۲۱ مهر ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۳

چندی پیش معاونت پژوهشی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با همکاری پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، اولین همایش علمی «فرهنگ شهرت: تحولات هنر، رسانه و جامعه» را در سطح ملی برگزار کرد. این همایش با هدف گسترش مطالعات شهرت، سلبریتی و هواداری در نسبت با جامعه ایرانی-اسلامی در ابعاد مختلف نظری، فرهنگی، اجتماعی سیاستگذاری و از سوی دیگر تعمیق مطالعات این حوزه نوظهور رسانه‌ای-اجتماعی برگزار شد.

آگاه: در این همایش یک‌روزه، از کتاب مجموعه چکیده مقالات رونمایی و از مقالات برگزیده نیز تقدیر شد. اما در بخش پایانی همایش اساتید بنامی سخنرانی کردند که چکیده‌ای از سخنان آنها را در ادامه می‎‌خوانید:

آسابرگر: سلبریتی‌ها دیده می‌شوند و هیچ‌کسان، تماشا می‌کنند 


آرتور آسابرگر، استاد دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو که بسیاری از آثار او به فارسی ترجمه شده و منبع مطالعاتی دانشجویان رشته‌های علوم انسانی است در این همایش از طریق تماس تصویری حاضر شد. وی حوالی سال۱۳۹۴ به ایران سفر کرده و حدود دو هفته در دانشگاه‌های مختلف ایران سخنرانی کرده بود. وی در ابتدای سخنانش با اشاره به اینکه از حضور در همایش خوشحال است و ترجیح می‌‎داد که حضوری در این رویداد شرکت می‌کرد، گفت: شهرت احتمالا از آنچه ما فکر می‌کنیم مهم‌تر است. رویکرد من به شهرت یک رویکرد نشانه‌شناسانه بر پایه انگاشت سوسور است. سوسور می‌گوید مفاهیم فقط وقتی معنا دارند که در تضاد با مفاهیم دیگر قرار می‌گیرند. او در کتاب درس‌هایی در زبان‌شناسی عمومی توضیح می‌دهد که مفاهیم کاملا تفکیکی هستند و نه با محتوای مثبتشان، که به‌صورت منفی و در رابطه با دیگر قوانین سیستم تعریف می‌شوند. دقیق‌ترین ویژگی آنها همان ویژگی‌هایی است که در دیگر مفاهیم نیست. معنای این سخن این است که یک سلبریتی مثل آدم‌های ناسلبریتی نیست. ولی این تضاد و نفی لزوما به معنای آن نیست که هر دو این مفاهیم تضاد و نفی یکی هستند. برای مثال، نفی سلامتی یعنی سالم نبودن، در حالی که متضاد بیماری سلامتی است. از این رو من عنوان این سخنرانی را «کسان و هیچ‌کسان» گذاشته‌ام. «کسان» همان سلبریتی‌ها هستند و «هیچ‌کسان» همه آدم‌های دیگر هستند که سلبریتی‌ها را دنبال می‌کنند.
