آگاه: در قضیه «حماسه مقاومت در فلسطین»، ترجیعبند بیانات رهبری، «عدم سازش» بود. ایشان در همین رابطه گفتند: درباره فلسطین امام فرمودند دل به مذاکرات سازش نبندید. امیدوار نباشند به اینکه بتوانند با مذاکرات سازش، مشکل فلسطینیها را حل کنند و در مسئله فلسطین به یک نقطه عادلانه برسند؛ این خلاصه حرف امام بود. ایشان معتقد بود باید خود مردم فلسطین در میدان عمل حق خودشان را بگیرند و دشمن را، یعنی رژیم صهیونیست را وادار به عقبنشینی کنند، او را تضعیف کنند.
قابل پیشبینی بود که این بخش از بیانات راهبردی رهبر انقلاب درخصوص مسئله اول دنیای اسلام یعنی فلسطین، با واکنش «تشکیلات خودگردان» همراه شود؛ همان تشکیلاتی که سالهاست تن به سازش داده و نتیجه این سازش چیزی جز تحقیر هر چه بیشتر فلسطینیان توسط صهیونیستها و استمرار تجاوزات آنها نبوده است.
بعد از توافقهای «اُسلو»، تشکیلات خودگردان همکاریهای خائنانه زیادی را با صهیونیستها انجام داد؛ بهانه این اقدامات خائنانه تشکیلات خودگردان، بالابردن ضریب امنیتی در کرانه باختری رود اردن و نوار غزه بود؛ اما در عمل آنچه اتفاق افتاد افزوده شدن بر دامنه تجاوزات و شهرکسازیهای صهیونیستها بود.
تلاش برای خاموش کردن انتفاضه
پس از مرگ «یاسر عرفات» در سال۲۰۰۴ «محمود عباس» ملقب به «ابومازن» جانشین وی در رأس تشکیلات خودگردان شد. ابومازن به محض ریاست بر تشکیلات خودگردان، شروع به پاکسازی عناصر جنبش مقاومت فلسطین کرد و با دستور آمریکاییها، تمام همت خود را مصروف کند که شعلههای انتفاضه فلسطینیان را خاموش گرداند.
نتیجه اقدامات خائنانه ابومازن و معاونانش در تشکیلات خودگردان، چیزی جز گسترش تجاوزات و اشغالگریها و شهرکسازیهای صهیونیستها و انتقال پایتخت رژیم نامشروع صهیونیستی به بیتالمقدس نبود. ابومازن که بالغ بر دو دهه است تمام تمرکز تشکیلات خودگردان را معطوف به تسلیم شدن بیقید و شرط در برابر اسرائیل و چشم بستن به تجاوزات مکرر صهیونیستها کرده است، حالا از اینکه سلسلهجنبان جریان مقاومت بر گزاره «عدم سازش با صهیونیستها» و «استمرار قدرتمندانه مقاومت» تاکید میکند، روی ترش میکند و ابرو در هم میکشد! مردی که خیانتش به آرمان آزادی فلسطین، فلسطینیان را حتی در کرانه باختری به شهروندانی فاقد اصالت و هویت در برابر شهرکنشینان درنده و وحشی صهیونیست تبدیل کرد. حتی قبل از حماسه «طوفانالاقصی» که ابومازن به منتقد آن تبدیل شده، روزی نبود که خبر تجاوزات شهرکنشینان صهیونیست به منازل فلسطینیان مخابره نشود و تأسفآور آنکه گردانهای امنیتی تشکیلات خودگردان نیز بهجای دفاع از هموطنانشان، به سگِ قلادهبسته شهرکنشینان تبدیل شده بودند و به صهیونیستها برای آواره کردن هموطنان فلسطینیشان یاری میرساندند.
رهبر انقلاب در بخش دیگری از فرمایشاتشان در باب مقوله «مقاومت فلسطین» به برشمردن خصیصههای عملیات «طوفانالاقصی» پرداختند؛ عملیاتی که از جنبههای مختلف منحصربهفرد است و به تعبیر رهبری، رژیم صهیونیستی از ابتلائات آن نمیتواند گریزی داشته باشد.
رهبری در همین راستا فرمودند: «فلسطینیها در ماجرای طوفانالاقصی وارد میدان شدند، عمل کردند، اقدام کردند و دشمن را در کنج میدانی قرار دادند که هیچ راه فراری و وسیله نجاتی برایش وجود ندارد. بله، آمریکا از رژیم صهیونیست حمایت میکند، بسیاری از دولتهای غربی حمایت میکنند اما همه هم اعتراف میکنند و قبول دارند که شرایطی که برای حکومت صهیونیست به وجود آمده است، شرایطی است که راه نجاتی برای آن رژیم وجود ندارد. دو نقطه اساسی در حادثه طوفانالاقصی وجود دارد که باید به آن توجه کرد؛ دو نقطه اساسی و مهم. یک نقطه این است که این عملیات طوفانالاقصی که در پانزدهم مهرِ گذشته اتفاق افتاد، دقیقا موردنیاز منطقه بود؛ منطقه ما به این عملیات نیاز داشت؛ این پاسخ به یک نیاز بزرگ منطقه بود. نقطه دوم این است که این عملیات یک ضربه تعیینکنندهای به رژیم صهیونیست بود؛ ضربهای که هیچ علاجی برای آن وجود ندارد، و رژیم صهیونیست بر اثر این ضربه دچار ابتلائاتی شده است که از این ابتلائات نجات پیدا نخواهد کرد.»
