۱۷ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۳:۰۴

حجت‌الاسلام حسین جلالی،  در مجلس یازدهم و در تمام دوره حضورش عضو کمیسیون فرهنگی مجلس بوده است. در گفت‌وگوی پیش به چالش‌های عضویت در این کمیسیون و مهم‌ترین مسائل آن پرداختیم.

آگاه: کمیسیون فرهنگی مجلس پس از گذشت دو ماه بالاخره به حد نصاب رسیده و این موضوع نگران‌کننده است. ریشه این اتفاق را در چه می‌دانید؟
متاسفانه نگرش و رویکرد مسئولان به فرهنگ کشور ما، عموما نگرش مثبتی نیست؛ یعنی فرهنگ را گره‌گشا یا کارگشا نمی‌دانند. اینکه رهبر انقلاب می‌فرمایند: زیربنای همه چیز حتی اقتصاد، فرهنگ است و بقیه روبناست. حالا شاید یک وقت مسئله‌ای اورژانسی یا فوری فوتی شود، ما آن را در اولویت اول قرار دهیم. مثل اینکه مشکلات اساسی یک خانه، درس، بحث، ارتقا و دانشگاه است، ولی گاهی، یک نفر از اعضای خانواده بیمار می‌شود همه درگیر می‌شوند و اولویت اولشان درمان آن بیمار است. اینکه به‌یکباره مسئله اقتصاد اولویت پیدا می‌کند، به‌خاطر این است که ما دچار یک بیماری در حوزه اقتصاد شده‌ایم. فارغ از همه این مباحث باید تصریح کنیم اولویت فرهنگ واقعا مهم و اساسی است.


 اما آنچه باعث می‌شود کمیسیون به نصاب نرسد این است که معمولا هرکسی در حوزه انتخابیه خودش با مشکلات مهمی مواجهه است که اولویت اصلی‌اش، آن مشکل عظیم مرتبط با یکی از کمیسیون‌های مجلس است؛ مثلا خوزستانی‌ها چون همه با نفت و گاز سروکار دارند، همه می‌خواهند وارد کمیسیون انرژی شوند. بعضی جاها مثل اصفهان یا جاهای دیگر که کشاورزی رونق دارد، همه می‌خواهند وارد کمیسیون کشاورزی شوند. یکی مشکلش مسکن است، می‌خواهد به کمیسیون عمران برود. یکی مسئله‌اش دانشگاه است به کمیسیون آموزشی می‌رود؛ بنابراین همه اولویت‌ها و مشکل شهر یا استانشان را در نظر می‌گیرند و براساس آن کمیسیون انتخاب می‌کنند. نماینده بعد از پایان دوره می‌گوید: من هزار کیلومتر آسفالت کردم، چندین خانه ساختم، چقدر فضای سبز ایجاد کردم، چند متر به فضای ورزشی اضافه کردم. کسی در فرهنگ مطالبه‌ای ندارد. وقتی که من در شهرم مطالبه‌ای راجع به فرهنگ نشود، راجع به آب، برق، گاز، راه، مسکن و کشاورزی در شهر حتما مطالبه می‌شود. هیچ‌وقت نمی‌آیند از من راجع به فرهنگ مطالبه کنند. وقتی من مورد مطالبه قرار نمی‌گیرم چرا بروم در کمیسیونی قرار بگیرم که اولا کسی را مواخذه و مطالبه نمی‌کنند، ثانیا اینکه کارهای فرهنگی زودبازده نیست. شما یک طرح فرهنگی اجرا می‌کنید، ممکن است ۲۰سال آینده نتیجه جواب دهد. مسئله مهم دیگر اینکه کارهای فرهنگی به عدد و رقم درنمی‌آید. یعنی نتایج آن قابل‌مشاهده و محسوس نیست؛ بنابراین من پس‌فردا در بین مردم می‌خواهم رأی بیاورم، باید بگویم چه کاری کرده‌ام. می‌گویم ببینید این کارخانه را ساختم، این فضای ورزشی، این جاده و این راه را ساختم. در فرهنگ چه چیزی می‌خواهم بگویم؟! هرچه بگویم برای مردم قابل‌هضم نیست. اول مطالبه‌گر وجود ندارد، وقتی مطالبه‌گر وجود نداشته باشد من هم نمی‌روم کاری را انجام دهم. ما که عادت به کارهای بلندمدت نکردیم، ما همه می‌خواهیم پیش پا یا چشم‌هایمان را ببینیم نمی‌توانیم چندان بلندمدت فکر کنیم؛ بنابراین کارهای فرهنگی، فرهنگ در کشورها مظلوم است.
