آگاه: چندی پیش، فرهیختگان با میلیاردی خواندن سریال «سووشون» در پلتفرم نماوا، آن را گرانترین سریال نمایش خانگی خواند. حسین میرطاوسی، مالک نماوا که مدتی اخباری مبنی بر ورشکستگی آن منتشر شده بود، در اینباره گفته بود: «اخباری که در مورد ورشکستگی ما مطرح میشود صرفا شایعه و خبرسازی است که ما را ناراحت میکند. تاکنون بالغ بر ۲هزار میلیارد تومان در نماوا سرمایهگذاری کردهایم.» او همچنین درباره علت طرح این شایعهها اضافه کرده بود: «این سریال (سووشون) با یک بدعهدی مواجه شده که هنوز هم به پخش نرسیده و قفل شدن ۲۰۰میلیارد از سرمایه در گردش هر کشوری این سرمایه را با مشکل مواجه میکند که امیدواریم مشکلات حل شود.» پیش از آن نیز، محمدحسن شانهساززاده، نایبرییس هیات مدیر نماوا در یک مصاحبه جنجالی گفته بود: «هزینه ساخت ارزانترین سریال در نماوا سهمیلیارد تومان است. برای هر قسمت از سریال «سووشون» ساخته نرگس آبیار که بهزودی منتشر میشود، هشتمیلیارد تومان هزینه شده است.»
در یک نگاه، زنجیره انتشار این اخبار که عمده آن در شبکه نمایش خانگی در انحصار پلتفرم نماواست و بر محور دستمزدها و هزینههای صرفشده در این بستر میچرخد، شاید موضوع را کمی سوالبرانگیزتر از یک خبر ساده جلوه دهد.
در ابتدای فهرست منتشرشده، نام پریناز ایزدیار بهعنوان بازیگر اصلی سریال سریال ازازیل است و مقابل نام او، رقم ماهانه یکمیلیارد و ۶۰۰میلیون تومان ذکر شده است. باوجود اینکه او بهعنوان بازیگر اصلی سریال معرفی شده اما در برگه یادشده، بیشترین دستمزد ماهانه که نزدیک به دوبرابر دستمزد ستاره نقش اول این سریال است، مقابل نام محسن تنابنده قرار گرفته: دومیلیارد و ۸۰۰میلیون تومان. سومین رقم بالا در میان دستمزدهای منتشرشده بازیگران ازازیل به بابک حمیدیان مربوط است که گفته شده برای هر ماه بازی در این سریال، یکمیلیارد و ۲۰۰میلیون تومان دریافتی دارد. مریلا زارعی برای هر ماه، یکمیلیارد تومان و گوهر خیراندیش ۴۵۰میلیون تومان دریافت میکنند. در مقابل این پنج ستاره که در کنار نامشان حقوق ماهانه اعلام شده، عدهای از هنرپیشهها هم با رقمی کلی مشخص شدهاند که بالاترین میزان درآمد به بهرام رادان با رقم سهمیلیارد تومان مربوط است. با این حال تعداد روزهای فعالیت این بازیگر برای دریافت این دستمزد نوشته نشده است. در این فهرست همچنین مقابل نام محمد بحرانی رقم یکمیلیارد و ۵۰۰میلیون تومان برای ۳۰روز تصویربرداری، بهرنگ علوی ۷۵۰میلیون تومان برای ۲۰روز، پاشا جمالی ۷۰۰میلیون تومان برای ۱۰۰روز، کتانه افشارینژاد ۶۰۰میلیون تومان برای ۳۰روز، احترام برومند ۴۰۰میلیون تومان برای ۲۰روز، فرید سجادیحسینی ۲۰۰میلیون تومان برای ۱۵روز و الهام کردا ۵۰۰میلیون تومان برای مدت زمانی نامشخص نوشته شده است.
