۲۴ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۱:۲۰

سید علی کشفی ـ تحلیل‌گر دینی: بررسی اجمالی پیام‌های رهبر انقلاب به کنگره جهانی حج، ما را به این نقطه مشترک می‌رساند که ایشان در بیشتر پیام‌هایشان به دو موضوع اشاره می‌کنند. اولین موضوع، اهتمام ایشان به مسئله «وحدت مسلمین»، ‌تمسک به عروة‌الوثقی و کنار گذاشتن اختلافات در جهان اسلام است.

آگاه:  موضوع دوم «شناخت دشمن» و هوشیاری در برابر آن و مقابله همه‌جانبه جهان اسلام با آن است؛ به‌عنوان مثال، رهبر انقلاب در پیام سال۱۳۸۸ فرمودند: «شعار حج ازسویی «فَإلهُکُم اِلهٌ واحِدٌ فَلَهُ أسْلِمُوا وَ بَشِّرِ المُخبِتین» است و ازسویی «وَ الْمَسجِدِ الحَرامِ الَّذی جَعَلناه لِلنّاسِ سَوآءً العاکِفُ فیهِ وَ البادُ.» کلمه‏ «حج» در لغت به معنی قصد و آهنگ انجام کاری است، ولی در شریعت اسلامی به مراسم و مناسک خاصی گفته می‏‌شود که مسلمانان همه‌ساله در مکه برگزار می‌‏کنند. از آنجا که ۱۳آیه از ۷۸آیه سوره حج۱ (از آیه ۲۵ تا ۳۷) درباره‏ کعبه و تاریخ آن و آثار سیاسی و اجتماعی حج سخن می‏‌گوید، این سوره «حج» نام گرفته است.۲

شعار اول حج: «فَإلهُکُم اِلهٌ واحِدٌ»۳
«فألهُکُم اِلهٌ واحِدٌ» اشاره به «کلمه توحید» دارد و وحدت وجود خداوند را در ذات و صفات و افعال بیان می‌دارد. همچنین ادامه آیه یعنی «فَلَه أسْلِمُوا وَ بَشِّرِ المُخبِتینَ» اشاره دارد به «توحید کلمه» در برابر ذات اقدس الهی. یعنی تسلیم کامل در برابر جمیع اوامر و نواهی حضرت حق در تشریعیات و تسلیم جمیع مقدرات در تکوینیات.   چون «إلهُکُم» به‌صورت جمع بیان شده، می‌توان مخاطب آن را تمام مسلمانان دانست. نمود کامل آن، در حج این است که هر کس از هر جا، با هر قومیتی، با هر لهجه و زبانی و با هر پست و مقامی که به حج می‌رود، در هنگام طواف باید تمام این رنگ‌ها را بر زمین بنهد و همه با یک لباس و با یک زبان می‌گویند: «لَبَّیْکَ اللّهُمَّ لَکَ لَبّیْکَ.»
«وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتینَ» به «جامعه اسلامی» اشاره دارد، زیرا «مُخْبِت» به انسان آرام و مطمئنی می‌گویند که از هرگونه شرک پاک است.۴ حال باتوجه‌به آیه بعد که صفات مخبتین را بیان می‌کند، درمی‌یابیم که تنها در جامعه اسلامی است که می‌توان این صفات را کسب کرد. همچنین باتوجه‌به ترتیب نزول این سوره که صدوچهارمین سوره نازل شده بر پیامبر(ص) است، درمی‌یابیم که در آن زمان جامعه اسلامی توسط پیامبر (ص) تشکیل شده بود،‌ آیات اعتقادی نازل شده بود و تقریبا آیاتی که نازل می‌شد، ناظر بر امور جامعه اسلامی و فروعیات دین بود.
در آیه بعد یعنی آیه۳۵ این سوره، صفات مخبتین را بیان می‌کند: «الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَالصَّابِرِینَ عَلَی مَا أَصَابَهُمْ وَالْمُقِیمِی الصَّلوةِ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ»۵ این آیه چهار ویژگی را برای مخبتین برمی‌شمرد که هر چهار صفت اشاره به خودسازی می‌کند؛ دو صفت اول مربوط به خودسازی فردی و دو صفت بعد مربوط به خودسازی اجتماعی است.
