آموزش و پرورش و مسئله هویت‌سازی

وزارتخانه‌ای که معادل ۸ وزارتخانه است
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۷:۳۷

دکتر محسن ایمانی نایینی، دانشیار علوم تربیتی دانشگاه تربیت مدرس معتقد است اگر دولت سه‌میلیون کارمند داشته باشد، یک میلیون آن معلمان آموزش‌وپرورش‌اند.

آگاه: یعنی یک‌سوم نیروهای دولت که استخدام شده‌اند در آموزش‌وپرورش هستند و باید وزیر توانمندی عهده‌دار این مجموعه بوده و از قدرت کافی برخوردار باشد؛ چون دولت ۲۴وزارتخانه داشته و وزارت آموزش‌وپرورش به‌اندازه هشت وزارتخانه نیرو دارد؛ بنابراین وزیر آموزش‌وپرورش باید به‌اندازه هشت وزیر توان داشته باشد تا بتواند این وزارتخانه را اداره کند.

یکی از مهم‌ترین محورهایی که مورد اشاره مقام معظم رهبری همیشه بوده است، مقوله احساس هویت ایرانی اسلامی و نقش دستگاه آموزش و پرورش در این احساس بود. با توجه به مسئله، اجزای آموزش و پرورش چه معلم و چه کتب درسی چقدر می‌توانند در ساختن این هویت برای دانش‌آموز نقش داشته باشند؟

یکی از مسائل مهم در هر کشوری بحث هویت دانش‌آموزان، اعضای مدرسه، کارکنان، دانشجویان و همه ملت یک کشور است که دارای یک هویت باشند و چقدر تناسب داشته باشد که به این هویت ملی می‌گویند. هویت ملی در کشور ما آمیزه‌ای از مسائل فرهنگ ایرانی اسلامی است. شهید مطهری می‌گوید فرهنگ ایران و فرهنگ اسلامی مثل دو رود خروشان بودند که به هم امتزاج پیدا کردند و فرهنگ ایرانی-اسلامی را به وجود آوردند؛ یعنی اگر در کشورمان هویت ملی مطرح می‌شود، به این معناست که این هویت آمیزه‌ای از فرهنگ ایرانی اسلامی است؛ یعنی هم با نکات خوب و پسندیده‌ای که در فرهنگمان است باید آشنا شوند و هم با مسائل اسلامی و یک فرهنگ به وجود بیاید. کسانی که می‌خواهند اینها را تربیت کنند چه معلم و چه استاد دانشگاه و حوزه‌های علمیه باید این ویژگی‌ها را داشته باشند که به‌خوبی با فرهنگ ایرانی اسلامی آشنایی داشته باشند و اصولش را بشناسند و سعی کنند طلبه‌ها، دانش‌آموزان و دانشجویان را با عناصر این فرهنگ آشنا سازند؛ به‌طوری که وقتی فردی به یک فرد ایرانی در اقشار و طبقات مختلف نگاه می‌کند، این احساس را پیدا کند که اینها دارای هویت ایرانی اسلامی هستند و با فرهنگ و دین خاص کشور هماهنگی و تناسب دارند که این تحت عنوان هویت است. البته هویت را به هویت خانوادگی، هویت دینی، هویت جهادی، هویت ملی و انواع و اقسام هویت‌ها تقسیم‌بندی می‌کنند. اگر به کتاب «جهان مسلح و جهان گرسنه» نوشته‌ ویلی برانت دقت کنیم، کشورهای استعمارگر در دانشگاه‌های کشورهای تحت سلطه نفوذ پیدا می‌کنند و فرهنگ و نیاز خودشان را به دانشجویان کشورهای تحت سلطه می‌دهند که وقتی اینها پرورش می‌یابند با مردم کشورشان احساس عدم سنخیت می‌کنند و با کشوری که این آموزش‌ها را به آنان داده که کشور سلطه‌گر است، سنخیت دارند و این می‌تواند یکی از رموز فرار مغزها باشد. برخی‌ها می‌خواهند آن را تلطیف کنند و می‌گویند مهاجرت نخبگان؛ ولی به هر عنوانی گفته شود، سرمایه‌های انسانی است که از کشوری بیرون می‌روند. قبل از انقلاب و در حکومت گذشته از ۱۰۰پزشکی که در دانشگاه شیراز تربیت شدند، ۹۶نفر به آمریکا رفتند؛ یعنی یک کشور درحال‌توسعه مثل ایران به کشور توسعه‌یافته صنعتی مثل آمریکا کمک کرده است. اگر هویت ملی و هویت اسلامی خوب شکل بگیرد، افراد می‌توانند با جامعه خود احساس سنخیت کنند و یاور همدیگر باشند و برای تعالی جامعه تلاش و احساس مسئولیت بکنند و متناسب با سوابق گذشته ملت که دانشمندان مطرحی داشته، برای دانشجوی در حد تراز بالا و همچنین دانش‌آموزان تلاش کنند و نزدیک شدن به قله‌ها بیشتر و بیشتر شود.