این در حالی است که این سریال از سال گذشته آغاز به تولید کرده و پس از چالشهای بسیار حالا طبق اعلام عوامل سریال، ۹۵درصد از کل فیلمبرداری به پایان رسیده است. در ابتدا قرار بود که ابوالحسن داوودی سریال ازازیل را بسازد و از بازیگرانی مثل هومن سیدی، سینا مهراد و سحر دولتشاهی برای ساخت آن کمک بگیرد اما او از ساخت سریال انصراف داد. بعد از داوودی، تهیهکننده با حمیدرضا قربانی به تفاهم رسید که سریال را با بازی الناز شاکردوست و محسن کیایی بسازد اما او هم بعد از مدتی بهخاطر اختلاف با تهیهکننده از پروژه کنار رفته است. برای بار سوم، حسن خدادی، تهیهکننده سریال، بهدنبال یک کارگردان دیگر رفت. خدادی درنهایت با حسن فتحی، کارگردان سینمایی مست عشق وارد مذاکره شد. حسن فتحی پیشنهاد ساخت سریال را قبول کرد، با یک شرط که ساخت سریال ازسوی او با رضایت کامل حمیدرضا قربانی باشد. بعد از کسب رضایت قربانی، حسن فتحی بازنویسی فیلمنامه را آغاز کرد. قرار بود که محسن تنابنده یکی از نقشهای اصلی سریال را بازی کند اما بعد از مدتی تنابنده انصراف داد و پیمان معادی جایگزین او شد. بااینحال دیدیم که نام محسن تنابنده هنوز در لیست دستمزدهای بازیگران است که در این صورت مشخص نیست بعد از آن چه تغییرات دیگری در دستمزد بازیگران اعمال شده است.
داستان تکراری سلبریتیها
اولین موضوعی که بعد از انتشار اخبار اینچنینی مطرح شده و میشود، مقایسه دستمزدهای این افراد با مردم عادی است که بخشی از آنها هواداران همان بازیگران هستند. در زمانهای که همین سلبریتی-بازیگرها و نیز در ابعاد کوچکتری، میکرو سلبریتیهای سبک زندگی، آرایشگر و... بخش عمدهای از توجه و حواس مردم را در فضای مجازی و واقعی به خود معطوف کردهاند، ادراک تفاوتهای اینچنینی میان جهان این افراد و مردم و طرفدارانشان، اتفاق مثبتی است و دیدگاه واقعبینانهای به دست میدهد. یکی از کلیدواژههایی که سلبریتیها عمدتا از آن زیاد استفاده میکنند، این است که آنها هم مانند همه مردم هستند. حقیقت این است که اینطور نیست؛ آنچه در دوام و بقای شهرت سلبریتیها مانند سوخت عمل میکند، همین توجه همیشگی و مداوم مردم و دوستداران آنهاست که اگر قطع شود، ادامه حیات اقتصادی آنها نیز قطع میشود. اگرچه این موضوع هنرمندی هنرمندان را رد نمیکند، تفاوت در دستمزدهای ماهانه این افراد و یک فرد عادی یا حتی مدیر به قدری عجیب است که نمیتوان کاملا آن را با هنرمند بودن فرد توجیه کرد.
چنانچه ذکر شد، پیش از این، بارها درباره مجریهای تلویزیون مانند مهران مدیری، محمدرضا گلزار، احسان علیخانی و سلبریتیهای شناختهشده دیگری که حضورهای کوتاهی در برنامههای تلویزیونی داشتند، اخباری مانند این منتشر شده است؛ اخباری که اگرچه در ابتدا موجی از ناامیدی را در میان کاربران فضای مجازی ایجاد میکند اما در ادامه به فراموشی سپرده میشود و درنهایت بیشتر و بیشتر به قوت چرخه اقتصاد توجه متمرکز بر سلبریتیهای هنرمند و بیهنر دامن میزند.
