آگاه: به بزرگترین رخداد فرهنگی- ادبی کشور یعنی نمایشگاه کتاب نزدیک میشویم و تا دو روز دیگر سیوپنجمین دوره این رویداد شروع به کار خواهد کرد. این شروع هرساله با یک بیم و امید برای علاقهمندان این حوزه در روند برگزاری، کمیت ارائه محصولات و کیفیت رونمایی آثار جدید همراه بوده است. اینکه اهالی کتاب و کتابخوانها همیشه دغدغه مواجهه با یک سازوکار ایدهآل و مطلوب را داشته، اما در نهایت با حداقلی از یک بستر مناسب فرآیند توزیع کتاب و ارائه نشر مواجه بوده که در واقع نگران این اتفاق است که نکند امسال پرچالشتر از سال گذشته و سالهای گذشته درخصوص قیمت آثار، عیار فرمی، محتوایی و مضمونی روبهرو شود، یک مسئله همیشگی و جدی است.
در طول ۳۴دوره گذشته همگان با رونمایی از شاخصترین آثار ادبی که در همه ابعاد یا بسیاری از مولفهها در ردههای بالای ارزشگذاری قرار داشته مواجه شدهاند و کتابهایی بوده که حتی پس از ۱۰سال از رونمایی، همچنان تجدیدچاپ شده و جز اولویتهای نقد، بررسی و مرجعیت ارائه، نیز قرار گرفته است. درعینحال نیز بودند آثاری که با کلی پیشوند و پیوست اعتباری ناشر و نویسنده و حتی اسامی پسزمینه پیرامونی آن، که حتی هویت قابلقبولی داشتهاند، بهشدت ضعیف از آب درآمده و در دایره اعتبارسنجی تخصصی جایی نداشتند.
مهمترین مسئله در فضای کتاب و نشر، در دسترس بودن، ارزان بودن و مفاهیم ارائه شده است که کیفیت چاپ، نوع جلد، اسم و سایر معیارهای فرمی در درجه بعدی قرار خواهد گرفت که خب در طول همه این سالها برای ناشر و نویسنده یا خواننده این اولویتبندی باتوجهبه خوانش غلط از سلیقه مقطعی مخاطب و بازار جابهجا شده و کاملا مشهود بوده است که در دورهای جلد و تظاهر به کیفیت اولویت قرار گرفته و در مقطعی کمیت تیراژ و مانور روی این عدد معیار بوده است؛ ازاینرو همهساله افتوخیزهای فراوانی در این زمینه در حوزه کتاب و نشر وجود داشته که موجب شده این صنعت-هنر-فرهنگ، بدون قاعده و شاکله استاندارد و روتین همیشگی پیش برود.
بحث داغ و مهم قیمت کاغذ و درنهایت کتاب نیز یک چالش و بحران مهم و حساس در فضای ادبیات ایران بوده که مکررا تداوم داشته و هیچ جنبه حمایتی قطعی و اطمینانبخشی برای همه مخاطبان، خاصه اهالی رسانه، دانشجویان، طلاب و پیوندخوردگان با فضای ادبی کشور در همه دولتها و ادوار مدیریت فرهنگی کشور اتخاذ نشده و همچنان شاهد تنها تخصیص بنهای نحیف حمایتی خرید، آنهم با وجود چندبرابری شدن قیمت تمامشده یک کتاب هستیم که در واقع در این فرآیند مفید به فایده و دلگرمکننده نبوده و نخواهد بود.
از همه این موارد که گذر کنیم که البته نباید گذشت؛ حوزه نشر در اکوسیستم کتاب، با فقدان شدید تنوع ژانر، ضعف در قلم، سست در ایدهپردازی و مستضعف در داستانگویی است که نمیتواند مخاطب را سرشار از یک روایت و پرداخت منسجم و سرپا نگه دارد و چند طیف متنوع سلیقه از کتابخوان و کتابخور را حول محور یک ژانر تجمیع کند. اگر همه اینها را کنار هم بگذاریم به این نتیجه خواهیم رسید که «کتابها؛ دیگر و تنها از پشت ویترینها جذاب هستند.»