آگاه: سرهنگ بازنشسته عینالله جهانی از سال۱۳۹۳ تا ۱۴۰۱ سمت معاونت اجتماعی و فرهنگ ترافیک پلیس راهور فراجا را برعهده داشت. با وی که بیش از هفت سال این مسئولیت را بر عهده داشته است تماس میگیرم تا بپرسیم در این مدت برای فرهنگسازی موتورسیکلتسواران چه کرده و چه موانعی سر راه پلیس قرار داشته تا نتواند از عهده ساماندهی این وسایل نقلیه دوچرخ برآید؟
این سرهنگ بازنشسته وضعیت موتورسیکلتسواران را در تهران یک بحران میداند و میگوید: «انگار موتورسیکلتها نامرئی هستند و ماموران اجرای قانون آنها را نمیبینند که آزادانه تخلف میکنند و روی پلاک را هم پوشاندهاند. وضعیت این وسایل نقلیه دستکم در تهران رها شده و این بحران بدون هیچ برنامهای درحال بزرگشدن است.» عینالله جهانی در ادامه میگوید: «در شرایطی که در حوزه ترافیک و فرهنگ رانندگی هیچ برنامهای نداریم و اگر کاری هم انجام شده، سطحی مقطعی و جزیرهای بوده است، نمیتوان انتظاری جز این داشت.»
میپرسم در دوران مسئولیت خود چه کردید؟ که پاسخ میدهد: «برای پخش کلیپهای آموزشی در تلویزیون باید هزینه زیادی پرداخت میکردیم که در توان پلیس نبود. از سال۹۶ تعرفههای صداوسیما ۱۰برابر افزایش یافت ولی بودجه تبلیغاتی ما ریالی اضافه نشد. به همین دلیل مجبور شدیم از کیفیت فعالیتهای فرهنگی کم کنیم، یعنی تیزرها را در زمان و شبکههای کممخاطب پخش کنیم. چون پول نداشتیم باید خواهش و التماس میکردیم.»
او همچنین از همکارینکردن آموزشوپرورش در زمینه فرهنگ ترافیکی گفته و تاکید میکند: «سالها برای گنجاندن مبحث فرهنگ ترافیک و رانندگی در کتب درسی مدارس و دانشگاهها تلاش کردیم ولی موفق نشدیم به این هدف برسیم؛ چون مسئولان ضرورت موضوع را نپذیرفتند.»
جهانی با یادآوری اینکه کشتهشدگان تصادفات موتورسیکلت جوانان ۱۷ تا ۳۴سال هستند، میگوید: «نیروهای مولد و جوان را فقط بهخاطر استفاده نکردن از کلاه ایمنی از دست میدهیم و اگر دستکم فرهنگسازی در زمینه استفاده از کلاهکاسکت باشد، بهطور قابلتوجهی از آمار تلفات موتورسیلکت کاسته میشود. باوجوداین همه اقدامات تنها به طرحهای مقطعی و بسیار محدود خلاصه میشود و هیچوقت شاهد یک برنامهریزی منسجم و هدفمند در این زمینه نبودیم.»
از بالا میگفتند سختگیری نشود
معاون سابق راهور فراجا معتقد است بیشتر موتورسیکلتسواران قانون را رعایت میکنند و در این مورد میگوید: «نهتنها همه موتورسیکلتسواران متخلف نیستند، بلکه معتقدم بسیاری از آنها با رعایت قانون از این وسیله نقلیه استفاده میکنند. اما درحالیکه چهار میلیون موتورسیکلت در تهران تردد میکنند، اگر ۲۰درصد آنها هم خود را ملزم به رعایت قانون ندانند، ۸۰۰هزار موتورسیکلتسوار متخلف در شهر داریم که برای برهمزدن نظم ترافیکی شهر کافی است.»
از او درباره موانع بر سر راه پلیس میپرسم که راه را برای ساماندادن به موتورسیکلتها بسته است. پاسخ میدهد: «زمانی که مسئولیت داشتم هر بار قصد داشتیم قانون را برای موتورسیکلتها اجرا کنیم از مسئولان نهادها و ارگانهای مختلف تماس میگرفتند تا پلیس را منصرف کنند. پلیس برای اجرای قانون باید حمایت شود؛ اما در این زمینه نهتنها حمایتی در کار نبود، بلکه از بالا میگفتند سختگیری نشود.»
به گفته او، دلیل آنهایی که ارادهای بر اجرای قانون برای موتورسیکلتسواران نداشتند اوضاع معیشتی آنها بود. این سرهنگ بازنشسته میگوید: «هر چندوظیفه پلیس ایجاد نظم ترافیکی است ولی ما هنگام اجرای قانون مواردی مانند بیکاری را میبینیم. افرادی که معیشتشان به این دوچرخ گره خورده و اگر چرخ موتورسیکلت آنها نچرخد، چرخ زندگیشان هم نمیچرخد.»
