آگاه: همهگیری کرونا، کمک ویژهای به پایهریزی حیات نوین دنیای استریم (پخش آنلاین) در ایران کرد. تا قبل از آن، پلتفرمهای پخش آنلاین در ایران، زیست جریانسازی نداشتند. تعطیلی سینماها و خانهنشینی مردم موجب شد تا این پلتفرمها، به بلوغی زودهنگام برسند که سبب سرعت بخشیدن به روند پیشرفت و ورود سکوهای نمایش خانگی در ایران به دورانی نوین شد. در دوران انفعال و کمکاری فیلمسازان و دیگر بخشهای صنعت سینما، وی.او.دیها توانستند نبض جریان تولید را به دست گرفته و برخلاف تمام دوران، به رقیب سرسختی برای سینما تبدیل شوند. تنگتر شدن حلقه رقابت سینما با پلتفرمها در همین دوران بود که بخش گستردهای از فیلمسازان، بازیگران و دیگر عوامل سینما را بهسمت این سکوها کشاند.
بیکاری در سینما، اصلیترین انگیزه چنین اتفاقی بود. ضمن اینکه امنیت شغلی و دستمزد شبکه نمایش خانگی، بهتر بود و سبب میشد تا بازیگران بیشتر دیده شوند. این امنیت شغلی، دستمزد بالا و البته دیده شدن بیشتر موجب ترغیب فعالان سینما برای ماندن در این حوزه شد. علاوهبر اینکه این سریالها و تولیدات هیچگاه از پیچیدگی لایهای نمایش یک فیلم در سینما برخوردار نبودند و درصد و ضریب دیده شدن سریالها به مراتب بیشتر از فیلم بود. از سال۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲، پلتفرمها دوران آزمون و خطا را طی کردند، اگرچه که آمار دیدهشدن تولیداتشان نیز در مقایسه با رسانه ملی، قابل توجه بود. پلتفرمها برای سال جاری، سریالهای پرمخاطبی را نمایش دادند که ازجمله آنها میتوان به «افعی تهران»، «داریوش»، «در انتهای شب»، «زخم کاری»، «گردنزنی»، «قطب شمال»، «جنگل آسفالت»، «دفتر یادداشت»، «قهوه پدری» و «جان سخت» اشاره کرد. قرار است در ماههای آینده نیز، سریالهایی چون «آبان»، «وحشی»، «تاسیان»، «سووشون» و چند کار دیگر نمایش خود را آغاز کنند تا تنوع آثار دنیای استریم وطنی کمی رو به بهبود رود.
ناامیدی از شبکه نمایش خانگی
سریال «ازازیل» با آن برنامه و استراتژی تبلیغاتی و دستمزدهای لورفتهای که در روزهای گذشته به مخاطب نشان داده بود، بیش از پیش مخاطب را نسبتبه آنکه قرار است چه شگفتانهای برایش داشته باشد مجذوب کرده بود اما با پخش همان قسمت اول و ردگیری نظرات این سریال در فضای مجازی، برداشتها به قدری ناامیدکننده و منفی بود که خودبهخود و بهشکل ویژهای تبلیغات گسترده این سریال را خنثی کرد. اما موضوع فقط این نیست؛ نام کارگردان این سریال، یکی از دلایل جذابیت آن برای مخاطب بود که آن هم حالا گویی در چشم مخاطب معنای تازهای یافته و از کنار نام سریالهای ماندگاری چون «پهلوانان نمیمیرند»، «شب دهم»، «مدار صفر درجه» و... بهکلی کنار رفته است. حالا او را با آثار متاخری مانند «جیران»، «شهرزاد۲»، «مست عشق» یا همین سریال «ازازیل» میشناسیم که به شکل مشترکی، همگی نتوانستند در ذهن مخاطب ماندگار شوند.
بدتر آنکه، بهجز نام فتحی، در این سریال نام بسیاری از بازیگران شناختهشده مانند «پیمان معادی»، «بابک حمیدیان»، «پریناز ایزدیار»، «بابک کریمی»، «محمد بحرانی» و... نیز هست که بیش از پیش موجب حساسیت به کیفیت آن و در نتیجه ناامیدی از اثر شده است. اگرچه از این سریال تنها دو قسمت منتشر شده است اما در همین میزان کم نیز از قصه و فیلمنامه تا بازیها و کارگردانی و حتی موسیقی، حرف ویژهای برای گفتن نداشته است.