نیاز منطقه به طوفان الاقصی
رهبر انقلاب در تشریح مقوله «موقعیت زمانی مناسب طوفانالاقصی» گفتند: عملیات طوفانالاقصی دقیقا در لحظه نیاز منطقه اتفاق افتاد، توضیحش این است که یک نقشه جامعِ وسیعی بهوسیله آمریکا و عناصر صهیونیست و دنبالههای آنها و بعضی از دولتهای منطقه طراحی شده بود که بر اساس این نقشه جامع قرار بود مناسبات و معادلات منطقه تغییر پیدا کند. ارتباط رژیم صهیونیستی با دولتهای منطقه طبق خواسته خود آن رژیم تنظیم بشود و معنایش تسلط رژیم صهیونیستی بر سیاست و اقتصاد کل منطقه غرب آسیا بلکه کل دنیای اسلام بود؛ یک برنامه وسیعی را طراحی کرده بودند که این نتیجهاش بود. این برنامه را با مقدمات زیادی پیش برده بودند؛ آمریکا پشت سر این برنامه بود، انگلیس پشت سر این برنامه بود، جامعه صهیونیستهای جهانی پشت سر این برنامه بودند، بعضی از دولتهای منطقه با جدیت در این برنامه همکاری میکردند؛ این برنامه به لحظههای پایانی خودش رسیده بود؛ یعنی چیزی نمانده بود که این برنامه و نقشه بلندمدت به مرحله اجرای عملی برسد. در یک چنین لحظه حساسی حمله طوفانالاقصی آغاز شد و همه نقشههای دشمن را بر باد داد. طوفان پانزدهم مهر نقشه با دقت طراحیشده دشمن را باطل کرد و با وضعی که در این هشت ماه پیش آمده است، امیدی هم به اینکه بتوانند این نقشه را دوباره احیا کنند چندان وجود ندارد. کار بزرگ مهمی انجام گرفت. اینکه شما میبینید رژیمصهیونیستی با چنین شدتی و قساوتی به مردم بیدفاع غزه حمله میکند، واکنش عصبی رژیم به باطل شدن آن نقشه است.
اما گزاره دومی که در فرمایشات راهبردی چهاردهم خرداد رهبر انقلاب، برجسته بود، مقوله تقدیر و پاسداشت رییسجمهور شهید، رئیسی عزیز بود. از منظر رهبر انقلاب، آیتالله رئیسی توانست در خدمتگزاری به کشور، یک نصاب تازهای را به وجود آورد. رهبری در این رابطه فرمودند: در باب خود رییسجمهوری عزیزمان ــ که رحمت خدا بر او باد ــ همه اعتراف کردند که مرد کار بود، مرد عمل بود، مرد خدمت بود، مرد صفا و صداقت بود؛ این را همه اعتراف کردند. شب و روز نمیشناخت. در خدمتگزاری به کشور، یک نصاب تازهای را به وجود آورد. ما قبلا هم شخصیتهای خدمتگزار داشتهایم، اما نه در این حد، نه با این حجم، نه با این کیفیت، نه با این صداقت، نه با این پرکاری و شب و روز نشناختن؛ یک نصاب جدیدی را آقای رئیسی (رحمة الله علیه) در باب خدمتگزاری به ملت ایجاد کرد. در مسائل خارجی، از فرصتها به بهترین وجهی استفاده کرد. اینهمه تحرک خارجی و سفر خارجی آثار ارزشمند و بابرکتی برای کشور داشت، هم برای امروز کشور، هم برای فردای کشور. ایران را در چشم رجال سیاسی دنیا بزرگتر و برجستهتر کرد. انقلاب اسلامی را، ملت ایران را، در بیانات خود و در اظهارات خارجی خود، درست تعریف کرد و شناساند؛ لذا رجال سیاسیای که امروز دربارهی او حرف میزنند، از او بهعنوان یک چهره برجسته حرف میزنند؛ این برای ما که سالهای متمادی با مسائل خارجی سروکار داشتیم، چیز جدید و باارزشی است. سبک مدیریت او در بین همکاران خودش یک سبک ویژهای بود، با صمیمیت همراه بود؛ با همکارانش، با وزرا، با مدیران دولتی با صفا و صمیمیت رفتار میکرد. برای مردم، کرامت قائل بود، عزت قائل بود؛ به مردم، به جوانها برای اظهارنظر میدان میداد؛ حرمت مردم را نگه میداشت. به جوانها اعتماد میکرد، جوانها را تکریم میکرد. به کسانی که به خود او بدی کرده بودند، با کرامت برخورد میکرد؛ به کسانی که حتی به او اهانت کرده بودند، پاسخ تند، پاسخ زشت، پاسخ عصبی نمیداد. متقابلا در مرزبندی با دشمنان انقلاب صراحت داشت؛ درمورد کسانی که با انقلاب بد بودند، مخالف بودند، دشمن بودند، دوپهلو صحبت نمیکرد؛ صریح صحبت میکرد، مرزبندی صریح داشت؛ به لبخند دشمن اعتماد نمیکرد. اینها ارزش است، اینها درس است؛ هر کدام از اینها برای سیاستمداران ما، برای رؤسای جمهور آیندهی ما، برای کسانی که در یک بخشی مورد اعتماد ملت قرار میگیرند، یک سرمشق است.
