آگاه: سالهاست خیابانخوابی همراهان بیمارانی که از شهرستان به تهران میآیند تصاویر تلخی را به نمایش میگذارد. یکی از دردناکترین این خبرها و تصاویر مربوط به مرگ زن و شوهر جوانی بود که برای درمان فرزند یکساله خود به تهران آمده بودند و در شبهای سرد اسفندماه بهدلیل گازگرفتگی در بیرون بیمارستان مفید، خیابان شریعتی پایتخت جان خود را از دست دادند. با این حادثه آراد، کودک یکساله، پدر و مادرش را از دست داد.
این حادثه با واکنش دادستان کل کشور مواجه شد. غلامعباس ترکی، معاون حقوق عامه دادستان کل کشور در نامهای به وزیر بهداشت اعلام کرد: وضعیت همراهان بیماران بستری در تمامی مراکز درمانی دولتی و خصوصی مشخص و در طرحهای توسعه مراکز درمانی بخشهای همراهسرای بیماران پیشبینی شود. وی در این نامه نوشته بود: باتوجهبه اینکه اینگونه اتفاقات ناگوار، علاوهبر مشکلاتی که برای بیماران و همراهان آنان به وجود میآورد موجب بدبینی مردم بهنظام سلامت کشور شده و کاهش سرمایههای اجتماعی را در پی دارد و احتمال تکرار آن نیز دور از انتظار نیست؛ از همین روی شایسته است دستور فرمایید تدابیر ذیل اتخاذ شود: «۱-تمامی مراکز درمانی دولتی و خصوصی در فرمهای پذیرش بیماران بستری، وضعیت همراهان بیمار بستری را مشخص کنند. در مواردی که فاقد اقامتگاه هستند با استفاده از ظرفیتهای موجود و عندالاقتضای جلب مشارکت نهادهای حمایتی سازمانهای مردمنهاد و خیرین تمهیدات لازم برای اسکان موقت و ایمن برای آنان را فراهم کنند. ۲- در طرحهای توسعهای مراکز درمانی، بخشهای همراه سرای بیماران ضرورتا مورد پیشبینی قرار گیرد.»
درد پنهان نظام سلامت
علیرضا زالی، رییس دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی در سال۱۴۰۱ گفته بود: بررسیها نشان داده که ۶۵درصد بیماران یکی از بیمارستانهای مهم آموزشی درمانی تهران، از شهرهای دیگر آمده بودند.
حال سوال این است که چرا خانوادهها مجبور میشوند بیمار خود را برای تشخیص و درمان به تهران بیاورند؟ پاسخ را در کمبود یا توزیع نامناسب پزشکان متخصص مییابیم. درحالیکه در تهران با انباشت پزشک متخصص و فوقتخصص مواجه هستیم و در بسیاری از شهرهای کشور یافتن پزشک متخصص غیرممکن است، خانوادهها راهی ندارند جز اینکه چند روزی دست از کار خود کشیده و بیمار خود را به پایتخت بیاورند. نظام سلامت سالهاست که با توزیع نامناسب پزشکان مواجه است و براساس آمارهای سازمان نظامپزشکی، ۴۲درصد پزشکان متخصص در پنج کلانشهر ساکن هستند و ۵۸درصد پزشکان در سایر مناطق حضور دارند.
چرا کسی همراهسرا تاسیس نمیکند؟
با وجود آمار روزافزون همراهان بیمار چرا بخش خصوصی وارد این میدان نشده و سرمایهگذاران رغبتی برای صرف سرمایه خود در این زمینه ندارند. با یکی از افرادی که در این زمینه هزینه کرده تماس میگیرم تا در این مورد جویا شوم. سیاوش محسنی ۶سال است یک همراهسرای کوچک دارد. کمتر کسی را میتوان یافت که تجربه چنین کسبوکاری داشته باشد. او حرفهایش را چنین شروع میکند: «روزها اطراف بیمارستانهای دولتی بهدلیل نبود پارکینگ اوضاع نابسامانی دارد و شبها هم همراهان بیماران در چادر میخوابند و... این بیمارستانها هنوز نتوانستهاند مشکل جای پارک برای بیماران و همراهانشان را تامین کنند، چه برسد به جای خواب!»