با چه ابزاری می‌توان مفاهیم اسلامی و مفاخر ایرانی را به دانش‌آموزان منتقل کنیم؟

می‌توان از همه امکانات آموزش و پرورش و دانشگاه استفاده کرد؛ مثلا وقتی می‌خواهید مفاخر ملی و علمی را معرفی کنید، باید ویژگی‌های شخصیتشان را بگویید که می‌شود در قالب سمینارها و کتاب‌های درسی بیان کرد و نکته بعد معرفی آثارشان است که مثلا در کنار زکریای رازی کاشف الکل، در کنار خوارزمی جبر و مقابله، در کنار خواجه نصیرالدین طوسی رصدخانه مراغه یا در کنار ملاصدرا، اسفار اربعه را مطرح می‌کنید. اگر می‌خواهیم کسی را معرفی کنیم آثار علمی‌اش را می‌گوییم. پس وقتی دانشمندی را معرفی می‌کنید، اول شخصیت زندگانی و روش زندگی‌اش و سپس آثار و تاثیراتش روی دیگران را می‌گویید؛ یعنی بگویید روی چه کسانی تاثیرگذار بوده است. کتاب قانون را که ابن‌سینا در طب نوشته، سال‌ها در غرب تدریس می‌شده است. مرحوم جعفری می‌گفتند خوب است در دانشکده‌ها آثار بزرگانی مربوط به آن رشته تدریس شود و در آنجا به نمایش دربیاید و می‌گفتند مثلا حسن بن هیثم در قرن چهارم هجری آب مروارید چشم را عمل می‌کرد. زمانی که آفتاب به چشم می‌خورد و رنگریزه‌هایی روی عدسی درست می‌شود و مانع عبور نور از عدسی به شبکیه می‌شود، دیدن خوب صورت نمی‌گیرد و ایشان وسیله‌ای درست کرده بود که آن را زیر پوست چشم می‌کرد و از طریق مکیدن این رنگریزه‌ها را برمی‌داشت و دیدن صورت می‌گرفت. بایستی مفاخر علمی، فرهنگی و ملی را معرفی کنیم تا دانشجویان فکر نکنند همه مسائلی که یاد می‌گیرند از دنیای غرب آمده و با سوابق علمی، فرهنگی و پژوهشی کشورمان آشنا شوند و به اینها افتخار کنند و اینها می‌تواند نقش موثری داشته باشد. دیگران این کار را می‌کنند و سعی دارند از طریق معرفی آثار علمی کشورشان و دانشمندان خاصی که به‌عنوان مفاخر علمی‌شان مطرح می‌شوند در یونسکو به ثبت برسانند. اینها نکات خوبی است که می‌شود به آن توجه کرد. در ادبیات تاریخ ادبیات می‌تواند به ما کمک کند که بچه‌ها با گذشته‌های کشور و قرون طلایی تمدن اسلامی بیشتر آشنا شوند. کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» نوشته شهید مطهری کتاب خوبی است که در این زمینه می‌تواند به توسعه این آگاهی کمک کند.

آموزش و پرورش چقدر می‌تواند در رفع و بهبود معضل‌های هویتی دانش‌آموزان موفق عمل کند؟