افول بعد از کوچ
با این حال، فتحی تنها کارگردانی نیست که به سریالسازی بیکیفیت در شبکه نمایش خانگی مبتلا شده است و در کنار آن میتوان نمونههای دیگری را نیز یافت، ازجمله مهران مدیری که زمانی در صداوسیما سریالهای ماندگاری مانند «شبهای برره» یا «پاورچین» را ساخته بود و حتی در حدود ۱۵سال پیش، پرفروشترین سریال شبکه نمایش خانگی یعنی «قهوه تلخ» را ساخت و ناتمام گذاشت، حالا به «قهوه پدری» رسیده و مخاطب را انگشت به دهان قصهای تکراری و سطحی گذاشته است.
از همین دست، میتوان به احسان علیخانی نیز اشاره کرد که زمانی مجری و برنامهساز پربینندهترین برنامههای تلویزیونی مانند «ماه عسل» بود و حالا نام او را با رئالیتیشو «جوکر» به یاد میآوریم که انتقادات گستردهای از سوی فعالان رسانهای و حتی خانوادهها به دنبال داشت. نمونه دیگر آن، محمدحسین مهدویان بود که با آثاری مانند «ایستاده در غبار»، «لاتاری»، «ماجرای نیمروز» و آثاری دیگر در سینما بهخوبی مطرح شده و شناخته شد اما با ورود به شبکه نمایش خانگی و ساخت فصلهای دنبالهدار از مجموعه «زخم کاری» چنان محبوبیتش در بین مخاطبان زیر سوال رفت که با هر بار تلاش برای بازگرداندن محبوبیت این مجموعه در فصلهای تازهتر، فقط اوضاع را تا اینجا و ساخت فصل چهارم آن بدتر کرده است.
رشد سریالبینی در سکوهای نمایشی در جهان
در سالهای اخیر، دنیای سینما و فیلمسازی با یک اتفاق ویژه مواجه شد. تماشای فیلمهای سینمایی با سوژههای گاه تکراری با رونق شبکههای تلویزیونی کابلی جای خود را به سریالهای متنوعی داد که در انواع و اقسام گونهها و برای ذائقههای مختلف طراحی و پخش شد؛ بهطوریکه این اپیدمی فراگیر سریالبینی، فیلمسازان مطرح جهان را نیز به صرافت ساخت سریال انداخت و از این طریق و با جذب سرمایههای قابلتوجه و ستارههای محبوب، رونق سریالبینی در جهان دوچندان شد. این موج فراگیر به ایران و مخاطبان ایرانی نیز رسید و تماشاگران ایرانی ترجیح دادند در کنار نمونههای جذاب خارجی، سریالهای وطنی را هم تجربه کنند.
از سوی دیگر، صداوسیما که همیشه مرجع تماشای آثار نمایشی دنبالهدار و باکیفیتترین تولیداتی بود که مخاطب میتوانست به آن دسترسی داشته باشد، با عملکرد رو به افول و ریزش مخاطبی که تجربه کرد، یکی دیگر از دلایل استقبال از سریالهای نمایش خانگی شد. مخاطبان تلویزیون که از تماشای آثار اغلب تکراری و گاه بیکیفیت تلویزیون خسته شده بودند، چند انتخاب بیشتر نداشتند؛ تماشای سریالهای با کیفیت خارجی، تماشای سریالهای طولانی و مبتذل ترکی در ماهواره و نیز گرایش به سریالهای وطنی در نمایش خانگی که با رویکرد جدید و فضایی نو درحال شکلگیری و ارائه بود. کوچ فیلمسازان و عوامل حرفهای سینما به نمایش خانگی و سریالسازی یک ویژگی دیگر نیز داشت، کارگردانهای سینما علاوهبر تزریق توان تکنیکی و فنی و همچنین نگاه خلاقانه و غیرکلیشهایتر به حوزه هنر هفتم، سبب ورود ستارههای سینما به نمایش خانگی شدند. ستارهها که همواره یکی از اصلیترین دلایل گرایش مردم به تماشای آثار نمایشی بودند در این فرمول نیز جواب دادند و توانستند یکی دیگر از دلایل گسترش استقبال مخاطبان سریالهای نمایش خانگی را رقم بزنند.