او ادامه میدهد: «موتورسیکلت برای بسیاری از افراد وسیله ارتزاق است. پیک هستند و حتی مسافربری میکنند. نمیتوانیم بگوییم پلیس فقط وظیفه نظمدادن به ترافیک را برعهده دارد و هنگام اجرای قانون نمیتوان چشم بر این موارد بست.»
جهانی این را میگوید اما باوجوداین بر قانونمندشدن موتورسیکلتسواران تاکید دارد: «رحم به موتورسیکلتسواران متخلف ظلم به شهروندان است. به نظر میرسد با وجود اوضاع معیشتی تاکنون ارادهای برای برخورد جدی با آنها وجود نداشته است. تا زمانی که برخی مجبور باشند از موتورسیکلت برای امرارمعاش استفاده کنند، ساماندهی آنها ممکن نیست.»
موتورسیکلتسازان نامرئی
امیر گودرزی - روزنامهنگار: «همانطور که با فرهنگ سازی، رانندهها خودشان کمربند ایمنی خودرو را بدون نظارت پلیس میبندند، در این زمینه هم باید...» ۲۷سال است هر مسئولی میخواهد به فرهنگسازی اشاره کند مثال نخنمای «بستن کمربند ایمنی خودروها» را مطرح میکند تا این موفقیت یادآوری شود. چرا از سال۱۳۷۶ وقتی میخواهیم مثال موفق دیگری در زمینه فرهنگسازی بزنیم به من و من میافتیم؟ در زمینه فرهنگ ترافیک چه کارهایی انجام شده است؟
از سال۱۳۰۵ که اتومبیلی درویشخان را کشت و اولین قربانی تصادف رانندگی در ایران را رقم زد تا چند روز پیش که در تعطیلی جمعه و شنبه بیش از دهها نفر در جادهها کشته شدند، کمتر از صد سال طول کشید. در این یک قرن سوانح رانندگی با افزایش تعداد وسایل نقلیه افزایش یافت اما در کشور ما این آمار تکاندهندهتر است. آمارها میگوید از سال۱۳۸۲تا ۱۴۰۱ بیش از ۴۰۵هزار نفر در حوادث رانندگی کشور جان باختهاند؛ عددی که تقریبا دوبرابر کل شهدای هشت سال جنگ تحمیلی است. آمارها بسیار قابل تامل هستند، بهطوریکه تعداد مرگومیر ناشی از تصادفات در ایران با کل مرگومیر تصادفات رانندگی اتحادیه اروپا با ۲۷کشور و جمعیت ۴۵۰میلیون نفری برابری میکند.
وقتی صحبت از تلفات جادهای میکنیم، یادمان نرود تقریبا نیمی از کشتهشدگان موتورسوار بودهاند. به نظر میرسد وقت آن رسیده که به موتورسازان هم در کنار خودروسازان بهعنوان یکی از عوامل تلفات جادهای توجه شود. درحالیکه برخی کارشناسان ترافیک معتقدند موتورسیکلتسواران دیده نمیشوند، به نظر میرسد این وضعیت در صنعت تولید موتورسیکلت هم مشهود است و حتی هنگام شمردن آمار مرگومیر جادهای بارهاوبارها خودروسازان سیبل رسانهها و مردم شدهاند ولی هرگز کسی حال موتورسیکلتسازان را هم نپرسید. در چند سال گذشته، موضوع خودروسازی طوری بالا گرفته که همه دلیل بیکیفیتی و گرانی محصولات آنها را انحصار میدانند؛ چیزی که در صنعت ساخت و تولید موتورسیکلت شاهد آن نیستیم. وجود شرکتهای خصوصی تولید و همچنین واردات موتورسیکلتهای خارجی نشان میدهد هیچ انحصاری در این صنعت وجود ندارد. میتوان گفت در صورت نبود انحصار در خودروسازی، این صنعت سرنوشتی بهتر از صنعت موتورسیکلتسازی امروز پیدا نمیکند؛ بنابراین:
- ممکن است مدیرعامل فلان شرکت خصوصی خودروسازی هر چند دقیقه در همه شبکههای تلویزیونی ظاهر شود تا ماجرای استخدام یک معلول را تعریف کند؟
- ممکن است فلان شرکت خصوصی خودروسازی در تبلیغات خود بگوید اگر خودروی ما را بخرید، وقت بیشتری برای همسر خود خواهید داشت؟!
- ممکن است مدیرعامل فلان شرکت خصوصی خودروسازی صدها بار در ساعات پرمخاطب تلویزیون ظاهر شود تا بگوید شاگرد فرغونسازی بوده و استادش گفته برو خودرو تولید کن؟!
- ممکن است فلان شرکت خصوصی خودروسازی ارز از کشور خارج کند تا خودروهایی وارد کند که طبق قانون ایران نه شمارهگذاری میشوند و نه اجازه تردد دارند؟
عددی
۳۷ درصد افزایش فوتی موتورسیکلتسواران
۷۰ درصد از این موتورسواران فوتشده کلاه ایمنی نداشتند
۴۰ درصد از کلاه ایمنی استفاده میکنند