۶، خاورمیانه در انتظار مذاکراتی بود که شاید وضعیت آن را بهگونهای دیگر تغییر دهد. سفر جیمی کارتر، رییسجمهور ایالات متحده آمریکا و ملک حسین، پادشاه اردن به تهران، مرکز توجهات دیپلماتیک و رسانهای قرار گرفت.
در حاشیه سفر کارتر به تهران، ملاقات وی با ملک حسین فرصتی برای هماهنگی سیاستهای ایالاتمتحده و اردن درخصوص ابتکار صلح سادات فراهم کرد. کارتر، هرچند تاکید داشت که فشاری بر ملک حسین برای پیوستن به این مذاکرات وارد نمیکند، بهوضوح علاقهمند بود که حمایت اردن از این روند را جلب کند. از منظر تئوری بازیها، این مذاکرات را میتوان بهعنوان یک بازی مذاکرهای با مجموع غیرصفر تحلیل کرد؛ جایی که همه طرفین در صورت همکاری، میتوانستند به دستاوردهایی دست یابند اما عدم همکاری میتوانست به ازدسترفتن فرصتها منجر شود. اهمیت این سفر کارتر به تهران را میتوان در یادداشت روزنامه اطلاعات مشاهده کرد. این روزنامه با تیتر «دنیا در انتظار مذاکرات مهم کارتر در تهران است» به ارائه جزئیاتی از این دیدار و اهداف و چشماندازهای آن پرداخت.
رفتوآمدها بین پهلوی و کارتر با فراز و فرودهای زیادی نیز روبهرو بود که اوج آن به دهه۵۰ و در مقطعی که نهضت حضرت امام(ره) اوج گرفت برمیگردد. جیمی کارتر، رییسجمهور وقت آمریکا طی سفرش در ۱۰دی ۵۶، مورد استقبال محمدرضاشاه و همسرش فرح دیبا قرار گرفت؛ استقبالی که «سنگ تمام» شاه ایران برای رییسجمهور ایالاتمتحده خوانده شد. کارتر در ضیافت شام شاه در شب عید کریسمس ۱۹۷۸ در کاخ نیاوران شرکت کرد و در این ضیافت رو به محمدرضا پهلوی کرد و گفت: «بهدلیل رهبری بزرگ شاه، ایران جزیره ثبات در یکی از آشوبزدهترین نقاط جهان شده است. اعلیحضرت، این بهدلیل تکریم بسیار نسبتبه شما، رهبری شما و احترام و ستایش و عشقی است که ملت ایران به شما دارد. هیچ کشور دیگری در جهان برای برنامهریزی مشترک از ایران به آمریکا نزدیکتر نیست. هیچ کشور دیگری برای بررسی مشکلات منطقهای که موردعلاقه هر دو طرف ما نیز هست ارتباط نزدیکتری از ایران با ما ندارد و هیچ رهبر دیگری نزد من احترامی عمیقتر و رابطهای دوستانهتر ندارد.»
آمریکا بهدنبال منافعش پس از آن، از شاه برای کشتار ۱۷شهریور حمایت کرد. براساس خاطرات سالیوان، کارتر با شاه تلفنی صحبت کرد و پشتیبانی آمریکا را از وی در اقداماتی که برای برقراری نظم به عمل میآورد، تایید کرد و او را از جهات گوناگون مطمئن ساخت که از اقدامات سرکوبگرانهاش حمایت میکند. امامخمینی(ره) در عکسالعمل به این پیام کارتر در مصاحبه با رادیو تلویزیون فرانسه فرمودند: «آقای کارتر که برای یک زندانی در شوروی اینقدر هیاهو درآورد، پس از کشتارهای پیاپی شاه، پشتیبانی خود را از او دریغ نکرد.»
جزیره ثبات کارتر فروپاشید
کارتر، ایران را جزیره ثبات ایالاتمتحده میدانست و در اصل این او و شهروندان آمریکایی بودند که برای ایرانی تصمیمگیری میکردند. براین اساس فقط به شاه در شعار دلداری میداد تا مبدأ ایرانِ بدون پهلوی را نظارهگر باشد، چراکه در این صورت منافع کشورش به خطر میافتاد؛ دامنه اعتراضات و راهپیماییها در آن روز، مرزهای ایران را رد کرد و به داخل آمریکا هم کشیده شد. دانشجویان ایرانی ساکن لسآنجلس و واشنگتن نیز به این سفر اعتراض کردند. آنان در آمریکا با راه انداختن تظاهرات و سردادن شعار ضد شاه ایران به سفر کارتر به ایران اعتراض کردند.
توصیف کارتر از ایران بهعنوان «جزیره ثبات» در بدو ورودش به تهران، بیشتر شبیه دلداری به شاه و مطمئن کردن او از حمایت آمریکا از رژیم پهلوی را داشت تا باور قلبی کارتر از ثبات ایران در آن روزگار. اما سرانجام با قیام ملت، نهضت امام به پیروزی رسید. بااینحال، کارتر پس از فرار شاه از ایران، با اینکه شاه را به کشورش راه نمیداد، همچنان با حمایت از بختیار در امور ایران دخالت میکرد، حتی برای امام خمینی(ره) هم پیامی صادر کرد.
