۱۵ مهر ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۵

امیر گودرزی-خبرنگار گروه جامعه: شکار گوزن‌های قرمز نر با شمایل باشکوهی که شاخ‌های استوارشان به آنها می‌دهد، آرزوی هر شکارچی است. این حیوانات زیبا به‌ندرت در دام شکارچیان می‌افتند و با مخفی‌شدن در پوشش گیاهی جنگل‌های هیرکانی رسیدن به این آرزو را از آنها دور می‌کنند. آنها دریافتند چطور بگریزند و چگونه خود را مخفی کنند تا مانند بسیاری از گونه‌ها منقرض نشوند. تا اینجای ماجرا همه‌چیز خوب پیش می‌رود ولی روزهای آخر تابستان و ابتدای پاییز، روز مرگ گوزن‌ها فرامی‌رسد. در این چند روز چه اتفاقی می‌افتد که شکارچی‌ها به‌راحتی و حتی بدون سلاح می‌توانند گوزن‌هایی را شکار کنند که در دیگر روزهای سال به گرد سم آنها هم نمی‌رسند؟

آگاه: این روزها جنگل‌های هیرکانی حال و هوای دیگری دارد، حال و هوای مرگ و زندگی. چادرهای برپاشده در جای‌جای این جنگل انبوه و درندشت که دوستداران طبیعت و حیات‌وحش آنها را برپا کرده‌اند مرز میان مرگ و زندگی است. حامیان حیات‌وحش و کارشناسان این حوزه برای حفاظت از گوزن‌های قرمز در این چند روز آستین بالا زده‌اند. چرا در این چند روز؟ چون این روزها، فصل عاشقی آنهاست. گوزن‌های نر برای یافتن جفت سر از پا نمی‌شناسند و برای حفظ قلمرو و جفت‌یابی فریاد می‌کشند. بانگی که اگر حامیان محیط‌زیست آنجا نباشند به قیمت جانشان تمام می‌شود. در این چند روز کافی است شکارچی با تقلید صدای گوزن نر، هم‌نوعانش را به‌سمت خود هدایت کنند و به‌قدری به حیوان نزدیک شوند که شکارش به‌سادگی ممکن است.
تقلید صدای گوزن نر با انواع وسایل سنتی و ابتدایی مانند کدو، نرها را از بیم نزدیک‌شدن یک گوزن نر غریبه به قلمرو آنها، به‌سمت مرکز صدا می‌کشاند؛ البته فقط گوزن‌های نر در این دام گرفتار نمی‌شوند؛ چون ماده‌ها هم برای جفت‌گیری با خیال این که گوزن نری آنها را می‌خواند، به‌سمت شکارچی می‌دوند. این چند روز بهار شکارچیان متخلف است؛ چون نه‌تنها نیازی نیست دنبال شکار بدوند، بلکه با سردادن گاوبانگی، شکار به‌سمت شکارچی می‌دود. در این شرایط، اگر حضور گسترده حامیان نباشد، بعید است سال دیگر بانگی در جنگل‌های هیرکانی به گوش برسد.

