۲۵ مهر ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۰

غذا بخش جدانشدنی در هنر هفتم است. کمتر فیلمی است که در آن یک سکانس مرتبط با غذا دیده نشود اما در برخی از فیلم‌ها غذا و امر غذا خوردن محدود به یک سکانس نمی‌شود و خود غذا یکی از مفاهیم و شخصیت‌های فیلم است مثل فیلم «مهمان مامان» اثر داریوش مهرجویی. اگرچه مهرجویی در اکثر فیلم‌هایش به غذا توجه ویژه‌ای داشت و به‌نوعی می‌توان می‌توان گفت غذا شخصیت ثابت فیلم‌هایش بود.

آگاه: در فیلم «مهمان مامان» ساخته مرحوم مهرجویی بیشتر از هر فیلم دیگری نماهای سفره و غذاهای سنتی دیده می‌شود. در این فیلم، صاحبخانه که نقش آن را گلاب آدینه بازی می‌کند به همراه همسایه‌ها در تب و تاب انداختن یک سفره آبرومندانه برای مهمان‌های عزیزش است و در طول فیلم خصلت‌هایی مانند مهمان‌نوازی ایرانی، آبروداری، حمایت همسایه‌ها از یکدیگر در مواجهه با مشکلات و ازخودگذشتگی دیده می‌شود. در این فیلم، همسایه‌های فیلم مهمان مامان هر کاری از دستشان برمی‌آید انجام می‌دهند تا شام آبرومند و صمیمانه‌ای برای مهمانان تدارک ببینند. یعنی غذا به ابزاری برای نشان دادن خصلت‌های معنوی و شیوه زندگی مردم تبدیل می‌شود. 
در سه‌گانه مرحوم مهرجویی (پری، سارا و هامون) هم غذا همانند سایر آثار مهرجویی نقش کلیدی دارد مثلا نیمرو خوردن علی عابدینی در «هامون» نشان‌دهنده تنهایی، تجرد و صوفی‌مسلک بودن این شخصیت است. در فیلم «سارا» هم غذا با نمایش جزئیات فراوان آماده طبخ می‌شود و تأکید زیادی روی مراحل پخت آن صورت می‌پذیرد. سارا به این نکته اشاره می‌کند که بخش عمده زمان و انرژی زنان ایرانی در آشپزخانه مصرف می‌شود و آشپزی قسمتی از شخصیت کدبانوی منزل است. اما مهرجویی در فیلم «پری» استفاده متفاوتی از غذا کرده و از آن به عنوان یک نیروی دافعه‌برانگیز استفاده کرده تا به‌هم‌ریختگی شخصیت اصلی و پریشانی روحی او را نشان بدهد.
همزمان با روزه گرفتن پری، تصاویری از جوجه‌کباب نپخته خون‌آلود، تخم‌مرغ خام با برنج و ماهی زنده در ظرف آش نمایش داده می‌شود تا حس بیزاری و دل‌به‌هم‌خوردگی از غذا برای تماشاگر ایجاد شود و با احساس پری نسبت به غذا همدلی کند.
در «اجاره‌نشین‌ها» دیگر ساخته مهرجویی که هر ایرانی حداقل یکبار آن را دیده نیز تاکید ویژه‌ای روی غذا وجود دارد. در صحنه‌ای که عباس‌آقا سوپرگوشت به‌هیچ‌وجه حاضر نمی‌شود زیر بار پیتزا دادن به کارگران برود و اصرار می‌کند غذا باید حتما چلوکباب باشد نشان‌دهنده بخشی از شخصیت سنتی و بازاری خود اوست. درحقیقت سلیقه غذایی عباس‌آقا نیز مثل طرز لباس پوشیدن و شیوه حرف زدنش بخشی از شخصیت‌پردازی او را تشکیل می‌دهد.


در فیلم‌های علی حاتمی هم به غذای اصلی و مخلفات و میان‌وعده‌ها توجه خاصی شده است. نماهای طولانی از ظروف میوه و شیرینی، دوری‌های پلو و سیخ‌های کباب به نوعی نشانه بصری معنادار مبدل شده‌اند که نماد زیبایی‌ها و جذابیت‌های زندگی سنتی است و کارکرد زیبایی‌شناختی دارد. حاتمی به ظرف غذا نیز در کنار غذا اهمیت می‌دهد و حتی گاهی ظرف نسبت به مظروف اهمیت بیشتری می‌یابد. در فیلم «مادر» این بزرگ‌مرد سینمای ایران دورهمی غذا خوردن‌ها مملو از حالات متنوع است و سفره جایی است برای ابراز دلتنگی و بحث و جدل.
«ماهی‌ها عاشق می‌شوند» ساخته علی رفیعی از دیگر فیلم‌های دیدنی سینمای ایران و داستان شخصی به نام عزیز است که برای فروش خانه پدری به ایران بازمی‌گردد، اما متوجه می‌شود که آنجا به یک رستوران محلی تبدیل شده است و صاحب آن زنی است که قرار بود در گذشته با او ازدواج کند. بر همین اساس این رستوران و صاحب آن که نقشش را رویا نونهالی بازی می‌کند بسیار پررنگ است و ما شاهد سکانس‌های هوس‌انگیز غذایی بسیاری هستیم.


