آگاه: سرودهای مانویان دومین منبعی است که میتواند تصادفی نبودن عامل اولیه را اثبات کند. با ورود اسلام به ایران اشعار قبلی که بیشتر بر زبان پهلوانی استوار بودند، ادامهدار نشدند. اما همچنان سرایش شعر به زبانهای محلی و گویشها رواج داشت. برای مثال اشعاری به زبان فارسی دَری سروده شدند. اما با توجه به فضای موجود آن عصر، چیز زیادی از شعر آن دوره به دست ما نرسیده است. عبدالحسین زرینکوب این مسائل را به طور ضمنی در کتاب «دو قرن سکوت» آورده است. نخستین نمونههای به دست آمده از شعر در ایران، پیشینهشان به روزگار زرتشت پیامبر و سرودههایش در گاهان میرسد. این سرودهها به گویش گاهانی از زبان اوستایی است. همچنین از دوران پهلوانی (اشکانی) منظومههایی مانند ایانکار زریران (یادگار زریزان) و درخت آسوریک به زبان پهلوی اشکانی در دست است. افزون بر این نمونههایی از شعر (ترانههای خسروانی) به زبان پهلوانی ساسانی یافت شده است. سرودهها و اشعار مانوی به پارسی میانه (پهلوی ساسانی و اشکانی) نیز در نزد اهل فن اهمیتی به سزا دارد. لیکن اجماع علمای فن بر این است که وزن هیچکدام از این اشعار عروضی نیست، بنابراین، این اشعار با شعر امروزی پارسی تفاوت بنیادین دارد.
تاریخی کهن
نخستین شاعران پارسی سرا (مراد از پارسی در اینجا فارسی دری و در مقابل فارسی میانه است) در دربار یعقوب لیث صفاری پدیدار شدند. اگرچه نمونههایی از شعر به زبان پارسی دری، پیش از این دوران وجود دارد، ولی بررسی آنها مشخص میکند که در زمان سروده شدنشان شعر پارسی هنوز قوام نیافته بود، چرا که وزن آنان به طور مطلق عروضی نیست. مرحله بعدی شکلگیری و تکامل شعر کهن پارسی در ورارود و خراسان اتفاق افتاد. علت آن بیش از هر چیز پشتیبانی فرمانروایان ایرانی نژاد سامانی از زبان پارسی بود. در این روزگاران شاعران بزرگی چون رودکی، سمرقندی، شهید بلخی و دقیقی بلخی پدیدار شدند. فردوسی، بزرگترین حماسهسرای ایران، نیز اواخر این دوره را درک کرد. با روی کار آمدن غزنویان ترکنژاد از رونق شعر پارسی کاسته نشد و ایشان به ویژه محمود غزنوی از پشتیبانان جدی سخنوران بودند. در این دوره شاهد برآمدن سرایندگان بزرگی چون فرخی سیستانی و عنصری بلخی هستیم. از روزگار غزنوی به بعد به ویژه از آغاز پادشاهی سلجوقیان اندک اندک جنبش سرایش شعر به زبان پارسی دری به نواحی مرکزی ایران و حتی نواحی غربی (چون آذربایجان) کشیده شد و شعر و زبان آن تحت تأثیر گویش محلی گویندگان این خطه قرار گرفت. در این عهد شاعران بزرگی چون ناصر خسرو بلخی، قطران تبریزی، فخرالدین اسعد گرگانی و اسدی طوسی پدیدار شدند. در سده ششم هجری شاهد پیدایش سرایندگان بزرگی چون عطار نیشابوری، نظامی گنجوی، خاقانی شروانی، جمالالدین عبدالرزاق اصفهانی، انوری ابیوردی، ظهیر فاریابی و دهها شاعر بزرگ دیگر هستیم. سده هفتم هجری اوج شعر پارسی محسوب میشود و در آن دو شاعر بزرگ سعدی شیرازی و مولانا جلالالدین بلخی رومی آسمان شعر پارسی را روشن کردند. پس از این دو بزرگوار، شعر پارسی در سراشیب و فرود افتاد و اگر چه در سده هشتم هجری با ظهور شعرایی چون عبید زاکانی و حافظ شیرازی اعتلا یافت. بعد از حافظ که پایان بخش سبک عراقی است. سبک هندی پیدا شد که شاعران بزرگی چون صائب تبریزی دارد و بیدل دهلوی (که در افغانستان و تاجیکستان جایگاه بالایی دارد) داشت. در دوران مشروطه که اواخر دوران شعر کهن پارسی بود، شاعران نقش مهمی درانقلاب مشروطه داشتند. از خون جوانان وطن لاله دمیده است شعر معروف عارف قزوینی است. میرزاده عشقی را سر میبرند و با ظهور نیما یوشیج دوره تکتازی شعر کهن سر میآید؛ ولی همزمان این شعر همراه با شعر نو توسط شاعرانی مانند سهراب سپهری ادامه حیات میدهد بطوری که شاعرانی همچون سیمین بهبهانی-مهرداد اوستا- ابراهیم صهبا آن را ادامه میدهند.