معلم در آموزش و پرورش نقش اساسی، حیاتی و محوری دارد و نوع نگاهش به هویت و مباحثی که مطرح می‌کند و نحوه معرفی که می‌تواند از کشور و مفاخر علمی و فرهنگی‌مان داشته باشد می‌تواند تاثیرگذار باشد و اینکه چگونه از ایران نام می‌برد و به عناصر هویتی کشورمان توجه می‌کند، مثلا اهمیت زبان فارسی که به نوعی زبان دوم جهان اسلام است، اهمیت زبان فارسی و غنای زبان فارسی و آثار برجسته نویسندگان این زبان و ملت بسیار می‌تواند کمک کند به اینکه دانش‌آموزان بیشتر به درک هویت ملی بپردازند. اهمیت آداب و رسوم که طبق این فرهنگ آداب و رسوم برجسته‌ای است همگی می‌تواند کمک کند؛ مثلا رسم مهمان‌نوازی یا احترام به بزرگ‌ترها را داریم که این عناصر سنتی ارزشمند می‌توانند در کتب درسی معرفی شوند. ممکن است اینها در کتب درسی باشند ولی تاکید معلم روی آنها بسیار مهم است؛ وقتی دانش‌آموز با این مطالب برخورد می‌کند و معلم به‌عنوان یک عنصر هویتی بر آن تاکید می‌کند. آثار کلاسیک آثار ارزشمند ما هستند و نام بردن از مثلا مولوی، حافظ و سعدی و معرفی‌شان یا تاثیراتی که کشورمان بر دنیای دیگر داشته بیان کنند. این نمونه‌ها می‌توانند مهم باشند و نشان می‌دهند در گذشته بزرگان ما جدیت بیشتری برای مسائل علمی و فرهنگی می‌کردند، بنابراین دوباره می‌تواند این موفقیت‌ها میسر بوده و باز هم عامل توجه دیگران به‌سمت کشور ما باشند. شرکت‌های دانش‌بنیان و دانشگاه‌ها بیشتر از گذشته مورد توجه قرار می‌گیرند، تعداد دانشجویان خارجی در کشور سال به سال رونق بیشتری می‌گیرد، نشان‌دهنده عمق فرهنگ ایرانی- اسلامی است و نشان از سابقه طولانی فرهنگ این ملت و مهم بودن نقش این فرهنگ دارد. آموزش و پرورش می‌تواند با معرفی اینها به دانش‌آموزان از طریق ارائه کلیپ، نمایشنامه، کتاب درسی، تئاتر آموزشی و بسیاری کارهای دیگر را در دستورکار قرار بدهد و در معرفی عناصر هویتی و آگاهی‌بخشی در این زمینه نقش موثری ایفا کند. اگر کسی در ایران تربیت شود و کاری انجام دهد که با این فرهنگ تناسب ندارد در جامعه‌شناسی به آن جابه‌جایی فرهنگی می‌گویند؛ مثلا در مترو موی سر آقایی مدل گلادیاتورهاست. حافظ می‌گوید:

سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد/ آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد

گوهری که از صدف کون و مکان بیرون است / طلب از گمشدگان لب دریا می‌کرد

باید رشد اینگونه حاصل شود که کودک و نوجوان ما احساس کنند. برتری‌های زیادی داریم و بایستی دیگران از ما الگو بگیرند و نه اینکه ما از ملتی مثل آمریکا که تمدنش به زور ۴۰۰- ۵۰۰ سال است، الهام بگیریم، عناصر فرهنگی خود را کنار بگذاریم و شروع به تقلید کردن از آنها کنیم. اقبال می‌گوید در فرهنگ نوع لباس را انتخاب نکنید و اگر نکته علمی دارند، از علم و دانششان بهره بگیرید و باید این موارد را تاکید کرد و اهمیت این فرهنگ را جا انداخت تا جوانان بیشتر جایگاه این فرهنگ را بدانند و این فرهنگ چنین شایستگی دارد که دیگران از آن الهام بگیرند، نه اینکه افرادی در درون این فرهنگ از کسانی الهام بگیرند که سابقه تاریخی طولانی ندارند و نکات منفی که در فرهنگشان اتفاق افتاده قابل توجه و زیاد است. مثل ماهی در آب هستند ولی قدر آب را نمی‌دانند.

در راستای هویت‌سازی جایگاه فضای مجازی چطور؟ بعد از گسترش کرونا و آنلاین شدن آموزش‌ها پای فضای مجازی در این حوزه بیشتر باز شد؛ آیا این موضوع می‌تواند به‌عنوان یک تهدید یا نوعی فرصت در راستای هویت‌سازی باشد؟

می‌تواند هر دو حالت را داشته باشد. اگر تربیت کودکان و نوجوانان خودمان را به دست فضای مجازی بیگانه بسپاریم، می‌تواند تهدید باشد چون آنها دل‌شان برای کودک و نوجوان ملت ما نسوخته است. فضای مجازی و ماهواره‌ها با اهداف خاصی فعالیت می‌کنند و کارهایی که انجام می‌دهند مجانی نیست. سرمایه‌گذاری انجام‌ شده و شبکه‌هایی که علیه جمهوری اسلامی تبلیغ می‌کنند زیاد است. مردمی که قیام کردند و بیگانگان را از کشور بیرون کردند باعث شدند دشمنان، کشور بزرگ ایران را از دست دهند و برای‌شان می‌ارزد که سرمایه‌گذاری کنند و شبکه‌های مختلف را راه بیندازند. فضای مجازی در صورتی فرصت است که تحت کنترل کشور خودمان باشد و افرادی که با نیت خیر شبکه‌های مجازی را راه‌اندازی می‌کنند، بحث‌شان بالندگی فرهنگ کودکان، نوجوانان و جوانان است و در این صورت می‌تواند فرصت تلقی شود. در جاهایی که زمینه فساد و انحراف هست، در ماهواره‌ها که تبلیغات منفی می‌شود و در اینترنت که شایعات را توسعه می‌دهند، تحریم نیستیم؛ اما در جاهایی که کودکان با بیماری‌های خاص وجود دارند، تحریم می‌شویم. پس از اینکه انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، همیشه می‌گفتند ۶ماه دیگر نظام جمهوری اسلامی از بین می‌رود ولی ۴۴سال از انقلاب می‌گذرد.