اما خدمت بیمنت و بیاعتنایی به تعریضات و کنایههای عناصر مخالف، مهمترین مؤلفه و شاخصه رییسجمهوری شهید بود که رهبر انقلاب در بیانات اخیرشان بر روی آن تاکید فرمودند؛ البته رهبری اشاره کردند که بعضا از حجم مخالفخوانیها و کنایهها، طاقت رییسجمهوری شهید طاق میشد و نزد ایشان شکایت میبرد. رهبر انقلاب در این راستا گفتند: بعد از فقدان این عزیز (رئیسی)، من دیدم تقریبا همه روزنامهها، همه مطبوعات، در فضای مجازی، اشخاص گوناگون از جریانهای مختلف، از خدمات او و تلاشهای شبانهروزی او حرف میزنند، از او تمجید میکنند، تعریف میکنند؛ دلم سوخت؛ دلم برای رئیسی سوخت؛ [بعضی از] اینها در زمان حیات او حاضر نبودند یک کلمه از این حرفها را بگویند؛ در زمان حیات او این برجستگیها را میدیدند اما کتمان میکردند، بلکه عکس آن را میگفتند و او را میآزردند. البته او غالبا جواب نمیداد اما گاهی پیش من میآمد و مقداری شکایت میکرد.
تأکید بر اخلاق
این بخش از فرمایشات رهبری را باید پلی به گزاره سوم بیانات اخیر ایشان در باب انتخابات پیشرو دانست. رهبری همواره بر مقوله رعایت «اخلاق» در تمام شئون حکمرانی بهویژه مبحث انتخابات تاکید دارد؛ معالأسف، «اخلاق» حلقه مفقوده برخی عناصر است که خود را «رجل سیاسی» میانگارند؛ اشخاصی که در زمان رییسجمهور شهید، خاکپاشی به خدمات خادم مردم را برای خود برگ برنده و اَکتِ اعتبارآور تلقی میکردند و اکنون نیز در ایام فقدان او، که قصد کردهاند میراثبر وی باشند، باز هم با زبان گزنده طعنه و کنایه سخن میگویند و پست مجازی منتشر میکنند؛ گویی آنها در مکتب «هانا آرنت» فیلسوف یهودی پرورش یافتهاند که میگفت: «سیاست پیوندی ناگسستنی با دروغ و فریب و گسستی مطلق با اخلاق و حقیقت دارد!»
رهبر انقلاب در بیانات روز دوشنبه (۱۴خرداد) خود در باب مبحث انتخابات، فرمودند: در این حرکت عظیمی که انجام میگیرد، در رقابتهای پیشروی انتخاباتی بین نامزدها، اخلاق حاکم باشد؛ بدگویی کردن، تهمت زدن، لجنپراکنی کردن، کمکی به پیشرفت کارها نمیکند، به آبروی ملی هم لطمه میزند. صحنه انتخابات صحنه عزت و حماسه است، صحنه رقابت برای خدمت است، صحنهی کش و واکش (نزاع) برای به دست آوردن قدرت نیست. برادرانی که وارد میدان مبارزه انتخاباتی و رقابت انتخاباتی میشوند، این را به عنوان یک وظیفه بدانند؛ آنها به وظیفهشان عمل کنند، خدای متعال هم دلهای مردم را انشاءالله هدایت خواهد کرد به بهترین گزینه و انشاءالله یک رییسجمهور شایسته برای ملت ایران تعیین خواهد شد.
مطابق دیدگاه رهبری، انتخابات عرصهی «فَاستَبِقُوا الخَیرات» است؛ در چنین محیطی قطعا نفرتپراکنی و برخوردهای اهانتآمیز و تخریب و ارهاب (ترساندن) که در دنیای غرب مرسوم است، جایی ندارد؛ رجل سیاسیای که وارد گود انتخابات شده و میخواهد در مناظرات و سایر اشکال رقابت انتخاباتی شرکت جوید باید ملتزم به اخلاق اسلامی باشد و بداند که این متخلق بودن او به اخلاق اسلامی، در جامعه نیز سرریز میشود و آحاد مردم ملاحظات اخلاقی را میآموزند و رعایت میکنند و این سرمشقی برای آنها خواهد شد.