از او میپرسم چرا بخش خصوصی در این زمینه سرمایهگذاری نمیکند؟ جواب میدهد: «توجیه اقتصادی ندارد؛ چون اغلب همراهان بیمار از اقشار ضعیف هستند و توان پرداخت هزینه زیادی را برای اقامت ندارند. سرمایهگذاری هم که بخواهد وارد این کسبوکار شود باید ملکی را خریداری کرده و تجهیز کند که با قیمتهای امروز ضرر در انتظار اوست.» او ادامه میدهد: «در صورتی هم که بخواهد ملک مناسبی را که مزاحمت برای همسایهها نداشته باشد اجاره یا رهن کند، ضمن اینکه کسب رضایت صاحبخانه دشوار است، ودیعه او هم با گذشت یکسال طوری از ارزش میافتد که شاید هر چه کسب کرده باشد آن را جبران نکند.» او از مشکلات این کار میگوید: «تفاوتهای فرهنگی مسافران بزرگترین مشکل این کار است. یک مسافر درخواست ملحفه و روبالشی یکبارمصرف دارد و مسافری دیگر تا حالا کتریبرقی ندیده است. مواردی داشتیم که کتریبرقی پلاستیکی را روی اجاقگاز گذاشته بودند.»
همراهسرای او ۶اتاق دارد که از ۵۰۰هزار تا ۸۰۰هزار تومان برای یک شب اجاره میدهد. سیاوش توضیح میدهد: «خیلی از افرادی که در همراهسرای ما اقامت میکنند توان مالی پرداخت هزینه اجاره حتی برای یک شب را هم ندارند. همیشه در این موارد سعی کردیم طوری هزینه دریافت کنیم که از پس پرداخت آن بربیایند و در خیابان نخوابند.»
البته او میگوید: همه آنهایی که میبینید در خیابان میخوابند بیبضاعت نیستند. بعضیها توان مالی کافی دارند، در جاهای دیگر هم هزینه میکنند ولی برای اقامت پول نمیدهند و در خیابان خوابیدن برایشان سخت نیست. از طرف دیگر، افراد و خانوادههایی هستند که توان مالی ندارند و خوابیدن در خیابان هم برایشان بسیار دشوار است؛ البته بیشتر چادرهایی را که شبها اطراف بیمارستانها میبینید گروه دوم برپا کردهاند. او از این حرفها چنین نتیجه میگیرد: «گروه اول را با فرهنگسازی میتوان سامان داد.» از او میپرسم باوجود این مشکل، چرا وارد این کار شدی و هنوز ادامه میدهی که پاسخ میدهد: «همراهان بیمار مسافرانی بیحاشیه و بدون مزاحمت هستند. آنهایی که اقامتگاههای گردشگری دارند از مشکلاتی مانند صدای زیاد موزیک، سیگار و دخانیات گلایه دارند، چیزی که درمورد همراهسرا با آن روبهرو نیستیم.» همچنین میپرسم چرا برای این کسبوکار خود مجوز نگرفتی و غیررسمی فعالیت میکنی که جواب میدهد: «از ترس مالیات. از کارکرد کارتخوان مالیات میدهیم ولی نگران هستیم برای صاحبخانه ما هم مالیات محاسبه شود که درنهایت گریبان ما را خواهد گرفت. از طرف دیگر هم دریافت مجوز دوندگی و دردسرهای زیادی دارد که ترجیح میدهم با آن روبهرو نشوم و همینطور کارمان را ادامه دهم.»
پراکندگی غیراصولی بیمارستانها
علینصیری، رییس سازمان مدیریت بحران شهر تهران ماه گذشته به موضوعی اشاره کرد که هرچند نگرانی او برای امدادرسانی در موقع بحران بود اما بخشی از دردسرهای همراهان بیمار را نشان میداد. او گفت: «پراکنش بیمارستانهای تهران درست اتفاق نیفتاده است؛ به این شکل که بیش از نیمی از بیمارستانهای تهران در پنج منطقه شهرداری قرار گرفتهاند و در بعضی مناطق مثل منطقه۱۹یا بیمارستان نداریم یا فقط یک بیمارستان در کل منطقه وجود دارد.»