آسابرگر افزود: برخی سلبریتی‌ها، میلیون‌ها از این دنبال‌کننده‌ها دارند. خب، تفاوت میان کس و هیچ‌کس چیست؟ کسان شناخته شده‌اند درحالی‌که هیچ‌کسان ناشناخته‌اند. وقتی با تقابل‌های دوتایی کار می‌کنید، این مثال‌ها به نظر افراطی می‌آیند ولی برای روشن شدن بحث، ما این تقابل‌های دوتایی را در نقاط افراطی‌شان بررسی می‌کنیم. سلبریتی‌ها مشهور و هیچ‌کسان گمنامند. واژه «هیچ‌کس» به ما می‌گوید هیچ‌کسان، حلقه‌ای از دوستان و روابط و هم‌وندان خانواده دارند ولی تعداد این افرادی که یک هیچ‌کس را می‌شناسند، کم است. البته بسیاری از این هیچ‌کسان می‌کوشند سلبریتی شوند. سلبریتی‌ها معمولا حضور رسانه‌ای قدرتمند دارند. آن‌ها ممکن است ستاره سینما یا خواننده باشند. آن‌ها ممکن است همان کسانی باشند که به شما کمک می‌کنند تصمیم بگیرید چه چیزی بخرید. آن‌ها ممکن است نفوذدارانی در تیک‌تاک یا شبکه‌های اجتماعی دیگری باشند.
این استاد ارتباطات ادامه داد: هیچ‌کسان، حضور رسانه‌ای ضعیفی دارند. آن‌ها ممکن است در فیسبوک یا جاهای دیگر فعال باشند ولی اصلا هم‌سطح سلبریتی‌ها نیستند. برخی سلبریتی‌ها نفوذدار هستند و دیگر مردمان زیر نفوذ آن‌ها هستند. سلبریتی‌ها قدرت این را دارند که ادراکات مردم را عوض کنند تا کالایی یا خدمتی را بخرند. این شرایط برخی پیامدها دارد که از جمله آن این است که برخی شرکت‌ها تلاش می‌کنند به سلبریتی‌ها نزدیک شوند.
آسابرگر اضافه کرد: نوه من خودش یکی از این نفوذداران است و شرکت‌هایی که کالاهای لوکس تولید می‌کنند به او زیاد مراجعه می‌کنند. «کسان» هوادار دارند و میلیون‌ها نفر آن‌ها را دنبال می‌کنند و برخی به لحاظ عاطفی به آن‌ها وابستگی پیدا می‌کنند. آدم‌های معمولی خودشان هواداراند و آن‌ها در دو سوی متضاد قرار می‌گیرند. به لحاظ فنی، سلبریتی‌ها فرستنده و هواداران، دریافت‌کننده‌اند.
 اگر میکروفون دست شما باشد و حرف بزنید، احتمالا این نشان می‌دهد که شما در مقوله «کسان» طبقه‌بندی می‌شوید ولی اگر شما پیام‌ها را دریافت می‌کنید و این پیام‌ها را در تلویزیون یا تلفن دریافت می‌کنید، آن وقت شما در گروه «هیچ‌کسان» هستند. او گفت: سلبریتی‌ها دیده می‌شوند و هیچ‌کسان، تماشا می‌کنند. سلبریتی‌ها به یکی از روش‌های رایج برای ما محتوا می‌سازند و هیچ‌کسان مخاطب آن‌ها هستند. 
زمانی یک آدم خوش‌سخن گفت جهان به دو گروه از آدم‌ها تقسیم می‌شود: کسانی که جهان را به دو گروه از مردم تقسیم می‌کنند و کسانی که این کار را نمی‌کنند. این یک تقابل است که چیزهای بسیاری با ما می‌گوید و به ما نشان می‌دهد که بیشتر شیوه تفکر ما با تقابل‌های دوتایی سازمان‌دهی می‌شود.آسابرگر افزود: ممکن است فکر کنید سلبریتی‌ها آدم‌های مبتذلی هستند ولی در همین آمریکا، ما رییس‌جمهوری داشتیم که سلبریتی بود و اکنون دوباره می‌خواهد رییس‌جمهور شود. اگر او رییس‌جمهور شود احتمالا تجربه و دموکراسی آمریکا را ویران خواهد کرد. پس ما نباید سلبریتی‌ها و قدرت آن‌ها برای تغییر جهان را دست‌کم بگیریم. آن‌ها حتی گاهی ممکن است تاثیرات سیاسی و اجتماعی عمیقی بگذارند.