در بودجه هم این مظلومیت آشکار است.
بله؛ شما از اختصاص بودجه این مظلومیت را می‌بینید. ۰.۷درصد در همه دولت‌ها تقریبا یک رقم بسیار کمی به فرهنگ بودجه اختصاص پیدا می‌کند. من الان آمار دقیق ندارم؛ بودجه‌ای را به فرهنگ اختصاص می‌دهند که این صرف حقوق و مزایای کارمندان سه، چهار وزارتخانه می‌شود. نهاد کتابخانه‌ها که ۶هزار و ۵۰۰ یا هفت هشت هزار عضو دارد. بودجه محدود صرف حقوق و مزایای آنها می‌شود؛ بنابراین من چرا به کمیسیون فرهنگی بروم؟! چه کار می‌خواهم بکنم؟! بودجه نیست و مطالبه که نمی‌شود به چشم هم که نمی‌آید. رأی‌آوری هم برای من که ندارد؛ لذا هیچ‌کس انگیزه رفتن به کمیسیون فرهنگی را ندارد، ما چندین کمیسیون در مجلس داریم؛ وقتی بیرون می‌آیید می‌بینید جلوی هر کمیسیون دو سه تا دوربین تلویزیون ایستاده است تا وقتی بیرون می‌آیید با رییس کمیسیون، سخنگو، نایب‌رییس گفت‌وگو کنند. برای معیشت و سفره مردم و زندگی مردم چه کار کرده‌اید؟ جلوی در کمیسیون فرهنگی پرنده پر نمی‌زند، چرا پرنده پر نمی‌زند؟ نه صداوسیمایی، نه خبرنگارها و نه روزنامه‌ای هست. چطور وقتی که بحث عفاف و حجاب مطرح می‌شود همه آنجا می‌روند و نمک روی زخم می‌پاشند، شروع می‌کنند آنجا ملامت و سرزنش کردن، گشت ارشاد، عفاف و حجاب و مسخره کردن، آدم دیگر توبه‌کار می‌شود که به کمیسیون فرهنگی برود؛ بنابراین بحث کمیسیون فرهنگی به نگاه عمومی که مسئولان کشور به فرهنگ دارند برمی‌گردد.
دوره ما و قبل از ما هم به حد نصاب نرسیدیم. رییس مجلس آقای قالیباف تا آخرش عضو کمیسیون فرهنگی بود، ولی شخصا آنجا نیامد. عضو کمیسیون فرهنگی بود ولی فکر کنم یک جلسه آمد، آقای قاضی‌زاده هاشمی که بعداً رئیس بنیاد شهید شد تا زمانی که عضو کمیسیون فرهنگی بود یک جلسه آمد. این افراد فقط آمدند ما به نصاب برسیم و فکر می‌کنم نتوانستیم آخرش خودمان را به ۲۰ نفر برسانیم. نصاب این کمیسیون ۲۵ نفر است و الان من خبردار شدم همان اعضای قبلی که عضو فرهنگی بودند رها کردند و رفتند.
