۱ آبان ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۵

در همه ادوار تاریخی جای جای سرزمین ایران مورد توجه کشورهای اروپایی بوده است؛ چه آن زمان که با کشتی به خلیج فارس می‌آمدند و منابع زیرزمینی و روی زمین را از مردم می‌گرفتند و می‌بردند، چه آن زمان که محققان‌شان می‌آمدند و گوشه گوشه‌اش را می‌گشتند و به بهانه مطالعه تاریخی عتیقه‌ها را از کشور خارج می‌کردند و چه این روزها که ادعای عربی بودن نسبت به خلیج فارس دارند و جزایر سه‌گانه را به کشورهای عربی همسایه می‌بخشند، غافل از آنکه خودشان اینجا نه ملک و املاکی دارند و نه حق مالکیتی.

آگاه: کتاب «بر جاده‌های آبی سرخ» نوشته زنده‌یاد نادر ابراهیمی روایتگر دورانی از تاریخ است که هلندی‌ها و انگلیسی‌ها با کارگران عثمانی و هندی و عرب و گاهی ایرانی‌هایی که در خدمت آنها بودند، خطه جنوب ایران را تصرف کرده بودند. در آن زمان که هر تکه از ایران حاکمیت مستقلی داشت و کریم‌خان زند هنوز بر تخت پادشاهیِ یکپارچه ایران ننشسته بود، مردی از بندر ریگ به نام «میرمَهنای دوغابی» برمی‌خیزد و تلاش می‌کند با نیروهای مستقر در خلیج فارس بجنگد و آنها را به کشور خودشان بازگرداند.
این کتاب که روایتگر بخشی از واقعیت تاریخ ایران است، از مقاومت مردان و زنان و حتی کودکانی می‌گوید که برای آزاد کردن کشور از دست بیگانه جنگیدند و بهایش را پرداختند تا نسل‌های بعد آزاد زندگی کند و خود از ثروتشان بهره ببرند.
نادر ابراهیمی با مقدمه ۳۰ صفحه‌ای اهمیت روایت کردن زندگی میرمهنا را بیان می‌کند و تاکید دارد:  «میرمَهنای دوغابی، اصلی‌ترین شخصیتِ این داستان، سردارِ بی‌پروای دریای جنوب بود: زِبَرْ مردی که ایران، فراوانْ بدهکارِ اوست؛ بدهکاری که تا این لحظه، فرصتِ پرداختنِ بخشِ ناچیزی از دِینِ خود را به ‌او نداشته است؛ چراکه استعمار، در طول دو قرن، خیره‌سرانه کوشید که نام این سالارِ پیکارگرانِ با ایمان را آنچنان پنهان نگه ‌دارد که گویی هرگز وجود نداشته است، و اگر داشته هم جُز یک راهزن دریایی جسور چیزی نبوده است.»
این رمان که بر اساس تحقیقات تاریخی او درباره این دوران مهم است، به نقاط مختلف ایران سفر می‌کند؛ از حکومت شاهرخ افشاری (نوه نادرشاه) در خراسان و حکومت آقامحمدحسن قاجار در استرآباد تا حکومت آزادخان افغان و حکومت کریم‌خان در اصفهان و شیراز.
با این سفرها و نوع نگاه حاکمان درمی‌یابیم که ایرانیان در هر پست و مقام و با هر انگیزه‌ای چگونه به میرمهنا کمک می‌کنند و هر کدامشان چگونه سعی می‌کنند دست بیگانگان را از کشور کوتاه کنند.
یکی از نکات جذاب این کتاب روایتگری نادر ابراهیمی از نگاه افسران و فرستادگان انگلیسی و هلندی است که تلاش‌شان را برای تصرف ایران و کل سرزمین‌هایی که منابع مهم دارند به تصویر می‌کشد و اینجاست که هدف آنها از اشغال و دخالتشان در امور خاورمیانه و میزان شناختشان از ملت‌های مختلف مشخص می‌شود. همانجایی که اندیشه‌شان را بیان می‌کنند و می‌گویند: یک حکومتِ خوب در آسیا، یعنی یک ضربه مُهلکْ برای اروپا؛ و همانطور که لُرد ویلینگتُن گفته: «یکپارچگی و اتحاد در ایران، مساوی است با پراکندگی و تفرقه در اروپا.»
«بر جاده‌های آبی سرخ» روایتگر تلاش دسته‌جمعی مردم ایران و حاکمان به رهبری میرمهنای دوغابی است که حاضر شدند خون سرخ خود را بر آب‌های نیلگون دریای جنوب بریزند، اما کشتی‌های بیگانه در آن جای نگیرند و ثروت ملی آنها را به تاراج نبرند. همچنین کتاب مناسبی است برای این روزها تا در نثر جذاب و شیرین نادر ابراهیمی غرق شویم و خود را در سواحل جنوب، در «ریگ» کنار میرمهنا و یارانش پیدا کنیم.