ابراهیم فیاض: سلبریتی ضد فضیلت است 

ابراهیم فیاض، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران دیگر سخنران این مراسم با اشاره به اینکه بحث سلبریتی، بحث بسیار مهمی است گفت: همواره در جامعه‌شناسی یا رشته‌های دیگر به «گروه‌های مرجع» به‌عنوان یک بحث مهم و جدی پرداخته شده است. امروزه دیگر از گروه‌های مرجع به شخصیت‌های مرجع رسیده‌ایم. به واسطه‌ تکنولوژی‌ها در واقع عدول از جامعه‌شناسی به ارتباطات رخ داده است و این‌ها بحث‌های مهمی است که باید مورد بررسی قرار بگیرند. وی افزود: ما قبلا هم شخصیت‌های الگو داشته‌ایم. در تراژدی‌ها و اسطوره‌ها شخصیت‌های مرجع حضور داشته‌اند و شخصیت‌های مرجع به عنوان الگو شناخته می‌شدند. تفاوت در اینجاست که شخصیت‌های الگو در دوران گذشته بر اساس فضیلت از دیگران متمایز می‌شدند اما فرهنگ شهرت درحال‌حاضر ضد فضیلت است.
فیاض گفت: در دوران ما تکنولوژی سبک زندگی را شکل می‌دهد. سبک زندگی همان رابطه انسان و تکنولوژی است. سبک‌زندگی هم درواقع به انسان‌ها شکل می‌دهد. این یک فرمول مهم است. با ورود تکنولوژی جدید و کامپیوترها از سال ۱۹۹۰ وارد ارتباطات دوسویه شده‌ایم. بحث از دیالکتیک، دیالوگ و ارتباطات دوسویه از مقوله‌ای به نام عرفان نشأت می‌گیرد. امروزه ما به پست‌مدرنیسم رسیده‌ایم. ما پست‌مدرنیسم را یک نوع عرفان می‌دانیم. اگر بخواهیم با یک اضافه‌ هرمنوتیکی متوجه این بحث‌ها شویم و در واقع با ادبیات خودمان به بحث نزدیک شویم، می‌توانیم بگوییم وارد یک نوع عرفانِ الحادی یا غیر الحادی یا اعم از الحادی و غیر الحادی شده‌ایم.
او ادامه داد: در مدرنیسم ما با سوژه مواجهیم. ما در دوران مدرن با شخصیتی مواجهیم که ستاره‌ سینماست و سعی می‌کند زیستِ فضیلت‌مندانه‌ای داشته باشد. در پست مدرنیسم ستاره به سلبریتی تبدیل می‌شود. سلبریتی ضد فضیلت است. وقتی بحث از فلسفه می‌کنیم ساختار برای ما مهم است. در بحث از عرفان، کاراکتر و شخصیت اولویت پیدا می‌کند و ساختار کنار می‌رود. در فرهنگ‌هایی که در آن‌ها عرفان ریشه دارد، زمینه‌ بیشتری برای رشد سلبریتی‌ها وجود دارد. در کشورهایی مانند هند و ایران، سلبریتی‌ها اوج می‌گیرند.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران گفت: ما با این توضیحات وارد مقوله‌ای دیگر می‌شویم به نام بیگانگی. سلبریتی‌ها از خودشان بیگانه‌اند. زندگی‌های زناشوییِ فروپاشیده یکی از خصیصه‌های زیست سلبریتی‌هاست که به‌راحتی قابل مشاهده است. آن‌ها حتی ابایی ندارند که این زندگیِ فروپاشیده را به رخ بکشند و به نمایش بگذارند. پناه آوردن به مشروبات الکلی و مواد مخدر هم که به‌وفور در زندگی این افراد دیده می‌شود. سلبریتی‌ها هم بیگانگی از خود و هم بیگانگی از دیگری دارند. دیگری را نمی‌توانند برای زندگی بلندمدت بپذیرند. این افراد ظاهری خندان و باطنی خشن دارند.
فیاض ادامه داد: سلبریتی متوجه نیست که وقتی فرد دیگری به او احترام می‌گذارد و می‌خواهد با او عکس بگیرد، در اینجا خود سلبریتی اهمیتی ندارد او می‌خواهد از شهرت فلان سلبریتی برای خودش استفاده کند. اگر ستاره‌ها سرمایه اجتماعی و مشارکت عمومی ایجاد می‌کردند و با این مشارکت اجتماعی، خلاقیت‌های اجتماعی را شکل می‌دادند امروزه با حضور سلبریتی‌ها شرایط برعکس شده است. سلبریتی‌ها به واسطه‌ خودمحوری‌هایی که دارند سرمایه‌های اجتماعی را نابود می‌کنند. بعد از جنگ ما با نوسازی غربی در کشور مواجه شدیم. این نوسازی به رشد سلبریتی‌ها در جامعه ما کمک کرد.
او اضافه کرد: مفهوم سلبریتی در فوتبالیست و هنرپیشه خلاصه نمی‌شود، یک استاد هم می‌تواند سلبریتی باشد که در ایران هم اینگونه اساتید حضور دارند. دانشگاه‌های ما مصون از حضور این افراد نیست و ممکن است دانشگاه‌های ما را با بحران مواجه کنند. همین فرهنگ دارد به دانشجویان ما منتقل می‌شوند. ما در مسئله‌ سلبریتی‌ها با یک فرمالیسمی مواجه هستیم که این فرمالیسم جامعه را تهی می‌کند به واسطه‌ اینکه ضد رشد و ضد فکر است.
ابراهیم فیاض در پایان گفت: یکی از مهم‌ترین مشکلات جامعه ما این است که رابطه‌ای میان فرهیختگان و زندگی روزمره وجود ندارد. فرهیختگان ما از زندگی روزمره فاصله دارند و غرقِ در فضای انتزاعی هستند. در این حالت زندگی روزمره بستری می‌شود برای جولان سلبریتی‌هایی که ضد ارزش‌های خود را در جامعه گسترش دهند. امروزه در برخی نقاط دنیا به دنبال این مسئله هستند که رابطه‌ای بین نخبگان و زندگی روزمره ایجاد کنند که سر و سامانی به به زندگی روزمره بدهند. این موضوع را به‌خوبی می‌توان در کشور آلمان مشاهده کرد. یکی از بحث‌هایی که به تازگی دیدم مطرح شده این بود که چگونه این رسانه‌های اجتماعی را اجتماعی کنیم؟ چگونه رسانه‌های اجتماعی را سوشالایز کنیم؟ یعنی رسانه‌های اجتماعی را از این حالت بی‌مرزی و عدم تعین خارج کنیم.