راهکار پیشنهادی شما برای اینکه چنین اتفاقی مجدد رخ ندهد چیست؟
من به نظرم می‌آید ۱. اولا ما در بودجه‌ریزی باید سهم فرهنگ را بیشتر کنیم؛ یعنی اگر ما در حوزه فرهنگ بودجه‌ریزی نداشته باشیم، انگیزه‌ای نه برای طرح و نه لایحه می‌ماند. نه دولت لایحه می‌آورد، نه مجلس می‌گوید من طرحی بیاورم. سفره نینداخته نه زشت است، نه زیبا. اگر سفره‌ای خواستیم بیندازیم باید برای آن بودجه‌ریزی، پول و پشتوانه داشته باشیم.
کدام ابعاد فرهنگی کشور نیازمند توجه بیشتر است؟
ما فرهنگ را در مسائلی مثل نمایشگاه، لباس، لوازم‌التحریر، هنر، موسیقی، کنسرت، ارکست و صنایع‌دستی خلاصه کردیم. این موارد شروع فرهنگ‌اند. فرهنگ ارکان اصلی‌اش چیزهای دیگری هستند که به آن‌ها پرداخته نمی‌شود. ما هنوز فرهنگ را تبیین نکردیم، وقتی که ما نتوانیم فرهنگ را درست تبیین و توصیف کنیم، نماینده مجلس هم انگیزه ندارد به کمیسیون فرهنگی بیاید. آنجا کسی را می‌خواهد واقعاً دلسوز کشور و مردم باشد، دغدغه مردم را داشته باشد، واقعا قصد اخلاص را بکند. اینکه آیا من رأی‌آوری داشته باشم یا نداشته، تلویزیون من را نشان بدهد یا ندهد، صبح مردم به‌به و چه‌چه می‌زنند یا نمی‌زنند. با این انگیزه‌ها کمیسیون فرهنگی تشکیل نمی‌شود؛ بنابراین یکی نظام بودجه‌ریزی را باید درست کرد. دوم باید نگاه مسئولان در حوزه فرهنگ تعیین و تبیین شود.
نهادها و دستگاه‌های فرهنگی بیایند جایگاه فرهنگ را تبیین کنند. من می‌خواستم دوره قبل برای اصلاح طرح نهاد کتابخانه‌ها که یکی از جاهای مظلوم در کشور ماست، اقدام کنم. در کتابخانه‌ها میزان مطالعه بسیار پایین است. اصلا درصد سرانه مطالعه در کشور ما، میانگین ۱۵ یا ۱۷ دقیقه می‌گویند ولی فکر می‌کنم دو یا سه دقیقه بیشتر نیست. این هم اگر کتاب‌های ادعیه، قرآن، مفاتیح و کتاب‌های درسی را از آن کم کنیم چیزی برای ما باقی نمی‌ماند. ما مطالعه نداریم. می‌خواستیم طرح نهاد کتابخانه‌ها را اصلاح و بودجه‌ای برای آن تعیین کنیم. طرح را اصلاح کردیم و در آن طرح نهاد، سهم شهرداری را که قبلا نیم درصد از درآمدهای شهرداری بود، یک درصد کردیم. این پیشتر الزامی نبود، ما آن را الزامی کردیم. بنده که دنبال این طرح بودم و با کمک ارشاد، دیگران سه سال تلاش کردیم نتوانستیم آخر این طرح را در صحن بیاوریم. در مرکز پژوهش‌ها، امروز و فردا شد. نزد رییس رفتیم گفت: ان‌شاءالله بعد از نوروز. بعد از عید گفت: بعد از عاشورا. امروز و فردا کردند و مجلس تمام شد. وقتی من نمی‌توانم یک طرح فرهنگی را که ۱۱ماده بیشتر نداشت اجرا کنم، دیگر چه امیدی می‌ماند؟! ببینید طرح‌های مربوط به فرهنگ غیر از جوانی جمعیت که آن هم نظر مقام معظم رهبری را داشت، تصویب شد. ما در مجلس کدام پروژه فرهنگی را چهار سال قبل انجام دادیم. رفتیم سراغ ساماندهی فضای مجازی، طرح عفاف و حجاب، پوشش ایرانی، پوشش ملی و اسلامی که نگذاشتند. برای اصلاح اساس‌نامه صداوسیما اقدام کردیم که باز هم نشد. دیگر چه انگیزه‌ای می‌ماند که کسی به سمت کمیسیون فرهنگی برود؟!