پراکندگی نادرست بیمارستانها بهویژه بیمارستانهای دولتی اقامت همراهان بیمار را با مشکل روبهرو میکند. اقامت در مناطقی که بیمارستانها قرار دارند گران است و از سویی همراهان بیمار سعی دارند در نزدیکترین محل به بیمارستان مستقر شوند تا ضمن سهولت در رفتوآمد، خیالشان هم از نزدیک بودن به بیمار خود راحت باشد. در چنین شرایطی، اگر بیماری شهرستانی مثلا در بیمارستان شهدای تجریش بستری باشد، همراهان او بعید است بتوانند آن حوالی جایی برای اقامت ارزان پیدا کنند. این مسئله را حتی میتوان درباره بیمارستانهای کودکان حضرت علیاصغر(ع) در خیابان دستگردی (ظفر) یا مفید در خیابان شریعتی تهران هم مشاهده کرد. همین میشود که همراهان بیمار خوابیدن در خیابان را به رفتوآمد طولانی به آنسوی شهر یا پرداخت هزینههای گزاف اقامت ترجیح دهند.
چه کسی باید همراهسرا بسازد؟
«احمد احمدی صدر» مدیرعامل سازمان خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران در گفتوگو با خبرنگار آگاه میگوید: «وظیفه ساخت همراهسرا با شهرداری تهران نیست، بلکه وظیفه وزارتخانه و ارگانهایی ارائهدهنده خدمات سلامت است. شهرداری در این زمینه کمک کرده و در ایجاد این فضا نقشآفرین بوده است. هفت همراهسرا با ظرفیت ۵۰۰نفر در روز در تهران خدماترسانی میکنند. همراهان بیمار میتوانند بسیار راحت از این ظرفیت استفاده کنند. فقط کافی است به مددکاری بیمارستان مراجعه کنند و آن وقت به همراهسرا معرفی میشوند.» او میافزاید: «براساس استانداردهای درمانی اقامتسرا باید در خود بیمارستان ایجاد شود. آنچه ما هم به آن رسیدهایم همین است. چراکه باوجود همراهسرا، همراهان بیمار حاضر نیستند از بیمارانشان فاصله بگیرند. در این زمینه تنها تمرکز خدمات پزشکی در تهران نیست، بلکه یک فرهنگ عمومی است که مردم از نقاط مختلف کشور برای درمان به تهران میآیند. در مراکز استانهایی مثل یزد، فارس و گیلان و آذربایجان شرقی و حتی خراسان رضوی و برخی از استانها خدمات مناسب و حتی بالاتر از تهران وجود دارد اما شهروندان درمان در شهر تهران را انتخاب میکنند که مسئله باید ازسوی رسانههای فرهنگسازی شود.»
۷ همراهسرای ناپیدا
با گشتی در فضای مجازی میتوان چند همراهسرا در تهران یافت ولی هیچیک پذیرش ندارند یا پاسخگوی تلفن نیستند یا اعلام میکنند جای خالی ندارند. به نظر میرسد همراهسراهایی که متعلق به خیرین و موقوفه هستند، ضلع دیگری از ناپایداری وضعیت همراهسراهای تهران را تشکیل میدهند. یکی از همراهان بیمار در این گزارش، از رایگان نبودن همراهسرای جوادالائمه خبر داد که پیش از این هم خبرهایی از تعطیلی یا رایگان نبودنش به گوش رسیده بود. شهردار منطقه۶ تهران گفته است با افتتاح «همراهسرای پناه» تعداد همراهسراهای شهر تهران به هفت رسیده و از این پس منطقه۶ با سه همراهسرا میتواند ۳۳۰نفر از همراهان بیمار را اسکان دهد. باوجوداین به نظر میرسد دست همراهان بیمار به این مهمانسراها نمیرسد و اگر چنین نبود، در خیابان جای نداشتند.