آگاه: در سال۱۳۶۷ از سوی سید محمد اصغری، سرپرست وقت موسسه کیهان و موافقت سید محمد خاتمی، نماینده وقت امام خمینی (ره) در موسسه کیهان، سردبیری روزنامه کیهان به وی محول شد و در سال۱۳۷۰ بهعنوان مدیرمسئول روزنامه کیهان منصوب شد و تا سال۱۳۷۴ در این سمت فعالیت کرد. شاید گمان کنید چنین شخصیتی با این سوابق اکنون بهعنوان یک نیروی انقلابی در سپهر سیاست ایران فعالیت میکند، اما اشتباه میکنید. او مدتهاست از قطار انقلاب پیاده شده و در خدمت اپوزیسیون و جنبش کذایی «زن، زندگی، آزادی» قرار گرفته و در راستای خواستهها و کنشهای آنها قدم برمیدارد. آخرین موضعگیری وی ثابت کرد او دیگر عِرقی به وطن ندارد!
چند روزی از لجنپراکنی مهدی نصیری، فعال سیاسی علیه ایران از قلب پایتخت در آنتن زنده تلویزیون دولتی انگلستان نمیگذرد که تعدادی از کاربران فضای مجازی نسبتبه وطنفروشی او واکنش تند و تیزی نشان دادند. او چه گفت که با گارد شدید ایرانیها روبهرو شد؟
نصیری در گفتوگویی تصویری با رسانه فارسیزبان «بیبیسی فارسی» مدعی شده اپوزیسیون نظام باید آمریکا و اسرائیل را برای حملات هدفمند به کشور مجاب کند؛ مطابق آنچه در عراق گذشت و مخالفان صدام از تهاجم ایالاتمتحده به کشورشان پشتیبانی کردند. هر چند که مدعی است این حملات باید صرفا منافع جمهوریاسلامی را هدف قرار داده و مردم را در معرض خطر قرار ندهد! وی که از عقبه خودش عبور کرده و به پهلویها پناه سیاسی برده برای رضا پهلوی هم آرزوی موفقیت کرد و گفت که امیدوارم او بتواند خلأ قدرت را پر کند!
مهدی نصیری مسیری را میرود که در گذشته کمتر شخصی یا گروهی در آن پا گذاشتهاند و عمدتا از آشکار کردن اینچنین عقایدی ابا داشتند و آن هم کمک به دشمن برای حمله به ایران است؛ در سالهای دفاع مقدس مسعود رجوی و گروهک منافقین با استقرار در عراق در نقش ستون پنجم دشمن و در نهایت در حمله فروغ جاویدان بهعنوان پیادهنظام به کمک صدام آمدند که موجب انزجار عمومی چه در سطح مردم و چه حتی بین اپوزیسیون نسبت به آنها شد.
در دوسه سال اخیر هم جریان سلطنتطلب با همراه شدن با رژیم اسرائیل و حمایتهای رضا پهلوی از دولت نتانیاهو و جنایات وی، با رجوی به یک نقطه اشتراک رسیدند! حالا مهدی نصیری نیز با قرار گرفتن کنار رجوی و پهلوی، ضلع سوم جریان ضدایرانی است که آخرین ایستگاه ضدیت با مردم خود را پیموده و آن هم دعوت خارجیها برای حمله به ایران است.
به هرحال، همدستی با دشمن یا وطنفروشی عمل همکاری فرد یا افراد متعلق به یک کشور یا گروه با دشمن است. این عمل خیانت به کشور یا قوم و ملت بهشمار میآید. همدستی با دشمن در قوانین بیشتر کشورها جزو جرمهای سنگین قانونی است و در قوانین کیفرهای سختی برای آن در نظر گرفته شده است. در چند دهه اخیر آسیبی که ایران از خائنان وطن خورده است بسیار عمیق و کاری بوده و گاه شدت درد آن بیشتر به خاطر خودی بودن یک یا گروهی بوده که از این آب و خاک پرورده شدهاند و اکنون برای نفرت سیاسی خودشان حاضر به قتلعام مردم عادی نیز هستند تا از این بازار آشفته دستمالی نصیبشان شود.