نخستین مرحله خودسازی فردی، پروا از خداوند متعال است. یعنی در جامعه اسلامی وقتی نام خدا برده می‌شود، دل‌ها مملو از خوف پروردگار می‌شود. «إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ» یعنی نه اینکه از غضب او بی‌جهت بترسند و نه اینکه در رحمت او شک و تردید داشته باشند، بلکه این ترس به‌خاطر مسئولیت‌هایی است که بر دوش داشته‌اند و شاید در انجام آن کوتاهی کرده‌اند. این ترس به‌خاطر درک مقام باعظمت خداست که انسان در مقابل آن عظمت خائف می‌گردد.»۶
دومین مرحله خودسازی فردی، صبر در برابر مشکلات و مصائب جامعه اسلامی‌ است. مسلمانان در جامعه اسلامی در برابر حوادث دردناکی که در زندگیشان رخ می‌دهد صبر می‌کنند و شکیبایی پیش می‌گیرند: «وَ الصَّابِرِینَ عَلی‌ ما أَصابَهُمْ.»
عظمت حادثه هر قدر زیاد و ناراحتی آن هر قدر سنگین باشد، در برابر آن زانو نمی‌زنند، خونسردی خود را از دست نمی‌دهند، از میدان فرار نمی‌کنند، مأیوس نمی‌شوند، لب به کفران نمی‌گشایند؛ ایستادگی می‌کنند و پیش می‌روند و پیروز می‌شوند: «فإنَّ حِزْبَ اللهِ هُم الْغالِبُونَ»۷
پس از این دو مرحله خودسازی فردی، به مراحل خودسازی اجتماعی اشاره می‌شود. اولین بروز خودسازی اجتماعی اقامه نماز است؛ نماز در وقت آن به‌صورت مداوم و همیشگی برپاداشتن: «وَالْمُقِیمِی الصَّلَوةِ». نماز که افضل عبادات، خیر موضوعات، قربان کل تقیّ، معراج مومن و شرط قبولی مابقی عبادات است، باید در اول وقت آن و به‌طور مداوم در جامعه اقامه شود.
درمورد اهمیت این موضوع، حکم مقام معظم رهبری درباره اقتدا به اهل سنت درخور تامل است. ایشان در پاسخ به فردی درمورد غیبت در نماز جماعت اهل سنت می‌گویند: «مشارکت با آنان در نماز جمعه و جماعتشان از جهت حفظ وحدت اشکال ندارد، و از غیبت باید پرهیز شود.» ۸
دومین مرحله خودسازی اجتماعی، انفاق از آن ‌چیزهایی است که خداوند روزی انسان کرده است. از این تاکید می‌توان دریافت که رابطه با خدا از رابطه با محرومان جدا نیست؛ البته بخشش، مخصوص مال نیست؛ از علم، آبرو، هنر، ‌وقت و هرچه خداوند به انسان داده، باید انفاق کرد: «مِمَّا رَزَقْناهُمْ». ازآنجاکه «ینْفِقُونَ» فعل مضارع و نشانه استمرار است، می‌توان نتیجه گرفت که انفاقی ارزش دارد که دائمی باشد. همچنین اعتدال و میانه‌روی در انفاق لازم است. در حج هم هرکس باید یک قربانی داشته باشد و از آن انفاق کند. باتوجه‌به موارد مطرح شده، اولین شعار حج عبارت است از تمسک به کلمه توحید برای رسیدن به توحید کلمه در جهان اسلام. رسیدن به وحدت جهان اسلام مقدماتی را نیاز دارد که در بالا به آن اشاره شد.

