آگاه: در بازی روزگارِ بازیگوش و فتنهناک، مکرر میشنیدم که مگسوار دور مدیر میچرخد و از آن منِ هیولایی میگوید که کار هم بلد نیست. و من در مواجهه با مدیر که پرسید: مشکلت با هیچکس چیست؟ تغافل کردم و او را فردی با خصایصی برشمردم نیکو که حتی شعرای سبک خراسانی از مدحِ او عاجز میماندند. همین حیله یا به قول امروزیها، تریکی که از شرم من برمیخاست، از او چهرهای در نظر مدیر ساخت که درحقیقت واجد آن بود.طی سالها در مسیر کاریام با از این دست مردمان بسیار مواجه شدم و دریافتم شرافت در محیط کاری چیزی دور از دسترس است و عدهای برای نان نازک بی قاتقِ دیگری دندان تیز کردهاند و حتی گاه هدف نان نیست، تنها ارضای میل موثر بودن به قیمت هیچ بودن یا بیشرف بودن.
میفرمایند: نه مرگ آنقدر ترسناک است و نه زندگی آنقدر شیرین که آدمی پای بر شرافت خود بگذارد. مفهومی که بهتازگی در دنیای کسبوکار مطرح شده هوش شرافت یا دیکیو است. میگویم بهتازگی، زیرا سرمایهداری همیشه از هر نوع مفهوم اخلاقی دوری جسته و میجوید تا راه را برای سود بیشتر باز بگذارد.هوش شرافت بهمعنای توانایی درک دیگران و احترام به آنهاست. رعایت اخلاق و مسئولیتپذیری در تعاملات اجتماعی نشان از درکی والا و درست از جامعه انسانی دارد. هوش شرافت مرحلهای از هوش است که بالاتر از هوش هیجانی و ضریب هوشی قرار میگیرد. افرادی که از این هوش برخوردارند به بهبود فضای جامعه کمک میکنند. نگارنده براساس تجربه شخصی در هر محیط کاری که تازه وارد میشوم ابتدا افراد مختلف را نه براساس آنچه از خود میگویند، بلکه براساس کنشها و واکنشهایشان بر ترازوی تجربه مینهم و معالاسف حداقل یکی از همکاران را در رسته انسانهایی مییابم که از شرافت فاصله دارند و برای پیشرفت خود به ایجاد بدبینی در سازمان میپردازند. یکی از دلایل ظهور این بیماری در کارمندان، شخص مدیر است؛ مدیرانی که غیرحرفهای و نالایق هستند و با پارانوئید خود سعی در پرورش خبرچینان دارند؛ کسانی که لقمه دیگران را در مقابل شرافتشان به گرو میگیرند.در مقابل این مارهایی که «همچنان که تو را میبوسند، در ذهن خود طناب دار تو را میبافند» به همکارانی نیز برخوردم که تلاش کردند مرا و عملکردم را ارتقا ببخشند؛ کسانی که از فراز روزها و سالها محبتشان ماندگار است و امروز به سِمتِ دوستیشان مفتخرم. اغلب در محیطهای اداری کسانی که درک خوبی از خود داشته و به تحلیل بیطرفانه شخصیت خود میپردازند از هوش شرافت بالایی برخوردارند.
۱۸ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۰:۵۶
از لحاظ حرفهای ضعف داشت و میتوان بهآسانی گفت بیمهارت و هوش بود ولی آن ذات همواره متواضع، مهرطلب و سادهام تلاش میکرد که آقای هیچکس در مقابل من احساس ضعف و حسادت نداشته باشد و بیاموزد.