نماد تنوع زیستی جنگل‌های هیرکانی
بانگ مرال یا گوزن قرمز که نماد تنوع زیستی جنگل‌های هیرکانی و از گونه‌های حمایت شده است از شمال‌غرب تا ارسباران و از شمال‌شرق تا بخش‌هایی از خراسان شمالی به گوش می‌رسد. مناطق جنگلی و مرتفع گلستان از جنگل‌های بندر گز و نوکنده در غرب تا پارک ملی گلستان در شرق هم مهم‌ترین زیستگاه‌های مرال ایران است.
مرال‌های ماده در فصل گاوبانگی پس از آنکه مرال نر با قرارگرفتن در بلندی، بانگ سر می‌دهد تا قلمرو خود را تعیین کند، در فضای باز جنگل جمع می‌شوند تا وارد حرمسرای حریفی شوند که تلاش می‌کند رقبا را از قلمروش خارج کند و این زمان یکی از فرصت‌طلبانه‌ترین موقعیت برای شکارچیان است. بانگ پی‌درپی مرال‌های نر هم در این ایام امکان شناسایی و ردیابی آنها را برای شکار آسان‌تر می‌کند.
شکارچیان فرصت‌طلب به همین هم قانع نمی‌شوند و تلاش می‌کنند با تقلید بانگ گوزن‌های نر به‌وسیله دمیدن در شاخ گوزن یا لوله‌های پلاستیکی، گوزن نر را به‌طرف خودشان بکشند و سپس با شلیک گلوله رؤیای زادآوری آنان را بر باد دهند و سرشان را برای یادگاری به دیوار اتاق پذیرایی بزنند.
انگار همه شرایط برای مرگ گوزن‌ها جفت‌وجور می‌شود؛ چون در فصل گاوبانگی، گوزن‌های نر جوان که موفق به تعیین قلمرو نشده‌اند از قلمرو نرهای بزرگ‌تر رانده شده و به حاشیه مناطق جنگلی پناه می‌آورند که به‌آسانی در تیررس شکارچیان قرار می‌گیرند. علاوه‌برآن، گوزن‌ها در فصل جفت‌گیری به‌دلیل ترشح هورمون از هوشیاری و تمرکز بالایی در شناسایی و فرار از دام شکارچیان برخوردار نبوده و به‌آسانی طعمه صیادان می‌شوند.

وقتی مردم به میدان می‌آیند
چادرهای گاو بانگی در دو نقطه بر پا می‌شوند. تعدادی در رأس ارتفاعات و پرتگاه‌های مسلط به پهنه‌های جنگلی مستقر می‌شوند که از آن بیشتر برای سرشماری و ثبت صدای مرال و شمارش این‌گونه استفاده می‌شود، به‌طوری‌که محیط‌بانان با ثبت صدای مرال و نقاطی که صدا از آن مناطق به گوش می‌رسد برآوردی حدودی از جمعیت مرال‌ها به دست می‌آورند و اگر صدای تیر به گوش برسد به سایر محیط‌بانان اطلاع می‌دهند.
نوع دیگر چادرها در کنار چشمه‌های شور (تل‌او) و دشت‌های وسیع (اولنگ) در دل جنگل‌های منطقه برپا می‌شود که در این چادرها محیط‌بانان هر لحظه امکان رویارویی با شکارچیان غیرمجاز را دارند.
برای پویایی و استمرار حضور مرال راهکاری به‌جز تقویت مشارکت‌های مردمی در حفظ از این‌گونه وجود ندارد. نیروی انسانی محدود سازمان محیط‌زیست و گستردگی زیستگاه‌ها و البته مهم‌تر از همه متمرکزشدن فعالیت سودجویان در شب امکان موفقیت در جلوگیری از کاهش دست‌اندازی به حیات‌وحش را کاهش داده است. حضور شبانه‌روزی بیش از ۱۰۰محیط‌بان در چادرهای گاو بانگی نقش ارزشمندی در مقابله با فعالیت‌های سودجویانه شکارچیان غیرمجاز دارد. تلاشی که علاوه‌بر صیانت از جمعیت این‌گونه ارزشمند منجر به گردآوری آمار نزدیک به حقیقت از جمعیت فعلی این‌گونه ارزشمند در استان می‌شود تا براساس نیازمندی‌های هر منطقه بتوان راهکارهای اجرایی مناسبی ترسیم کرد. برآورد می‌شود که حدود ۵۰۰مرال در طبیعت استان گلستان وجود داشته باشد و این تعداد اندک ضرورت حفاظت بیشتر این گونه باارزش را نشان می‌دهد. اما ایده این نوع حفاظت و برپایی چادرهای گاوبانگی از کجا شکل گرفت؟ پاسخ این سوال را در تماس با سرپرست محیط‌زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست جست‌وجو می‌کنیم. 

