آگاه: در همین راستا چند نکته حائز اهمیت است:
الف) تقابل ما با رژیم جعلی یک تقابل ساده نیست و مدل جنگ ترکیبی و هیبریدی محسوب می‌شود. ابهام، پی‍چیدگی و چندبعدی بودن؛ اینها مهم‌ترین ویژگی‌های مدرن‌ترین شیوه جنگی است. جنگی که در دنیا به آن Hybrid War و در ایران به آن جنگ ترکیبی می‌گویند. نقطه عطف تغییر جنگ‌های کلاسیک، جنگ‌های هیبریدی، جنگ ۳۳روزه رژیم صهیونیستی و حزب‌الله لبنان در سال‌۲۰۰۶ بود. جایی که شهید سیدحسن نصرالله اعلام کرد: «مقاومت دیگر قواعد جنگ را رعایت نخواهد کرد و ما این حق را داریم تا در هر زمان، هر مکان و به هر شیوه‌ای، با دشمن روبه‌رو شویم.» عدم رعایت قواعد جنگ باعث شد الگوی جدیدی در میدان جنگ به نمایش گذاشته شود. جنگ ما با رژیم اشغالگر قدس قطعا یک جنگ هیبریدی است طبیعتا در هر حوزه‌ای که بتوان به او لطماتی وارد ساخت، پاسخ و انتقام صورت گرفته است و می‌توان حتی در چند جهت ضربه زدن به رژیم را پیگیری کرد. در همین راستا، دفاع ما در قبال اشغالگران قدس یک دفاع هیبریدی خواهد بود.
ب) اتفاقات اخیر منطقه خصوصا رخدادهای پس از طوفان الاقصی نشان می‌دهد که بازی در این منطقه شکل و شیوه‌اش عوض شده است. طبیعی است که دشمن با رفتارهای متفاوت در این عرصه بازی می‌کند چون احساس عجز و ناتوانی‌اش کاری با او کرده است که دیگر نمی‌تواند از باتلاق خود را بیرون بکشد. لذاست که هرگونه رفتار متفاوت در بازی دشمن باید با تغییر رفتار هدفمندانه ما همراه باشد. پس باید مراقب بود که قواعد بین‌المللی ابزاری برای لطمه زدن به منافع نشود.
ج) وقتی جرمی در سطح بین‌المللی اتفاق می‌افتد، مسیرهایی برای کشور مقابل شکل می‌گیرد. اولین مسیر دیوان کیفری بین‌الملل است. این دیوان صلاحیت دارد به شکایت فوق رسیدگی کند. در تجاوزات رژیم صهیونیستی، ناکارآمدی این‌ مدل نهادها بسیار جدی خود را نشان داد. اگر این دیوان کار خود را انجام می‌داد، دیگر بحث دفاع مشروع مطرح نمی‌شد. پاسخ جمهوری اسلامی ایران به‌دلیل عدم توانایی دیوان کیفری بین‌الملل بوده و هست. رژیم گستاخ صهیونیستی هر روز در غزه و لبنان جنایت‌های بزرگی صورت می‌دهد که دادستان دیوان بین‌المللی صلاحیت رسیدگی به این پرونده را دارد، اما کاری نمی‌کند. طبیعتا پاسخ جمهوری اسلامی ایران در دو عملیات وعده صادق یک و دو هم در نتیجه این ناکارآمدی بوده است. دادستان دیوان اگر کارآمد باشد، می‌تواند مسئولان رژیم جعلی را دستگیر کند و به‌عنوان جنایتکار جنگی محاکمه کنند و اجازه ورودشان را به کشورهای دیگر ندهد؛ امری که منشور ملل متحد هم آن را پیش‌بینی کرده است.  
د) جمهوری اسلامی دهه‌هاست که از مرحله قدرت دفاعی و بازدارندگی عبور کرده و قدرت عملیات ابتدایی خود را به رخ می‌کشد. به این منظور که دیگران باید برای قدرت دفاعی و بازدارندگی خود در مقابل ایران چاره‌اندیشی کنند. در عملیات وعده صادق، صریحا از قصد جمهوری اسلامی برای حمله مستقیم به سرزمین‌های اشغالی سخن به میان آمد و رژیم صهیونیستی همراه با آمریکا و انگلیس و فرانسه و اردن و... در آمادگی کامل برای دفع حمله ایران بودند اما این دلاورمردان نظامی بودند که با برنامه‌ریزی‌های دقیق و پیچیده به مطلوب خود دست پیدا کردند و اهداف از پیش تعیین‌شده را بمباران کردند. در کنار این موضوع این قدرت انسجام و مدیریت چندجانبه جمهوری اسلامی است که صریحا اعلام می‌کند رژیم غاصب متجاوز را تنبیه خواهد کرد و آن کار را می‌کند بسیار ارزشمند و قابل توجه است. این مقوله یک نتیجه مهم دارد و آن هم اینکه قدرت و مدیریت نظام جمهوری اسلامی در قبال دشمن و طراحی دفاع هیبریدی به‌طور طبیعی موجب شده است تا سازمان‌های بین‌المللی شاهد این موضوع باشند که یک کشور با داشتن یک قدرت برتر و در یک بستر کاملا قانونی حقوق مشروع خود را استیفا خواهد کرد.
درنهایت بایستی تصریح کنیم عملیات وعده صادق مبین وجود یافتن و شکل‌گیری خاورمیانه جدید بود. خاورمیانه جدیدی که نقش آمریکا و قدرت‌های استعمارگر در آن به کمترین حد ممکن رسیده است و رژیم جعلی و غده سرطانی به‌زودی از قلب این منطقه بیرون کشیده خواهد شد.
در واقع زوال رژیم جعلی از سال ها قبل شروع شده بود اما عملیات طوفان الاقصی و سپس عملیات وعده صادق ۱ و وعده صادق ۲ این سقوط و تباهی را سرعت بخشیده است و امروز شاهد آن هستیم که باتلاقی که نتانیاهو و یارانش در آن افتاده نتیجه اشغالگری ۸۰ ساله اسلاف شان است که دوره انقضاء و تباهی آن به سر رسیده است.