سرزمینی نو
زبان فارسی، شعر و ویژگیهای آن باید به طور غیرمستقیم به دنیا معرفی شود تا افراد به یادگیری و فهم آن ترغیب شوند. به عبارت دیگر زبانی به تدریج برای دیگران جذاب میشود و درصدد یادگیری آن بر میآیند، که درون خودش زایا است. افراد باید احساس کنند این زبان برایشان آوردهای دارد و از طریق آن به لحاظ فکری تغذیه میشوند. «سرزمین شعر» تازهترین تلاش شاعرهای انقلابی و میهندوست کشورمان است که از اواخر اسفندماه ۱۴۰۲ پخش تلویزیونی آن آغاز شد و سر و شکل قابل قبولی داشت. این برنامه اولین رقابت تخصصی در حوزه شعر است که با داوری علیرضا قزوه، علی محمد مؤدب، ناصر فیض و محمدکاظم کاظمی و با اجرای محمدمهدی سیار به رسانه ملی آمده است. شعر جزو سرمایهها و حافظه این کشور است و باید در استنادات و استدلالات و استنتاجات کلامی استفاده و زنده نگه داشته شود.
جلای روح شاعران
در برنامه سرزمین شعر، به شعر بهمثابه امری جدی نگاه شده است دقیقا بر خلاف آنچه که در رسانهها به چشم میخورده و به شعر به عنوان یک امر تفننی نگاه میشده است. اما این برنامه تا حدودی قاعدهها را برهم زد، علاوه بر آن که به جدی گرفته شدن شعر کمک میکند موجب همافزایی میان شاعران میشود، زیرا حدود ۱۰۰ شاعر دور هم جمع میشوند و به بحث و گفتوگو میپردازند و نوعی انتقال دانش و آگاهی صورت میگیرد. نسل «زد» بهدلیل ماهیت فکری، ارتباطی و گروههای مرجعی که دارند، نسل بسیار خاص و متفاوتی هستند بنابراین وجود چنین برنامههایی اتفاق میمونی است که موجب آشنایی بیش از پیش این نسل با ادبیات کهن و باستانی ایران میشود. در جلسه دیدار رهبری با شاعران هم زمانی که شاعران جوان شعر میخواندند، بسیار تحسین شدند و رهبر معظم انقلاب اشاره کردند که از خواندن شعر این شاعران جوان به وجد آمدند و فرمودند که چقدر خواندن این شعرهای خلاق و جسور خوب است. یکی از جسارتهای شاعران نسل جوان امروز این است که برای شعرگفتن مرز قائل نیستند. گاهی شعر عاشقانه مینویسند، گاهی سیاسی، گاهی مادرانه و گاهی هم شعر آئینی. حضور چنین برنامههای اینچنینی و رونق بیش از پیش انجمنهای ادبی بهنوعی شعر شاعران جوان را صیقل خواهد داد.