مقابله با شکار غیرمجاز
حمید ظهرابی به آگاه می‌گوید: ایده برنامه‌های گاو بانگی اولین‌بار در پارک ملی گلستان در سال‌های ۹۰ تا ۹۱ شکل گرفت. این ایده به‌عنوان ابزاری مشارکتی برای مقابله با شکار غیرمجاز گوزن‌های قرمز نر به کار گرفته شد. ایده اصلی مشارکت شکارچیان در حفاظت بود. قرار بود شکارچیان را از شکار گوزن‌ها به‌سمت جذب گردشگر در این روزها هدایت کنیم. به این سمت هم پیش رفتیم ولی اجرای موفق این برنامه و تداوم آن نیاز به مشارکت همه ذی‌نفعان از بخش دولتی و کارشناسان سازمان و میانجی‌هایی چون کارشناسان غیردولتی و سازمان‌های مردم‌نهاد و حتی بخش صنعت گردشگری است. 
به گفته او، انتقادات زیادی برای راه‌دادن شکارچیان در فصل گاو بانگی به مناطق حفاظت‌شده مطرح شد؛ چون برخی معتقد بودند شکارچی‌ها راه و چاه را در این منطقه یاد می‌گیرند. ظهرابی می‌گوید: برای رسیدن به این هدف و تبدیل تهدید شکار به فرصت گردشگری راه زیادی در پیش داریم و نیازمند همکاری‌های بین دستگاه‌ها هستیم. درحال‌حاضر به نظر می‌رسد تورهای گاوبانگی بیشتر از اکوتوریسم به گردشگری مبتنی بر طبیعت حرکت می‌کند که در برخی موارد براساس استاندارد خاصی هم اجرا نمی‌شود.
او در توضیح می‌گوید: اگر ما درباره اکوتوریسم با تعاریف استاندارد آن حرف می‌زنیم، ابتدا باید بدانیم برآورده‌کردن اهداف حفاظت از تنوع زیستی، ازجمله ستون‌های اساسی این نوع گردشگری است؛ بنابراین باید برای هر منطقه به فراخور شرایط آن تهدیدات و معضلات حفاظتی به‌درستی سنجیده شود. باید مشخص کنیم که آیا اکوتوریسم برای این تهدیدات و معضلات پاسخی دارد و اگر بله رعایت چه جزئیاتی در اجرا برای نیل به اهداف ضروری است. اما در مقابل مدل دیگری از گردشگری وجود دارد که صرفا مبتنی بر حضور در طبیعت است. در این نوع گردشگری حفاظت و درنتیجه یافتن تهدیدات و پاسخگویی به آنها مطرح نیست، به جایش مسائلی مثل ظرفیت حضور گردشگر، مناطق مجاز برای حضور و ضوابط دیگر بهره‌مندی از طبیعت مطرح می‌شود. سرپرست محیط‌زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط‌زیست به همه این موارد اشاره کرد تا بگوید: اگر گردشگری در فصل گاوبانگی رونق و توسعه بگیرد باید در مسیر حفاظت از محیط‌زیست حرکت کند، نه خوش گذشتن به گردشگران.
تجربه تبدیل تهدید شکار به فرصت گردشگری را در تالاب سرخ‌رود تجربه کردیم. در دو دهه گذشته، تالاب‌هایی که دام‌گاه‌های سنتی اهالی مناطق شمالی بود و هر روز تعداد پرشماری از پرندگان مهاجر را در زمین‌های خود، سر می‌بریدند.  مالکان زمین‌هایی که حاضر نبودند درآمد هنگفت فصلی خود را قطع کنند و حفاظت از پرندگان در مقابل پولی که برایش کیسه دوخته بودند اهمیت چندانی نداشت. تبدیل‌شدن این دام‌گاه‌ها به سایت پرنده‌نگری هر ساله هزاران گردشگر را برای دیدن قوهای فریادکش به این منطقه می‌کشاند. اهالی خیلی زود دریافتند می‌توان در حاشیه این بازدیدها بازارهایی از فروش صنایع‌دستی گرفته تا انواع خوراکی‌ها و غذا و حتی فروش دانه برای پرندگان شکل داد که امروز سود حاصل از آن به‌مراتب بیشتر از پول به‌دست‌آمده از شکار پرندگان است. از آن مهم‌تر پولی که بوی خون نمی‌دهد و نه از سلاخی که از گردشگری حاصل می‌شود.