شعار دوم حج: «و المَسجِدِ الحَرامِ الَّذی جَعَلناه لِلنّاسِ سَوآءً العاکِفُ فیهِ وَ الباد»۹
در آیات گذشته این سوره، سخن از کفار به‌طور مطلق در میان بود، ولی در آیه موردبحث به گروه خاصی از آنان اشاره شده که تخلفات و گناهان سنگینی مخصوصا در رابطه با مسجدالحرام و مراسم پرشکوه حج دارند. کسانی که کافر شدند و راه مردم را به‌سوی خدا می‌بندند و مردم باایمان را از کانون بزرگ توحید، یعنی مسجدالحرام بازمی‌دارند. همان مرکزی که برای همه مردم یکسان قرار داده شده است؛ چه آنها که در آن سرزمین زندگی می‌کنند و چه آنها که از نقاط دور به‌سوی آن می‌آیند، مستحق عذابی دردناک‌اند. در واقع این گروه از کافران علاوه‌بر انکار حق، مرتکب سه جنایت بزرگ شده‌اند:۱۰
۱- مانع شدن از راه خدا و ایمان و طاعت او،
۲- مانع شدن از عبادت‌کنندگان و زائران خانه خدا و قرار دادن امتیازی برای خود،
۳- انجام ظلم و گناه و الحاد در این سرزمین مقدس.
خداوند این گروه را که مستحق «عذاب ألیم» هستند، هم در دنیا و هم در آخرت کیفر می‌دهد. عذاب دنیوی همان شکست و ذلت و مغلوبیتی است که کفار مکه و کفار آینده به آن مبتلا شده و خواهند شد. عذاب اخروی بیش از آن است که در اینجا گفته و نوشته شود. قرآن مجید انواع و اقسام عذاب را برای کفار بیان کرده است.قرآن کریم در این آیات پیش از آنکه سخن از خانه خدا و مراسم و مناسک حج‌گزاری بگوید، احترام به مسجدالحرام را واجب می‌سازد و کسانی را که در آن ستم می‌ورزند و به محترم داشته‌های مردم تجاوز کرده و آزادی‌های ایشان را سلب می‌کنند، به عذاب دردناک تهدید می‌کند. منظور از «صَدّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ‌» هرگونه تلاش و کوشش برای جلوگیری مردم از ایمان و عمل صالح است و تمام برنامه‌های تبلیغاتی و عملی که در جهت تخریب اعتقادات و انحراف آنها از راه‌های صحیح و اعمال پاک انجام می‌گیرد، در آن مندرج است.
حال چگونه حاجیان شاهد و ناظر منافع اخروی از حج باشند، درحالی‌که تیغ بیداد بر آنان مسلط و برکشیده است؟ چگونه در شئون امت بیندیشند، درحالی‌که دستگاه‌های سرکوب‌کننده حکم‌فرما بر آنان چیره است و آنان را تعقیب می‌کند؟ چگونه جامه چرکین شرک را از تن بیرون کنند و از بیم ستمگران رها شوند تا تنها و تنها خدای یگانه را بپرستند و بستایند، درحالی‌که شیطان‌های سلطه پیرامون ایشان را گرفته‌اند؟ اینجاست که اهمیت برائت جستن از مشرکین مشخص می‌شود و جمله رهبر کبیر انقلاب معنی می‌شود که: «‌جنگ جنگ تا رفع کل فتنه»
در این آیه، کفر این گروه کافران به‌صورت فعل ماضی -کفروا- و جلوگیری از طریق خدا به صورت فعل مضارع -یصدون- آمده است که به قدمت کفر آنها اشاره دارد و اینکه تلاش و کوششان برای گمراه ساختن مردم، همیشگی و مستمر است. به تعبیر دیگر، جمله اول از اعتقاد باطل آنها سخن می‌گوید که یک امر ثابت است و جمله دوم از عمل آنها حکایت دارد که تکرار «صَدّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ» است؛ بنابراین دشمنان اسلام همیشه در جلوگیری از راه حق تلاش دارند و این جریان تقابل حق با کفر همیشگی است.