بنابراین، خلاصه بگویم همه‌ اینها باعث می‌شود که کمیسیون فرهنگی البته تنها کمیسیون فرهنگی هم نیست، کمیسیون قضایی هم معمولا با این مشکل مواجهه است. کمیسیون قضایی هم نمی‌دانم این‌بار به نصاب رسید، این دفعه مجبور شدند مصوبه کنند. کمیسیون قضایی با سه نفر شکل گرفت. آقای غضنفری و دو سه نفر دیگر به کمیسیون قضایی آمدند. حالا این‌بار اطلاع ندارم کمیسیون قضایی چه وضعی دارد، ولی افراد روحانی ما در مجلس دوره‌ قبل که روحانیون معمولا اصحاب فرهنگ هستند، انتظار دارند. آقای قرائتی می‌گوید: چرا کمیسیون شما خلوت است؟ گفتیم: متاسفانه هیچ اعتباری صرف نکردند. گفت: روحانیون شما کجا رفتند؟ به کمیسیون کشاورزی هفت هشت نفر روحانی به کمیسیون کشاورزی رفته بودند. باید کسی که کار قضاوت کرده به کمیسیون قضایی برود، کسی که سال‌ها کار فرهنگی کرده به کمیسیون فرهنگی برود، کسی که سال‌ها کار آموزشی کرده به کمیسیون آموزشی برود، آن کسی که کارهای مهندسی عمران و ساخت‌وساز و نمی‌دانم راه و این‌ها را تجربه دارد، به کمیسیون عمران برود. ما متاسفانه چندین نماینده دوره قبل، تا آخر دوره حاضر نشدند در هیچ کمیسیونی بروند چون می‌خواستند به امنیت ملی بروند پذیرفته نشده بودند، یا می‌خواستند به انرژی بروند. می‌گفتند: آقا پر است ظرفیت تکمیل است. به کمیسیون‌های دیگر بروید. به‌عنوان اعتراض در کمیسیون‌ها شرکت نکردند، مجلس و ریاست باید مواخذه و الزام کند. مجلس وقتی مبصر نداشته باشد هرج‌ومرج، شلوغ، بین صندلی‌ها رفتن و صحبت‌کردن دارد. متاسفانه کمیته نظارت بر نمایندگان وظایفش را انجام نمی‌دهد. آقا فرمودند یک مقدار کمیته نظارت بر نمایندگان فعال‌تر شود. این دفعه وقتی که می‌بینید کمیسیونی به نصاب نرسیده است باید بگویند آقا شما باید به کمیسیون فرهنگی بروید، یعنی چه؟ من دلم می‌خواهد به کمیسیون انرژی بروم. در کشور من، در شهر من نفت و گاز هست من می‌خواهم به کمیسیون انرژی بروم. باید اینها ببینند، بخشی از آن به مدیریت و صحنه‌چرخانی مجلس برمی‌گردد که آنجا ما ضعف داریم. بخشی به مرکز پژوهش‌های مجلس برمی‌گردد که علی‌رغم اینکه آقا فرمودند: مرکز پژوهش‌های مجلس، ضعیف است باید اصلاح شود. ولی بعد از دیدار با آقا هیچ اصلاحی صورت نگرفت، نه آدم‌ها عوض شدند و نه اتفاق متفاوتی افتاد.
کمیسیون فرهنگی به‌طورکلی چقدر می‌تواند در تغییرات روندهای کلان‌های فرهنگی موثر باشد؟
به میزان بسیار زیاد چون مسئول سیاست‌گذاری است. باور کنید اینها تاثیرگذار است و مجلس بسیار می‌تواند موثر باشد و باتوجه‌به اینکه چندین وزارتخانه در مجموعه کمیسیون فرهنگی هست؛ پس روی روندهای کلان می‌تواند موثر باشد. شما وزارت میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری و… سه تا دستگاه بزرگ بوده‌اند که در هم ادغام شده‌اند و یک وزارتخانه را تشکیل داده‌اند در دست دارید.