سید سعید رضا عاملی: فضای شهرت‎‌زده یعنی خشونت ِزیبا 

سید سعیدرضا عاملی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران در بخش دیگری از این نشست گفت: شهرت یک پدیده‌ اجتماعی است که به‌نوعی با خلقت انسان به وجود آمده است. شهرت یک پدیده‌ قدیمی است که ریشه در تاریخ زندگی انسان دارد. انسان به دلیل آن خودخواهی‌هایی که دارد یا خودبسندگی‌هایی که دارد یا علاقه‌هایی که برای بودن و متمایز بودن در شخصیت او هست، شهرت را به نوعی خلق کرده است. بنابراین ما به یک معنا با پدیده جدیدی روبه‌برو نیستیم. البته به لحاظ قلمرو تأثیرگذاری حتما شهرت در لباس جدید بعد فراگیرتر و جهانی‌تری دارد که به آن می‌پردازم.
وی افزود: ما یک طبقه‌بندی‌ای برای جهانی شدن داریم؛ جهانی شدن سنتی، جهانی شدن مدرن و صنعتی و جهانی شدنی که محصول صنعت ارتباطات است. شاید همین تقسیم‌بندی را بشود در رابطه با شهرت بیان کرد. شهرت در دوره‌ سنت از خصیصه‌ «شدن» برخوردار است نه «ساختن». در دوره‌ مدرن و دوره‌ صنعت ارتباطات، شهرت وارد یک سناریوی صنعتی و ساختگی می‌شود. در دوره‌ سنت، افراد به‌تدریج شهرت پیدا می‌کردند و شهرت در قلمرو سیاست‌مداران، در قلمرو اندیشمندان و دانشمندان، خصوصا دانشمندانی که چندوجهی بودند مانند ابن‌سینا معنا پیدا می‌کرد. قهرمانان همیشه در تاریخ در دایره‌ شهرت قرار داشتند و به نوعی تاثیرگذاری داشتند. رفتار و مسلک و روحیه‌ آن‌ها در میان مردم تاثیرگذار بود.عاملی او ادامه داد: وقتی ما از شهرت و از چهره‌ها و سلبریتی‌ها صحبت می‌کنیم نباید این را فقط محدود به فضای مجازی و پیدایش آن بدانیم. این مسئله ریشه در فرهنگ مدرن دارد؛ ریشه در سینما، تلویزیون و ادبیات مدرن. با به وجود آمدن صنعت چاپ، در واقع توسعه‌ قدرت معنای صنعتی پیدا کرد. صنعت چاپ، صنعت تکثیر بود، می‌توانست یک کلیشه‌ای را در تیراژ مختلف منتشر بکند. خودِ این پخش شدن یک نوع پخش شدن یک ایده و ارزش بود.این استاد ارتباطات در پایان گفت: سلبریتی‌ها بسته به میزان نفوذی که بر کنش دیگران پیدا می‌کنند، یک کنش انگاره‌ای را دنبال می‌کنند. انگاره‌ها قضاوت‌های قطعی‌ای است که در ذهن وجود دارد. ذهنِ انگاره‌ای در مقام انکار است، اصلا سخن کسی را نمی‌پذیرد. پس یکی از خصیصه‌های شهرت جدید، ذهنِ انگاره‌ای است و ذهن انگاره‌ای همان شهرت‌گرایی بر بستر ارتباطات لحظه‌ای است. ما از یک طرف ارتباط لحظه‌ای داریم و از یک طرف فکر لحظه‌ای. این‌ها امکان تولیدهای جدید را به وجود می‌آورد. شهرت در این معنا با نفوذ و آزار گره خورده است. در فضای شهرت‌زده آزار بسیار گسترده است. افراد سرخوردگی‌های اجتماعی بسیار زیادی پیدا می‌کنند. اما یک خشونتِ زیباست.

