آگاه: شما تجربه زیست حرفهای و دوستانه را در سالهای بعد از انقلاب و دفاع مقدس و همچنین پس از آن را با مرحوم نادر طالبزاده داشتهاید، ویژگی شاخص او در این عرصهها از نظر شما چه بود؟
او از نوجوانی برای تحصیلات به آمریکا رفته بود و کاملا مسلط به ایدههای کلان بود و دیدگاههای راهبردی آنها را میشناخت. علاوهبرآن به زبان انگلیسی برای شعرسرایی و کلام بیشتر از فارسی تسلط داشت. مهمترین ویژگی او بنابر آنچه گفتم این بود که با این تسلطی که بر ایدئولوژی و استراتژی سیاسیفرهنگی غربی داشت، بهخوبی میدانست که باید چه نقاطی را مورد هدف قرار بدهد و برای همین بود که همیشه در نقد صحیح ایدههای آنها موفق بود. در کنار این نیز، آرامش او در انجام کارها و حضور طولانیمدتی که در جبهههای جنگ داشت در نهایت از او شخصیتی خاص ساخته بود.
بهترین ثمره و اثری که از نادر طالبزاده در طول سالهای فعالیت او برجایمانده از نظر شما چیست؟
شاید کمتر کسی و رسانهها از این موضوع آگاه باشند، او از دیرباز آموزشهای پنهانی سیاستها و فنون رسانه و فیلمسازی افراد در جبهه مقاومت را بهعهده داشت. منظور افراد قدیمی حزبالله است، کسانی که از حدود ۳۰،۴۰ سال پیش از این در این جبهه حضور دارند و آن موقع تازه وارد عرصه رسانههای حزبالله شده بودند. اینها شخصیتهای کلیدی در تولیدات و برنامههای جریان مقاومت بودند یا هستند. همینطور نیز دیگرانی از جبهه مقاومت فلسطین گرفته تا شخصیتهایی در کشور افغانستان یا بوسنی و هرزگوین و هرجای دیگری که ردی از جریان مقاومت بود او حضور داشت تا کلاسهای آموزشی گستردهای را برای آنان برگزار کند و این ارتباط با فعالان مقاومت را هرگز رها نکرد. با اینکه از این موضوع سالها میگذرد اما از ابتدا محرمانه بود و شاید حالا آگاهی عمومی درباره آن نباشد و خیلی محدود درباره آن بدانند. این موضوع به سالهایی بازمیگردد که حزبالله در ایران هم ناشناخته بود، سالهای حدود ۶۷ یا ۶۸. او این کلاسها را در لبنان یا در ایران برای آنها برگزار میکرد و از نزدیک به آنها آموزش میداد. امروز هم اگر از افراد قدیمیتر رسانههای مقاومت سراغ بگیرید، هنوز خودشان را شاگرد مرحوم نادر میدانند.
چه سرفصلها یا موضوعاتی را آموزش میدادند؟
بیشتر موضوعات مربوط به برنامهسازی و مستندسازی بود، چون تخصص خودش همینها بود با اینکه کار داستانی هم کرده بودند اما بیشتر به برنامهسازی تلویزیونی و مستندسازی علاقه و تعلق خاطر داشت. علاوهبرآن در حوزههای کارگردانی و فیلمبرداری هم مسلط بود و درسش را خوانده بود. در سالهایی که او برای ساخت برنامههای «ساعت ۲۵» به آمریکا سفر میکرد، هم فیلمبرداری کار و هم کارگردانی آن را برعهده داشت. در ساخت مجموعه مستند «خنجر و شقایق» هم همینطور با اینکه یک گروه چندنفره با او به کشور بوسنی و هرزگوین رفته بودند اما باز هم فیلمبرداری و کارگردانی کار را همزمان به عهده گرفته بود؛ بنابراین در بحث آموزش، هم ازلحاظ فنی و هم ازلحاظ مضمونی و محتوایی تسلط داشت.
از افرادی که در ایران آموزش میدادند کسی هست که نام ببرید؟
او در سالهای ۷۰ تا ۷۵ در مرکز اسلامی فیلمسازی به ایرانیها هم آموزش میداد که از آنها وحید چاوش، یکی از بهترین شاگردان او بود و در آن سالها آموزش دید و حالا یکی از مستندسازان توانا و صاحبسبک است.
با توجه به اینکه او همکاری و دوستی مستمری با شهید سید مرتضی آوینی داشت، ویژگی شاخصی را از او سراغ داشتید که برگرفته و متاثر از همکاری و همراهی با آن شهید بوده باشد؟
در سالهای دفاع مقدس بود که نادر طالبزاده و افراد گروه تلویزیونی جهاد و همچنین شهید آوینی مشهور شدند، با آنکه هر دو مستقل کار میکردند. سالهای بعد نیز نادر طالبزاده ابراز تاسف میکرد از اینکه فرصت نیافت در سالهای جنگ با شهید آوینی کار مشترک انجام دهند و دلیل آن هم این بود که هر دو در ژانرهای متفاوتی کار میکردند. شهید آوینی مستندی شاعرانه و مبتنی بر متن میساخت که بهترینهایش را بهعنوان روایت فتح در تلویزیون دیدهایم. روایت فتح، آثاری بود با نگاهی ویژه و انسانی به جنگ و رزمندگان که مبتنی بود بر شعری که شهید آوینی میسرود. آنچه به نظر میآید وجه مشترک آن دو است یا در وجود و آثار طالبزاده از شهید آوینی متاثر شده، همین نگاه انسانی به جنگ است. در این راستا، اگر آثار زمان جنگ او مثلا «والعصر» را بررسی کنید، با آنکه در این زمینه کمتر کار کردهاند اما در همین آثار محدود نیز کاملا نگاه خاص و انسانی او به مسائل جنگ مشهود است. این نگاه ویژگی مشترک کار آن دو است؛ آنها جلسات مشترک متعددی برگزار میکردند و حتما ساختمان آثار او از نگاه آوینی متاثر بود.