ورزش و جوانان که دوتا سازمان بزرگ بودند و یکی شده‌اند دارید، ارشاد اسلامی خودش چقدر زیرمجموعه دارد، اگر کمیسیون فرهنگی از حالت انفعال دربیاید، فعال شود تغییر کلان را حس خواهید کرد.
 پس بنابراین، کمیسیون فرهنگی بسیار می‌تواند در برنامه‌های کلان فرهنگی کشور اثرگذار باشد، حتی آن قسمت‌هایی که مربوط‌به ما نیست؛ مثلا فرهنگی، در آسیب‌های اجتماعی، بحث طلاق، بحث اعتیاد و خانواده بیاید.
حضور تخصصی افراد در کمیسیون فرهنگی چقدر مهم هست و چگونه می‌توانیم عضویت افراد در این کمیسیون‌ها را تسهیل کنیم؟
فرهنگ قبل از اینکه یک علم باشد، یک هنر است که بسیار مسئله مهمی است. شما شاید مثلا بگویید در قسمت انرژی هرکسی که این رشته‌ها را درس خوانده باشد می‌تواند وارد کمیسیون انرژی، هرکسی که متالوژی، صنعت و معدن باشد می‌تواند به کمیسیون معدن، هرکسی عمران خوانده باشد می‌تواند به کمیسیون عمران بیاید. اما در فرهنگ می‌خواهید چه بگویید، چه چیزی خوانده باشی؟ با چه شاخصی و با چه خط‌کشی می‌خواهید سراغ افراد تخصصی بروید.
من به نظرم می‌آید این بحث، بحث درستی نیست. ما باید در این خصوص بیاییم پیشینه افراد و هرکسی را ببینیم. مثلا یک موقعی رییس کمیسیون فرهنگی، حدادعادل بود، آقای حدادعادل در کشور یک چهره فرهنگی است، هم فرهنگستان و هم زبان فارسی را پاس داشته‌اند و هم کتاب‌ها و تالیفاتی در حوزه فرهنگ داشته، قرآن را یک‌مرتبه ترجمه کرده است. او که یک آدم فرهنگی است. چهره‌های تخصصی در کمیسیون فرهنگ بسیار می‌تواند میزان کار کمیسیون را افزایش و ارتقا دهد. وقتی کمیسیون به نصاب نرسد، من بیایم اجباری یک شخصی را مجبور کنم که نه چهره فرهنگی و نه انگیزه فرهنگی دارد، به کمیسیون فرهنگی می‌آورم که تخصص فرهنگی ندارد، معلوم است هرچه پول دادی آش می‌خوری. هرچه ما افراد تخصصی در حوزه فرهنگ را اگر شناسایی کنیم، از سوابقشان، کتاب‌هایشان، از کارها و برنامه‌هایشان انتخاب کنیم. حالا من اگر به‌عنوان نمونه مثال بزنم، آقای بانکی‌پور خودشان فرهنگی هستند. می‌بینید چقدر آقای بانکی‌پور سوابق فرهنگی داشته، الان هم به کمیسیون فرهنگی آمده و شناسایی شد و عضو شورای انقلاب فرهنگی نیز شد. اگر آقای بانکی‌پور در کمیسیون فرهنگی نبود قطعا طرح جوانی جمعیت به تصویب نمی‌رسید و در کشور اجرایی نمی‌شد. آقای بانکی‌پور تمام ‌وقتش، جمعه‌ها و پنجشنبه‌هایش را تمام وظایف حوزه نمایندگی‌اش را روی این طرح گذاشت و این طرح نیز جواب داد. ببینید یک متخصص می‌تواند کشور را از پیری و ایران را نجات دهد. جمعیت را جوان کند و حضور یک متخصص در کمیسیون فرهنگی بسیار مهم و تاثیرگذار است.