احسان شاه‌قاسمی: سلبریتی‌ها قدرت تاثیر گذاری بر رفتار مردم را دارند

احسان شاه‌قاسمی، دبیر علمی همایش «فرهنگ شهرت: تحولات هنر، رسانه و جامعه» و استاد ارتباطات دانشگاه تهران سخنران دیگر این مراسم گفت: در یک دهه گذشته پرسشی که همه پژوهشگران شهرت با آن روبه‌رو بوده‌اند این بوده که چرا باید سلبریتی‌ها را مطالعه کنیم؟ سلبریتی‌ها تاثیری ژرف بر افکار عمومی، رفتار مصرف‌کنندگان و حتی ادراک همگانی از اجتماعی و سیاست دارند. حضور پیوسته آنها در رسانه‌ها از تلویزیون و فیلم گرفته تا پلتفرم‌های شبکه‌های اجتماعی مثل اینستاگرام آنها را به بخش جدایی‌ناپذیر از جامعه تبدیل کرده است. مطالعه سلبریتی‌ها فقط به دلیل جذابیت شهرت یا ثروت آنها نیست؛ تحلیل پدیده سلبریتی‌‎ها می‌تواند بینش‌های ارزشمندی درباره ارزش‌های اجتماعی، شکل‌گیری هویت، اقتصاد، سیاست و تحولات فرهنگی به ما بدهد. درک اینکه چرا سلبریتی‌ها مهم هستند می‌‎تواند الگوهای اجتماعی و رفتاری گسترده‌تر انسانی را توضیح دهد. سلبریتی‎ها اغلب به عنوان نمادهایی فرهنگی در نظر گرفته می‌شوند که ارزش‌ها و آرمان‌های جامعه را تجسم می‌‎بخشند. با مطالعه آنها می‏‌توانیم بفهمیم جامعه در هر دوره‌ای چه چیزی را مهم می‌‎داند؛ برای نمونه نمایش سلبریتی ورزشکاران نشان‌دهنده اولویت‌های جامعه است. وی افزود: نفوذداران امروزی در شبکه‌های اجتماعی نشانگر تغییر ارزش‌های فرهنگی به سمت کارآفرینی دیجیتال، اصالت و برندسازی شخصی هستند. افزون‌برآن سلبریتی‌ها می‌توانند آشکارکننده مسائل و تنش‎های اجتماعی باشند. آنها قدرت تاثیرگذاری بر رفتارهای عمومی دارند و در عرصه مصرف گرایی بسیار موثرند و این تاثیرات از تبلیغ سنتی موثرتر است چون افراد شیوه زندگی خود را براساس شیوه زندگی افراد مشهور تنظیم می‏کنند. مد، سبک زندگی و حتی رفتارهای بهداشتی و سلامت اغلب تحت تاثیر سلبریتی‌ها قرار دارد. صنعت سرگرمی یکی از سودآورترین بخش‌های مالی در جهان است. سلبریتی‌ها تنها افراد نیستند، آنها برند هستند از ستارگان برنامه‌های واقع نما تلویزیونی گرفته تا بازیگران و خوانندگانی که از طریق تورها و کالاها ثروت‌های افسانه‌ای به دست می‌آورند و از این جهت اقتصاد سلبریتی بسیار تاثیرگذار است. افزون بر این اقتصادِ توجه باعث پدیده‌ای شده که در آن افراد با کسب توجه همگانی، شخصیت خود را به پول، قدرت و امتیاز تبدیل می‌کنند. پلتفرم‌هایی مثل یوتیوب، اینستاگرام و تیک‌تاک این امکان را به افراد معمولی داده که به نفوذدارانی تبدیل شوند که محتوای خود را از طریق تبلیغات و اسپانسرها به درآمدهای افسانه‌ای تبدیل می‌کنند.