نصیری نمیداند یا نمیخواهد بداند که بر روی مُهرههای سوخته (سلطنتطلبان و اپوزیسیون) که سالیان سال است از سوی مردم ایران به زبالهدان تاریخ انداخته شدهاند سرمایهگذاری کرده تا به اصطلاح با حرفهایی که به مذاق آنان خوش میآید، دیده و حرفهایش وایرال شود، اما این وطنفروشی تا کجا ادامه دارد و تاکنون چه نتیجهای داشته است؟
در همه جای دنیا سلبریتیها نماینده و مبلغ نظام حاکم و مهمتر از آن نماینده فرهنگ و ایدئولوژی ملت خود هستند، در ایران، اما این رابطه از سوی برخی از اینها نهتنها مکمل نیست که متضاد است. این معدود چهرهها برای مشتی دلار حاضرند، نهتنها پا روی عقاید خود بگذارند که از ملت و کشور خود نیز بگذرند. مصداق این وطنفروشیها متاسفانه کم نیستند و حمید فرخنژاد وطنفروشی است که با سرمایه این ملت و حمایت این کشور به شهرت و ثروت رسیده و اکنون از همه چیز گذشتهاند، حتی از ملت و وطن خود. عاقبت این وطنفروشی او چه شد؟
مگر نه اینکه این روزها به التماس افتاده تا خدمتکار بنگاههای مالی و رسانهای غربیها شود. همین دو روز پیش بود که کانال تلگرامی پارسین TV ویدئویی با عنوان عاقبت وطنفروشی منتشر کرد که به اظهار درماندگی و بیهودگی فرخنژاد پرداخت.
او که روزهای سخت و دشواری را در غربت میگذراند، گفته بود: «مرا به کار بگیرید و سرمایهگذاری کنید؛ از اینکه از کشور بیرون آمدهام و مرا به کار نمیگیرید، ناراحتم!»
هادی ابراهیمی کیاپی، دانشیار علوم سیاسی دانشگاه درباره تحرکات وطنفروشان، میگوید: سیاست دوگانه آمریکاییها و غربیها درخصوص شهروندان جاسوس خود و بیگانگان خائن و وطنفروش، همان سرنوشت شوم و محتومی است که انتظار همه وطنفروشها را میکشد. وی تاکید کرد: سرنوشتی که در گذشته برای رضاخان قلدر و پسرش محمدرضا و در سالهای اخیر برای مزدورانی مثل صدام در عراق، حسنی مبارک در مصر، زینالعابدین بنعلی در تونس و نیز در ماههای اخیر برای مقر منافقین موسوم به مقر اشرف۳ در آلبانی و پاریس رقم خورد و آنها هم جزع و فزع میکردند که آمریکاییها به ما قول دادهاند و شما حق برخورد با ما را ندارید و باید با آمریکا صحبت کنید، اما آمریکاییها گفتند که مقامات آلمانی به ما قول دادند که بهجز قانون مبارزه با تروریسم کار دیگری نخواهند کرد و پس از آن دو سه بار دیگر هم به این مقر تروریستی هجوم بردند و تمام سرورها و لپتاپها و همه هویت سیاسی و سازمانی آنها را به صفر رسانده و مقر مذکور را به زندانی بزرگ تغییر کاربری دادهاند و قطعا این سریال ادامه خواهد یافت. این کارشناس سیاسی خطاب به وطنفروشان، گفت: آیا این سرنوشت عبرتانگیز برای این مزدوران نباید موجب تأمل بیشتر دلباختگان به غرب، غربگراها و غربپرستان شود که همچنان اصرار دارند پای در راهی بگذارند که دیگران همانند علینژاد گذاشته و به پایان خط رسیدهاند!؟
برای نتیجهگیری گزارشم به یادی شعری که پیش از لیلا حسیننیا در دیدار شاعران با رهبر انقلاب قرائت کرد افتادم. لب مطلب را او بهخوبی بیان کرد و با تشویق رهبر انقلاب هم مواجه شد. «وطن بسوزد و من در خروش و جوش نباشم؟! خدا کند که بمیرم وطنفروش نباشم!»
۲۴ مهر ۱۴۰۳ - ۲۲:۵۱
مهدی نصیری در سال۱۳۶۵ همکاری با موسسه مطبوعاتی کیهان را در قم آغاز کرد و یک سال بعد برای ادامه همکاری به تهران رفت و بهعنوان دبیر سرویس مقالات روزنامه کیهان کار مطبوعاتی را ادامه داد و مقالات متعددی در زمینه مسائل سیاسی و فرهنگی روز نوشت.