آگاه: حسن فتحی جزو کارگردانان باسابقه و شناخته شده است، بااینحال سریال اخیر او از ابتدای پیشتولید بیشتر با حواشی مختلف خبرساز شد و کار به جایی رسید که دیگر خود کارگردان هم نسبتبه مورد آخر این حواشی یعنی کمپین تبلیغی معترض شد.
ارائه مجوز پس از اصلاحات جزئی
بیشتر از یک سال است که اخبار غیررسمی درباره سریال «ازازیل» و بازیگران آن در فضای مجازی منتشر میشود؛ سریالی که فضای معمایی دارد و بهتازگی از ساترا مجوز دریافت کرده است. حدود یکماه پیش روابط عمومی ساترا در خبری اعلام کرد که حسن فتحی به همراه تهیهکننده سریال برای دریافت مجوز انتشار اثر به جلسه ساترا رفتهاند. در این جلسه مقرر شده بود که مجوز انتشار سریال با اعمال برخی اصلاحات جزئی صادر شود.
انتشار لیست دستمزدهای نجومی
با فاصلهای دو هفتهای از این جلسه، لیستی از دستمزدهای نجومی بازیگران سریال منتشر شد؛ دستمزدهایی که برای یک ماه کار رقمهایی بالاتر از یکمیلیارد را نشان میداد و با نگاهی کلی برای سریال پربازیگر «ازازیل» رقمی سوپر نجومی صرفا برای بازیگران (و نه کل پروژه) را به همراه دارد. عجیب است که بعد از انتشار این فهرست نه تهیهکننده سریال و نه هیچیک از مدیران نماوا حاضر به شفافسازی نشدهاند. از طرفی ممکن است برخی بگویند این رقمها متعلق به بخش خصوصی است اما سادهاندیشی است اگر تصور شود مخاطب و کاربر پلتفرم هیچ سهمی در این رقمها حتی بهصورت غیرمستقیم ندارد. مخاطبی که یا باید هزینه اینترنت بدهد یا بهصورت مستقیمتر هزینه اشتراک ماهانه بپردازد و سریالهای پلتفرمها را تماشا کند.
تبلیغاتی از جنس رعب و وحشت
از حواشی این فهرست جنجالی مالی که بگذریم کمپین تبلیغاتی سریال «ازازیل» در چند روز گذشته وارد فاز جدیدی از تبلیغات شد. سوژه و بازیگر اصلی این تبلیغات بهرنگ علوی بود که در سریال «ازازیل» نیز به ایفای نقش میپردازد.
او در روزهای گذشته با نمایش عروسکی مرموز در شبکه اجتماعی خود خیلی جدی از اتفاقاتی سخن گفت که شاید برای مخاطب امروز چیز عجیبی نباشد، از این حیث که در اخبار حوادث رسانهها حداقل غیرمستقیم با آنها مواجه شده است. پس بهراحتی برایش باورپذیر است که اتفاقاتی مثل شکستن شیشه ماشین و... برای هر شهروندی رخ بدهد.
اخباری که حتی خواندن و شنیدن آنها در اخبار و فضای مجازی میتواند باعث دلهره و ترس و نگرانی شود و حالا مخاطب در جریان ماجراهایی قرار گرفته که برای یکی از بازیگران رخ داده است. بهرنگ علوی بهصورت متناوب شروع کرد به نمایش ویدیوهایی از آن عروسک مرموز، پخش تصاویری از شکسته شدن شیشه ماشینش و سپس رفتن به مکانی نامعلوم و در نهایت غیب شدن.
مشابهسازی با ماجرای زندهیاد وحیده محمدیفر
خیلیها شاید با دیدن عروسک در ویدیوها و عکسها به تبلیغی بودن ماجرا پی بردند. بهویژه که با فاصلهای، پوستر سریال و عکس عروسک مرموز در آن هم مشاهده شد اما اصلا عجیب نیست اگر عدهای ویدیوهای بهرنگ علوی را باور کرده باشند و همانطور که در صفحه او از احوالاتش پرسش کرده و اظهار نگرانی کردهاند، دچار دلهره هم شده باشند.