مجید سلیمانی: فرهنگ شهرت فقط مربوط به رسانه نیست 

مجید سلیمانی، عضو هیات‌علمی دانشگاه تهران و دبیر اجرایی همایش در ادامه این مراسم گفت: امروز با گذشت بیش از ۶سال از زمانی که کلان طرح شهرت مطرح شد، مفتخریم که برای اولین بار همایشی با موضوع «شهرت» برگزار کنیم. در طول این سال‌ها بیش از ۲۵جلد کتاب و ده‎ها تحقیق راهبردی در مورد شهرت انجام ده و این تحقیقات همچنان ادامه داد. در ابتدا به ترجمه ادبیات آن همت گماشتیم و نتیجه اینکه امروز شاهد تحقیقات بسیاری در حوزه شهرت هستیم و تعداد بسیاری از رساله‌ها و پایان نامه‌ها به این موضوع اختصاص پیدا کرده است. 
وی افزود: اگر حمایت‌‎های مادی و معنوی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی حوزه هنری و دغدغه جمع علاقمندان به این حوزه مطالعاتی نبود این راه تداوم نمی‎یافت. 
امروزه بسیاری از بهترین محققان و دانشجویان در دانشگاه‌های مختلف مشغول تحقیق در این حوزه‌اند و هرروز هم اهمیت واسطه فرهنگ شهرت در نظام ارتباطی پررنگ‌تر می‌شود. امروز فرهنگ شهرت صرفا متوجه تحولات نظام ارتباطی و رسانه‌ای نیست بلکه عرصه‌های مختلف فرهنگی- اجتماعی را درنوردیده است.
 اگر تاریخ تحولات ارتباطات را تاریخ تجدد بدانیم آنگاه فرهنگ شهرت در نسبت با فناوری و در ادامه نظام سرمایه‌داری جهانی قابل فهم است. این استاد دانشگاه تهران در پایان گفت: پیوندی وثیق بین واسطه‌گری شهرت و حیات رسانه‌های اجتماعی و به تبع آن در چشم‌اندازی گسترده تر، نظم جدید مبتنی بر فرهنگ و اقتصاد دیجیتال وجود دارد. بنابراین این عرصه مطالعاتی، عرصه‌ای گسترده در علوم انسانی است و در مطالعات میان رشته‌ای اهمیت بسزایی دارد.