اعتراض زودهنگام هنرمندان به جایی نرسید
آشفتگی محتوایی، کیفی و مالی در شبکه نمایش خانگی، نهتنها آثار روانی سوء بر جامعه میگذارد، بلکه صدای اهالی سینما را هم از همان ابتدا درآورده بود. از ۵-۶سال گذشته موضوع دستمزدهای نجومی بازیگران در شبکه نمایش خانگی به یک چالش و مسئله مهم تبدیل شد ولی اقدامی برای اصلاح آن صورت نگرفت. رقابت بر سر افزایش دستمزد بازیگران در شبکه نمایش خانگی، شرایط را برای تهیهکنندگان و فیلمسازان سینما سخت کرده است. مسعود ردایی، از تهیهکنندگان باسابقه تلویزیون در سالهای گذشته، نسبتبه دستمزدهای نامتعارف در شبکه نمایش خانگی هشدار داده و آن را خطری برای سینمای کشور دانسته بود. ردایی در صحبتهایش از اقتصاد نمایش خانگی انتقاد کرده و گفته بود: «گاهی اوقات در سینما و بهویژه در شبکه نمایش خانگی دستمزدهای هنگفتی به برخی بازیگران داده میشود که این موضوع روی مباحث کلان سینما تاثیر میگذارد. وقتی بازیگری در شبکه نمایش خانگی دستمزد بالایی دریافت میکند آن دستمزدها را در سینما هم طلب میکند که این روند تاثیر منفی روی تولید آثار سینمایی میگذارد. در چنین وضعیتی تنها یک کارگردان، یک تهیهکننده یا یک سرمایهگذار ضرر نمیکند بلکه تمام عواملی که دست به دست هم میدهند تا فیلمی ساخته شود، صدمه میبینند.»
چندی پیش نیز، مجید مجیدی یکی از کارگردانهای شاخص سینمای کشورمان در کارگاه انتقال تجربه جشنواره منطقهای سینمای جوانان گفت: «پلتفرمها به عنوان آثاری مخرب چه به جهت فرهنگی و چه به جهت هنری و در قالب هر ساختاری که آن را بنامیم، بدون آنکه نسبتی با مردم، سینما و این کشور داشته باشند، گسترش یافتهاند که نسبتی با آرمانها و اندیشه و فرهنگ بومی و هویتی ما ندارند...» یا «کمال تبریزی» یکی دیگر فیلمسازان، چند روز قبل در یک برنامه اینترنتی تصریح کرد: «در حوزه سریالسازی اتفاقاتی رخ میدهد که من واقعا از آنها سر درنمیآورم. با دوستان دیگر هم صحبت میکنم و آنها هم نمیدانند دلیلش چیست. بعضی از پروژهها شروع میشوند؛ پیشتولید، قراردادها، پرداختها، بازیگران، صحنهها و... ولی ناگهان متوقف میشوند و دلیلش هم مشخص نیست!... خودم فکر میکنم شاید یکی از دلایلش پولشویی باشد.»
پوران درخشنده نیز با ابراز نارضایتی از میزان دستمزدهای بازیگران گفته بود که بازیگرسالاری و سرمایهسالاری سینما را نابود کرده است. درخشنده در گفتههایش به نکاتی اشاره کرده بود که در این چند سال، تمامی منتقدان و دلسوزان سینما به آن اشاره کردهاند: «عدهای با پولهای باد آورده وارد سینما شدهاند و با ولخرجیهای بیحساب و کتاب هزینه تولید آثار را بالا بردهاند، همین عاملی شده تا فیلمسازان مستقل دیگر نتوانند قد راست کنند. من نمیدانم این دستمزدها از کجا آمده و چرا بازیگران باید این مبالغ را دریافت کنند؟ بازیگران را با دستمزدهای نجومی به شبکه نمایش خانگی میبرند و آن بازیگر با توقع همان دستمزد وارد سینما میشود و همین عاملی شده که ارقام نجومی به دستمزد بازیگران نفوذ کند.» این بیعدالتی در دستمزدها تا جایی پیش رفت که حتی صدای دیگر عوامل را هم درآورد. برای نمونه، ساعد نیکذات، از فیلمبرداران سینما از وضعیت اقتصادی نابرابر در سینما و نمایش خانگی انتقاد کرد و گفت: «چطور در همین سینما به یک بازیگر دومیلیارد تومان دستمزد میدهند؟ آن وقت دستیار من که از ۵صبح باید سرصحنه باشد، فقط دومیلیون تومان میگیرد! آیا این شرایط عادلانه است؟ اگر ۶میلیارد تومان هزینه تولید یک فیلم باشد، بالای دو و نیم میلیارد آن را میدهند به بازیگران. باید در این شرایط موازنه شکل بگیرد.»
نظر شما