وجود معاونت پرورشی و عملکرد این معاونت از دیرباز جزو مهم‌ترین مطالبات رهبری بوده است؛ این مقوله در عرصه هویت‌سازی و هویت‌بخشی چقدر می‌تواند تاثیرگذار باشد؟

اوایل انقلاب در معاونت پرورشی وزارت آموزش‌وپرورش بودم. اوایل انقلاب بود و معلمان به کارهای درسی می‌پرداختند و مربیان پرورشی تربیت شدند که به مدارس راه پیدا کنند و در کنار درس‌هایی که معلمان می‌دادند، شروع کردند به انجام فعالیت‌هایی مثل مسابقات قرائت قرآن، مسابقات نهج‌البلاغه، برگزاری اردو و فعالیت‌های مشاوره‌ای؛ این مجموعه فعالیت‌هایی بود که معاونت پرورشی عهده‌دار بود، انجام می‌داد و سعی می‌کرد اوقات فراغت نوجوانان را به‌صورت بهینه پربار کند و حوزه بسیار موثری بود. هنوز این نیاز وجود دارد که ساعت پرورشی در میان ساعت درسی باشد و اختصاصا بحث مسائل فرهنگی، هویت ایرانی-اسلامی و پر کردن اوقات فراغت پیرامون مسائل اجتماعی و مسائل جانبی کشور با هم صورت بگیرد و این ترکیب بسیار موثر خواهد بود. اگر زمینه‌های سخنان آقا را فراهم سازند، می‌توان در کنار آموزش‌هایی که معلم ارائه می‌دهد حوزه پرورشی و فرهنگی هم رشد متوازن پیدا کند. اگر بر علم و دانش به‌تنهایی تاکید کنیم، کفایت نمی‌کند و علم و دانش نیز بخشی از فرهنگ است. معلمی که در حوزه‌های فرهنگی به‌صورت ویژه تخصص پیدا کند و با مسائل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی آشنا شود، موردنیاز کودکان و نوجوانان است که آنها را بر این اساس بار بیاورد و به این موارد وقت اختصاص دهد.

زمانی که در مدرسه بودم، دبیری به کلاس می‌آمد و این‌گونه بحث‌ها را برای ما مطرح می‌کرد و درباره انقلاب سفید و غیره توضیح می‌داد و برای حکومت تحت سلطه و مستعمره بودن حکومت وقت می‌گذاشتند، سعی می‌کردند نوجوانان را مطابق با خواست یک حکومت دست‌نشانده بار بیاورند. ما باید جوانان را براساس خواست یک حکومت مستقل بار بیاوریم و ارزش‌های فرهنگی‌مان را بیان کنیم. خوب است کسی در این حوزه نقش ایفا کند و یاد بگیرد و چنین مسائلی را به نوجوانان منتقل کند. در طول دوران پس از انقلاب، مکث‌ها و افت‌وخیزهایی وجود داشته ولی باتوجه‌به اینکه خودم در معاونت پرورشی اوایل انقلاب بودم، فکر می‌کنم کار بسیار موثری است که این موضوع مورد توجه قرار گیرد، جدیت به خرج داده شود و افراد شایسته‌ای تربیت شوند که بتوانند این نقش را ایفا کنند. دوره کودکی در جا انداختن مسائل فرهنگی، اخلاقی و معنوی می‌تواند بسیار موثر واقع شود. اگر دولت سه‌میلیون کارمند داشته باشد، یک میلیون آن معلمان آموزش‌وپرورش‌اند؛ یعنی یک‌سوم نیروهای دولت که استخدام شده‌اند در آموزش‌وپرورش هستند و باید وزیر توانمندی بوده و از قدرت کافی برخوردار باشد؛ چون دولت ۲۴وزارتخانه داشته و وزارت آموزش‌وپرورش به‌اندازه هشت وزارتخانه نیرو دارد؛ بنابراین وزیر آموزش‌وپرورش باید به‌اندازه هشت وزیر توان داشته باشد تا بتواند این وزارتخانه را اداره کند. باید بسیار دقت کرد که فرد شایسته‌ای عهده‌دار وزارت آموزش‌وپرورش شود، ایده‌های قوی و کارآمد بدهد که باقوت در رأس این وزارتخانه باشد تا بتواند مسائل حوزه فرهنگ ایرانی-اسلامی در همه جوانب آموزش‌وپرورش اعم از اداراتش، مدارس و دانشگاه فرهنگیان با برنامه‌ریزی بسیار قوی با به‌کارگرفتن نیروهای کارآمد تسری پیدا کند و اساتید فرهیخته دانشگاه به‌عنوان بازوهای فکری به این وزارتخانه کمک کنند.