اقتصادی غیرشفاف و بحثبرانگیز
اقتصاد پلتفرمها موضوع بحثبرانگیز دیگری است که خوب است در اینجا بار دیگر مورد بررسی قرار گیرد. از سویی در کشور ما هر چه جلوتر میرویم، توجه مردم از مدیومهای رسمی و قانونی مانند رسانه ملی و نیز شبکههای نمایش خانگی بهسوی مدیای غیرایرانی یا غیررسمی میرود. این موضوع از میزان بازدید برنامههای غیررسمی در یوتیوب با حضور ستارهها یا ازسویی دوبلههای زیرزمینی فستفودی آثار خارجی بهخوبی پیداست. از طرف دیگر، پلتفرمها بعد از افت بازدید برنامههای صداوسیما و نیز بعد از آن با چالشها و رکودی که کرونا برای سینما ایجاد کرد، علاوهبر رشدی که در مخاطبیابی پیدا کرد، ستارهها را تا حدی به انحصار خود درآورد. سینماگران نیز بارها و بارها گفتهاند که ترجیح میدهند بهجای ساخت یک فیلم سینمایی، یک سریال در شبکه نمایش خانگی بسازند، پولش را پیش پیش بگیرند و نگران فروختن یا نفروختن اثر هم نباشند. از سوی دیگر، شبکه نمایش خانگی که حالا بیش از ۳۰پلتفرم را در خود دارد، اسپانسرهایی را به سوی این اقتصاد وسوسهبرانگیز کشانده و مرکزیت در سرمایههای بزرگ در این فضا ایجاد کرده است. برخی نیز سلامت اقتصاد پلتفرمها را بهکلی زیر سوال میدانند که برای تایید یا رد آن هنوز مدرکی منتشر نشده است. در کنار اینها، اگرچه اقتصاد سینما و آثار نمایشی بهطورکلی و در جهان تا حد زیادی ستارهمحور شده است اما با یک محاسبه سرانگشتی در دستمزهای آثار شبکه نمایش خانگی میتوان دریافت که در نهایت چرخیدن این اقتصاد با خروجی ضعیف و بیکیفیتی که دارد، تنها به نفع سرمایهگذاران و ستارههاست و کوچکترین آوردهای برای مخاطبان ندارد. برمبنای دستمزدهای منتشرشده، تصور کنید که یک سریال یا اثر سینمایی با حضور سه ستاره و چند بازیگر دیگر تا نزدیک به ۱۰میلیارد تومان تنها مصروف دستمزد سلبریتیها کرده است. با وجود این، شاید بد نباشد همانطور که ممیزی این سریالها تحت تنظیم نهاد مسئول است، به اقتصاد بحثبرانگیز و غیرشفاف آنها نیز توجه شود و این فضا را شایعات ناسالم بودن دور کند.
مرز نظارت مالیاتی
اگرچه معافیت مالیاتی هنرمندان تا سقف حدود ۵۰۰میلیون تومان است اما برای فرار از آن هم راههای بسیاری هست که در میان روندهای پرداختی سلبریتیها دیده میشود. یکی از این مسیرها، پرداخت به شکل رمز ارز است که ظاهرا متداولترین رمزارز آن «تتر» است. این درست است که پرداختهای رمزارزی بهطورکلی در چرخه اقتصادی وارد شده و در موارد زیادی نیز در رقمهای سنگین از این شیوه پرداخت استفاده میکنند اما آیا نباید برای پرداختهایی که مشمول مالیات است، چارهای اندیشیده شود؟ آن هم در حالتی که سقف معافیت مالیاتی برای کارگران و حقوقبگیران در حدود ۱۴۰میلیون تومان است که از زیر تیغ تیز آن هم فراری نیست.
آفت این صفرهای بیشمار
از طرفی، بازار دستمزدهای عجیب و غریب و عددهای ۱۱رقمی، بازاری انحصاری است که تنها با چند سلبریتی محدود میچرخد. دیگران یا در حاشیهاند یا به باد فراموشی سپرده شدهاند. چنانچه پیش از این نیز، پژمان بازغی، رییس انجمن بازیگران سینمای ایران درباره وضعیت بیکاری هنرمندان و بازیگران گفته، نزدیک به ۸۵درصد بازیگران بیکار هستند و تنها ۱۵درصد از آنها کار میکنند. بسیاری از این افراد درحالیکه روزی محبوبیتی عمیق در دل مردم داشتند، در میان هیاهوی دنیای جدید و تغییر ذائقهها، در تنهایی و خاموشی درگذشتهاند. این یکی از آفتهای انحصار توجه و گردش مالی بر محور سلبریتیهاست.
علاوهبراین، نباید ناگفته بماند که دیدن رقمهایی با صفرهای بیشمار، بیش از همه ما را به یاد سکوتهای این افراد در شرایط سخت اجتماعی یا سیاسی میاندازد. کسانی که هنگامه تلخیها یا ازدسترفتن فرزندان وطن یا زمان مداخلات غیرمشروع و تلاشها برای برهمزنی اوضاع کشور جز سکوت کاری نکردند اما از سرمایههای این کشور و اقتصادی که برای آنان جز در این آب و خاک آوردهای ندارد، سهمشان را برداشته و انگار نه انگار که حقی از این مردم بر گردن دارند.
نظر شما