فضای مجازی امروز شاید اولین دسترسی افراد برای اطلاعرسانی است همچنان که زندهیاد وحیده محمدیفر از طریق صفحه شخصی خود از اتفاقات هولناکی گفت که برایش رخ داده است و چندی بعد بود که وی و همسرش داریوش مهرجویی به طرز وحشتناکی کشته شدند. خیلیها هم در نظراتی که برای صفحه بهرنگ علوی گذاشتهاند به همین مورد مشابه اشاره کرده بودند و بعد از متوجه شدن تبلیغی بودن ماجرا با غیظ و عصبیت نسبتبه ویدیوها واکنش نشان دادند.
اعتراض کارگردان
طی یکی دو روز گذشته فضای مجازی پر شد از واکنشها به ویدیوهای بهرنگ علوی و تقریبا میتوان گفت غالب این واکنشها هم انتقادی بوده است، چه آنها که همان ابتدا به تبلیغاتی بودن ماجرا پی بردهاند و چه آنها که دیرتر ماجرا را فهمیدند. هر دو طیف از این مدل انتقاد کرده و در حداقلیترین واکنشها این مدل را فاقد خلاقیت دانستهاند.
هجمهها به این مدل تبلیغ به قدری بود که حسن فتحی، کارگردان سریال نیز لب به اعتراض گشود و در صفحه خود در اینستاگرام متنی را به اشتراک گذاشت. فتحی در این یادداشت این چنین آورده است: «بارها در گفتوگو با همکاران و رسانهها بر این نکته تاکید کردهام که جنس تبلیغات رسانهای پلتفرمها باید با شرایط روحی و ذهنی جامعه منطبق و همسنگ باشد، از ماجرای تبلیغ پیشامد کرده تا دیشب کاملا بیخبر بودم و اساسا نیازی به این دست از تبلیغات نمیبینم؛ عطر آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید!»
تذکری در کار نیست؟
از آخرین نمونههای تبلیغاتی برای سریالهای شبکه خانگی که باعث حیرت و حتی در جایی انتقاد کاربران شده بود تبلیغ چاقوی بزرگ خونین در یکی از فضاهای محیطی شهر تهران بود که به سریال «زخم کاری» تعلق داشت و بعدا مشخص شد با هوش مصنوعی طراحی شده است. ویدیوهای بهرنگ علوی اما شدت تنش و دلهره و اضطراب بیشتری را به مخاطب منتقل کرد چون میتوانست هر لحظه تصور کند که چنین اتفاقی برای او هم رخ بدهد.
ویدیوی تبلیغی «زخم کاری» در آن زمان تذکر گرفت اما هنوز مدیران ساترا هیچ تذکر یا توبیخی برای مدیران پلتفرم نماوا قائل نشدهاند و باید منتظر بود تا ببینیم خود مدیران نماوا چه زمانی قرار است نسبتبه اعتراضات واکنش رسمی نشان دهند.
از نمونه دیگر این تبلیغات عجیب و دلهرهآور میتوان به گریم افرادی شبیه به داعش و ورودشان با اسب به یک پردیس سینمایی برای تبلیغ فیلم «به وقت شام» ابراهیم حاتمیکیا اشاره کرد.
این تبلیغات شاید در وهله اول کاری شاذ و خلاقانه به نظر برسد اما در چند نمونهای که برای رویدادهای هنری انجام گرفته است عملا ضدتبلیغ عمل کرده و بیشتر به رعب و وحشت و دلهره مخاطب دامن زده است. آن هم مخاطبی که در جامعه امروز هر از گاهی در شوک اتفاقات و حوادث عجیب جامعهاش قرار میگیرد و حتی تا مدتها همین اتفاقات واقعی را هم نمیتواند هضم کند و مسئله ذهنیاش میشود.