۱۷ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۷

منا محمدنژاد -آگاه مسائل فرهنگی: قهرمانی خفته بر دامن تشنه هور، چشمان به اشک نشسته و منتظر مادری پیر و سرزمین به خون غسل داده شده، همه‌وهمه بیننده را می‌برد تا تابستان داغ 1367 و جزیره مجنون، می‌برد تا زیارت ۲۵۰۰ رزمنده، می‌برد تا سینه‌های سوخته از شیمیایی و جگرهای تشنه افتاده بر راه کربلا...

آگاه: فجر است، سینماست و این‌بار قرعه به نام قهرمانی عرب خوزستانی افتاده که بیاید روی پرده و روایتی ماندگار از خود به نمایش بگذارد؛ روایتی از ۲۲سال گمگشتگی و فنا در گورستان هور و سپس تولد دوباره.
اشک هور به کارگردانی مهدی جعفری یکی از ۱۰ اثر ساخته سینمایی سوره حاضر در جشنواره فیلم فجر چهل و سوم است که توانسته مخاطبان را با خود همراه سازد. فیلمی که تداعی‌گر روزهای سخت دفاع مقدس، سرگذشت مادران چشم‌انتظار و رزمندگانی است که بی‌ادعا برای خاک وطن جان دادند. این فیلم نه‌تنها یادآور «شیار ۱۴۳» و مادران شهدای مفقودالاثر است، بلکه با هنرنمایی درخشان رویا افشار در نقش مادر شهید علی هاشمی، تصویری ماندگار از اندوه، صبر و انتظار مادران این سرزمین را در حافظه سینمای ایران به ثبت رسانده است.
قصه شهید علی هاشمی یکی از هزاران هزار قصه مردمان این سرزمین است که آن را زندگی کرده‌اند؛ مردمانی که هریک بخشی از خاطره این خاک‌اند. علی هاشمی قصه همه فرزندان خوزستان است؛ آنها که تا آخرین قطره خون خود ایستادند و پا سفت کردند به مردانگی تا وطن بماند تا وطن، وطن باشد و تا روح خود را به روح آرش کمانگیر، رستم تهمتن و هزاران اسطوره دیگر از اقوام مختلف ایرانی پیوند بزنند؛ برای ایران.
اشک هور، روایتی از رشادت، سکوت و رازی است که سال‌ها در دل هور پنهان ماند اما تاریخ هیچ حقیقتی را برای همیشه در خاک نگه نخواهد داشت.
می‌توان اذعان داشت که این فیلم مانند سایر فیلم‌هایی که درباره قهرمانان دفاع مقدس ساخته می‌شود چندان در ورطه اغراق فرونمی‌رود و قهرمانش را آنچنان که بوده به تصویر می‌کشد. علی هاشمی قهرمانی بی‌ادعا بود و البته گمنام و کم‌نام اما پراثر... فرماندهی بود که راه و رسم فتوت را به نام خود مهر زد.
علی هاشمی ساخته جعفری و علی هاشمی ساخته اقباشاوی در فیلمی به نام «اسفند» این روزها در جشنواره فجر روی پرده رفته‌اند و گویی بازی سرنوشت اینگونه رقم زده که پرده‌های خاکستری غفلت سالیان کنار زده شوند و این نام مکرر در بزرگ‌ترین رویداد فرهنگی امسال طنین بیندازد. 
نماهای غریبانه و فقرآلود از حصیرآباد اهواز و خانه علی برای تبادر غربت و مظلومیت ننه علی و فرزندش کافی است. اگر روزی پس از گذر از نماهای زیبای طبیعی و تاریخی خوزستان به اهواز رسیدید، زرق‌وبرق محلات مرفه و پاساژها چشمانتان را نزد و اتفاقی گذرتان به محلات پایین اهواز خورد؛ یادی از علی هاشمی و بسیاری از بچه‌های این منطقه کنید که هرگز نامی از آنها برده نمی‌شود؛ شهید مجید آرامی، شهید محمود سروریان و بسیاری دیگر. «اشک هور» نه‌تنها از نظر بصری، بلکه در فضاسازی، دیالوگ‌ها و موسیقی نیز توانسته به عمق حقیقتی تاریخی نزدیک شود. استفاده از زبان عربی با گویش خوزستان، لباس‌های سنتی قوم عرب، جدال‌های جوانان عرب و نمایش فرهنگ و باورهای مردمان منطقه، همه‌وهمه به باورپذیری فیلم افزوده‌اند. این فیلم موفق شده است پیوندی نامرئی میان مخاطب و شخصیت اصلی برقرار کند و بیننده را با خود به دل روایتی فراموش‌نشدنی ببرد. 
«اشک هور» تنها یک فیلم نیست، بلکه روایتی است از تاریخ، ایمان و عشق به وطن که در دل تماشاگران رسوخ می‌کند و تا مدت‌ها در ذهن‌ها باقی می‌ماند.
قاب‌های فیلم، یکی پس از دیگری قصه انتظار، غربت و شهادت را به هم می‌بافند و درنهایت نوای اسرارآمیز حسین فخری در رثای حسین(ع) است که در سینمای چهل‌وسوم فجر طنین می‌افکند و دل‌ها را با خود به پرواز درمی‌آورد.