«کافه ترانزیت» ساخته کامبوزیا پرتوی از فیلم‌های مهجور و زنانه سینمای ایران است که در آن یک زن مستاصل برای حفظ استقلال خود مجبور است زندگی خود را از طریق قهوه‌خانه‌ای که از شوهرش به او رسیده بگرداند اما سنگینی فضای مردانه برای او مسائلی پیش می‌آورد که او را خسته و ناچار می‌کند. فرشته صدرعرفایی در این فیلم بازی درخشانی دارد و نقش اصلی را در آن به همراه پرویز پرستویی ایفا می‌کند.
«یه حبه قند» رضا میرکریمی که بارها هم از تلویزیون نمایش داده شده یکی دیگر از آن فیلم‌هایی است که در آن شاهد دورهم نشستن‌های نوستالژیک هستیم و سفره در آن نقش بسیار پررنگی دارد. این فیلم محصول سال۱۳۹۰ است و در آن بازیگرانی چون رضا کیانیان، نگار جواهریان، اصغر همت، نگار عابدی، ریما رامین‌فر و فرهاد اصلانی ایفای نقش کردند.
اما نشان دادن تصاویر مربوط به غذا فقط محدود به مدیوم سینما نیست و در فیلم و سریال‌های تلویزیونی هم غذا خوردن امری است که در موقعیت‌های مختلف معانی متفاوت می‌دهد. مثلا دورهم نشستن اعضای یک خانواده دور سفر نمایانگر یک خانواده منسجم، سنتی و ایرانی است اما دور میز غذا خوردن به عنوان یک امر مدرن به نوعی نشانگر تغییر ساختار خانواده و میل به تنهایی آدم‌های امروزی است.
قرار گذاشتن‌های عاشقانه یا کاری در کافه و رستوران نیز صحنه دیگری است که در خیلی از فیلم و سریال‌ها دیده می‌شود. در چنین فیلم‌هایی انتخاب لوکیشن کافه یا رستوران می‌تواند در فهم معانی اون صحنه تاثیرگذار باشد.
اما اگر قرار باشد از یک سریال خوش‌رنگ و لعاب تلویزیونی که در آن غذا نقش کلیدی دارد نام ببریم باید از سریال «آشپزباشی» ساخته محمدرضا هنرمند حرف بزنیم. در اولین قسمت این سریال شاهد نماهای اینسرت طولانی از ظروف پر از غذا هستیم که به‌عنوان ابزاری برای فضاسازی تبدیل شده و تصاویر خوش‌آب و رنگ از خوراکی‌های اشتهابرانگیز ، بیننده را به‌صورت غریزی مجذوب صفحه تلویزیون می‌کرد. این نوع استفاده از تصویر غذا را می‌توان نوعی تمایل غریزی انسان به غذا خوردن دانست که غذاهای خوش آب و رنگ، اشتهای او را تحریک می‌کند.
آشپزباشی، داستان زوجی به نام اکبر عالی‌مقام (با بازی پرویز پرستویی) و مینو خیرخواه (با بازی فاطمه معتمدآریا) است که دارای چهار فرزند و صاحب رستوران بزرگی در تهران هستند و در طول مدتی که این زوج باهم کار می‌کنند به مشکلاتی برمی‌خورند که این مشکلات موجب پیش آمدن مسائلی در کارشان هم می‌شود. این سریال ۲۶قسمتی سال ۱۳۸۸ از شبکه اول سینما پخش می‌شد و یکی از پرمخاطب‌ترین سریال‌های تلویزیون در طول این سالها بوده است. 


سریال تلویزیونی «پدرسالار» به کارگردانی اکبر خواجویی و محصول سال‌های ۱۳۷۲ و ۱۳۷۴ یکی دیگر از محبوب‌ترین سریال‌های تلویزیون ملی ایران بود که هنوز هم برخی بازپخش آن را از برخی شبکه‌های تلویزیونی می‌بینند. در این سریال که از شبکه دوم سیما پخش می‌شد به واسطه فضای داستانی که داشت، سکانس‌های دور سفره نشستن زیاد داشت و اصولا هم کل منازعات پدرسالار (با بازی محمدعلی کشاورز) دور همین سفره شکل می‌گرفت.