امام(ره) به کارتر چه گفته بودند؟
ماجرا از آن قرار بود که ابراهیم یزدی، وزیر خارجه دولت موقت در یک سخنرانی در کاخ سعدآباد برای اولینبار پیامهای جیمی کارتر، رییسجمهور وقت آمریکا و پاسخ امام خمینی را افشا کرد. «امام امت» در واکنش به فرستادگان و نمایندگان حامل پیام کارتر گفتند: «پیام کارتر در دو جهت بود که یکی موافقت کردن با دولت بختیار یا حداقل سکوت در این شرایط و حفظ آرامش در این مدت و یکی هم احتمال یا پیشبینی کودتای نظامی و پیشبینی کشتار وسیع مردم که ما را از آن میترسانید.
شما سفارش میکنید که ما برخلاف قوانین خود عمل کنیم. بر فرض که من چنین خطایی بکنم؛ ملت ما حاضر نخواهد بود. ملت ما این همه مصیبت کشید، این همه خون داد برای اینکه از زیر بار رژیم سلطنتی و رژیم پهلوی خارج شود؛ ملت حاضر نیست که تمام خونها به هدر برود و شاه به سلطنت باقی باشد یا برود و بدتر از اول برگردد. نه حاضر است که شورای سلطنت را قبول کند و آن هم مخالفت قانونی است که من مکرر تشریح کردهام.»
باز کارشکنیهای آمریکا در دوران ریاستجمهوری کارتر علیه انقلاب نوپای اسلامی ادامه داشت. پس از اشغال سفارت آمریکا در تهران، آمریکا در تلاش برای آزادی گروگانهای خود، طرح عملیات نجات را برنامهریزی کرد. موفقیت این طرح و تبلیغات گسترده آن، میتوانست برگ برندهای در انتخابات ریاستجمهوری کارتر باشد. او، با بیان کلمه رمز «بروید»، آغاز حمله را اعلام کرده و گروهی را در عملیاتی به نام پنجه عقاب در چهارم اردیبهشت۵۹ با ۶هواپیمای سی۱۳۰ از نقاط کور راداری وارد صحرای طبس کرد. با وجود مساعدبودن هوا و پیشبینی اداره هواشناسی آمریکا بر طوفانینبودن هوای کویر و امکان ادامه ماموریت در ساعت ۴:۴۵ صبح، ناگهان همهچیز تغییر و طوفان ناگهانی شن، عملیات را با شکست مواجه کرد.
این شکست، بازتاب وسیعی در جهان پیدا کرد. کارتر در نخستین ساعتهای روز بعد از ناکامی از این عملیات، در برنامهای تلویزیونی مسئولیت شکست را برعهده گرفته و آن را تلخترین شکست خود دانست. این عملیات، رسوایی ماندگاری را بر حیثیت آمریکا ثبت کرد.
سایروس ونس برای گریز از بدنامی، بلافاصله بعد از این واقعه استعفا کرد. برژینسکی که مصرانه از حمله به ایران و نجات گروگانها سخن میگفت، این ناکامی را تلخترین سرخوردگی خود طی چهار سال خدمت در کاخ سفید خواند. وزیر دفاع وقت آمریکا در پاسخ پرسش از چگونگی شکست عملیات نجات گفت: «آیتالله خمینی در بالکن خانه خویش ایستاده بود و با هر حرکت دست او، یک هواپیما به زمین میافتاد.» کارتر پس از این شکست، با همه دست و پا زدنها، موفق به ورود دوباره به کاخ سفید نشد. او در طول سالهای پس از ریاستجمهوری خود، اقرارهایی به افول آمریکا و ضعف کشور خود کرده است.
ثبت کارنامه سیاه کارتر در تاریخ ایران
ضعف در سیاستهای کارتر در زمان حضورش در کاخ سفید با وقوع تحولات در ایران موردتایید رسانه BBC فارسی قرار گرفت. این رسانه معاند با ایران، بعد از مرگ او در گزارشی نوشت که کارتر در نگاه منتقدانش در آمریکا، رییسجمهوری بود که مهمترین متحد استراتژیک واشنگتن را در خاورمیانه از دست داد و بعد از آن هم، با اشتباهات پیاپی نتوانست بحران گروگانگیری را حل و فصل کند. او هرگز نتوانست با قاطعیت تصمیم بگیرد و موجب شد تا واشنگتن در آن سالها، چندین بار مسیر خود را تغییر دهد.
کارتر در ۱۰۰سالگی مُرد اما مسئله ایران چالش بزرگ آمریکا در دوران ریاستجمهوری او بود. سقوط رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی، تسخیر سفارت آمریکا در تهران و شکست نیروهای دلتا در عملیات نجات مهمترین رویدادهایی بود که در دوران کارتر دموکرات رقم خورد، از این رو وی در افکار عمومی ایران نماد حمایت از رژیم پهلوی و سیاستهای استکباری آمریکا شناخته میشد. کارنامه سیاه رییسجمهور اسبق آمریکا در تاریخ ایران ثبت شده است.
نظر شما