آگاه: فردوسی را از گذشته حکیم مینامند، حکمت او اشراق است، حکمت ملی ایران که به لحاظ نظری و معرفتشناسی بر شهود و به لحاظ عملی بر اخلاق و تزکیه باطن استوار است؛ بنابراین او را نهفقط احیاگر زبان فارسی که قوامدهنده حکمت اشراقی نیز میدانند. رهبر انقلاب او را مجذوب مفاهیم حکمت اسلامی و الهی میداند. او در سال ۳۶۵ ه.ق اقدام به منظوم کردن شاهنامه میکند و آن را در حدود هفتاد سالگی و به سال ۴۰۰ ه.ق به پایان میبرد. درباره او آمده است که از دهقانان طوس بوده است؛ یعنی از طبقه توانگر زمانه خودش. او در طول زندگیاش سفرهایی به مازندران و بغداد هم داشته است و در مجموع صاحب زندگی مرفهی بوده اما بهمرور سرمایهاش را صرف نظم شاهنامه میکند و در اواخر عمر به فقر و تنگدستی میرسد.
از وجوه بارز شخصیت فردوسی که از شاهنامه برمیآید، ارادت او به امام علی(ع) و خاندان پاک او است. او در دیباچه کتابش و نیز در آغاز و انجام داستانهایش به شیوه مسلمانان شیعه به توصیف و ستایش خداوند، پیامبر(ص) و تکریم تشیع و مدح امیرالمومنین علی(ع) پرداخته است. زرینکوب، ادیب و منتقد ادبی در این باره گفته است که احتمالا دلیل بیبهره بودن فردوسی از دستگاه سلطان محمود همین محبت و اعتقاد او به امام علی(ع) و خاندان مطهر او بوده است. او در اشعاری در شاهنامه به تکریم اهلبیت(ع) و بهخصوص امام علی(ع) پرداخته است، ازجمله آن ابیاتی است که در ادامه میخوانید:
که من شهر علمم، علیام (ع) در است
درست این سخن قول پیغمبر است
سر انجمن بد ز یاران علی (ع)
که خواندش پیمبر (ص) ولی
کتاب شاهنامه مجموعهای از داستانهای حماسی و وقایع تاریخی ایران در زمان ساسانیان است که مشتمل بر روایاتی اساطیری، تاریخی و پهلوانی از عهد کیومرث تا پایان روزگار یزدگرد سوم ساسانی است. هنر شاهنامهخوانی بر پایه علاقه و توجه عموم مردم به این اثر از قرن پنجم رواج یافته و بهمرور به گستره وسیعی سرایت کرده است. این امر در دوران صفویه به اوج خود رسیده و علاوهبر آن نیز به وسیلهای برای تبلیغ و فراگیری مذهب شیعه بدل شده است. این اثر منظوم در قالب مثنوی و مشتمل بر حدود ۶۰هزار بیت است. فردوسی سرانجام در ۸۰سالگی به سال ۴۱۱ ه.ق در زادگاهش درگذشت.
درخصوص فردوسی و جایگاه ویژه و آثار مهم او همچون شاهنامه، اثر شاخص قابل اعتنایی در طول سالیان متمادی خاصه در عرصه هنرهای نمایشی وجود نداشته، غیر از آنکه، سال گذشته یک نمایش موزیکال به نام «هفت خان اسفندیار» که آنهم تلفیقی از داستانی به همین نام در شاهنامه و اشعار مولانا، منطقالطیر عطار بوده است.