در تفسیر «سَواءً الْعاکِفُ فِیهِ وَ الْبادِ» مفسران بیانات گوناگون دارند. بعضی گفته‌اند منظور این است که همه مردم در عبادت در این کانون توحید یکسان هستند و در حج و عبادت کنار خانه خدا هیچ‌کس حق مزاحمت برای دیگری را ندارد. درحالی‌که برخی دیگر معانی وسیع‌تری را برای این جمله قائل شده‌ و گفته‌اند: مردم نه‌تنها در مراسم عبادت یکسان‌اند، بلکه در استفاده از زمین و خانه‌های اطراف مکه برای استراحت و دیگر نیازها نیز باید بین آنها مساوات باشد. به همین جهت بعضی از فقها خرید و فروش و اجاره خانه‌های مکه را تحریم کرده‌اند و آیه فوق را شاهد بر آن می‌دانند.۱۱

«الحاد به ظلم» چیست؟
«الحاد» در لغت به معنی انحراف از اعتدال است. «لَحْد» بر وزن «قَبْر» را از این جهت لحد می‌گویند که حفره‌ای در کنار قبر و خارج از حد وسط آن است؛ بنابراین منظور از الحاد به ظلم کسانی هستند که با توسل به ظلم از حد اعتدال خارج می‌شوند و در آن سرزمین مرتکب خلاف می‌گردند؛ البته در اینجا بعضی ظلم را «شرک» تفسیر کرده‌اند و بعضی «حلال شمردن محرمات». درحالی‌که برخی مفسران آن را به معنی وسیع کلمه گرفته‌اند و هرگونه گناه و ارتکاب حرام، حتی دشنام و بدگویی به زیردستان را در مفهوم آن داخل می‌دانند و می‌گویند: ارتکاب هرگونه گناه در آن سرزمین مقدس، کیفرش شدیدتر و سنگین‌تر است. از امام صادق(ع) روایت شده که یکی از یاران ایشان از تفسیر این آیه سؤال کرد. امام فرمودند: «کُلُّ ظُلْمٍ یظْلمُ الرَّجُلُ نَفْسَهُ بِمَکَّة مِنْ سِرْقَةٍ، أوْ ظلم أحد، أو شَیْ‌ءٍ من الظُلم فإنّی أراه إلحاداً و لِذلک کان ینهی أن یسکنَ الْحَرَم» یعنی هرگونه ستمی که انسان به خودش در سرزمین مکه کند، اعم از سرقت و ظلم به دیگران، من آن را إلحاد می‌بینم و مشمول این آیه می‌دانم.۱۲
باتوجه‌به تمام موارد مطرح‌شده می‌توان نتیجه گرفت که دومین شعار حج عبارت است از: بصیرت دادن به جامعه اسلامی درمورد همیشگی بودن تلاش‌های دشمنان و بیان راه مقابله با توطئه‌های آنان. اولا باید دشمنان و انحراف‌هایی را شناخت که ایجاد می‌کنند و ثانیا باید وحدت امت اسلامی را با محوریت کلمة‌الله حفظ کرد که در مناسک و مراسم حج کاملا جلوه‌گر و نمایان است.

پی‌نوشت:
۱. این سوره بیست‌ودومین سوره قرآن است که از لحاظ ترتیب نزول صدوچهاردهمین سوره است. (تفسیر آسان، ج۱۳، ص۶)
۲. تفسیر نور، ج۸، ص۱۱.
۳. آیه ۳۴ سوره حج: معبود شما یکی است و شریک و همتا ندارد، تسلیم او باشید و مخبتین را بشارت بده.
۴. تفسیر نور، ج۸، ص۴۲.
۵. آیه۳۵، سوره حج.
۶. تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۱۰۳.
 ۷. سوره مائده، آیه۵۶.
۸. استفتائات مقام معظم رهبری، سؤال ۶۰۰، مبحث احکام نماز، اقتدا به اهل سنت.
 ۹. إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ یصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِی جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاکِفُ فِیهِ وَالْبَادِ وَ مَن یرِدْ فِیهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُّذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ/ کسانی که کافر شدند و مؤمنان را از راه خدا و از مسجدالحرام که آن را برای همه مردم مساوی قرار دادیم، چه کسانی که در آنجا زندگی می‌کنند و چه آنان که از نقاط دور وارد می‌شوند، بازمی‌دارند (مستحق عذابی دردناک‌اند) و هرکس بخواهد در این سرزمین از راه حق منحرف گردد و ستم کند، ما از عذاب دردناک به او می‌چشانیم.
۱۰. تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۶۱.
 ۱۱. تفسیر آسان، ج۱۳، ص۹۸.
۱۲. تفسیر آسان، ج۱۳، ص۱۰۰.