۲ آبان ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۰

روزهای ابتدایی سال۱۴۰۰ بود که پیشنهاد ثبت روز ابوالفضل بیهقی، ادیب و مورخ برجسته ایرانی قرن پنجم هجری مطرح شد و با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور و ابلاغ رییس‌جمهوری وقت ایران روز اول آبان‌ماه به‌عنوان روز بزرگداشت ابوالفضل بیهقی، ادیب و مورخ برجسته ایرانی قرن پنجم هجری که به نام پدر نثر فارسی نیز شناخته می‌شود، نامگذاری شد و حالا سه سال است نثر فارسی برای خودش صاحب روزی در تقویم ملی شده است.

آگاه: اما اول آبان به همین راحتی روز بیهقی نشد؛ پشت این دستاورد، خاطره سال‌ها تلاش، همت، امیدواری و پیگیری تعداد زیادی از فرهنگ‌دوستان، مردم، مسئولان سبزوار، خراسان و همه بیهقی‌دوستان سراسر ایران قابل مشاهده است. 

مسیر پرپیچ‌وخم ثبت یک روز
نخستین جرقه‌های توجه جدی به ابوالفضل بیهقی و ارج‌گذاری او حدود دو دهه قبل در روستای حارث‌آباد سبزوار، محل زادگاه بیهقی خورد. البته قبل‌تر از آن این ادیب و مورخ برجسته ایرانی، نزد متخصصان، مدرسان و محصلان رشته ادبیات فارسی در دانشگاه‌ها شناخته شده بود و شاعران و نویسندگان بزرگی نظیر احمد شاملو و محمود دولت‌آبادی به گفته خودشان در زبان و ساختار ادبی نوشته‌هایشان، بسیار وامدار بیهقی بوده‌اند، اما میان مردم عادی چندان توجهی به بیهقی نبود، حتی در شهر و روستای زادگاهش!
تا اینکه به گفته رضا حارث‌آبادی، دهیار سابق و از بیهقی‌پژوهان فرهیخته سبزواری، شماری از جوانان فرهیخته و فرهنگ‌دوست روستای حارث‌آباد حوالی سال‌های ۱۳۷۹-۱۳۷۸  به عظمت جایگاه این گوهر ارزنده و گنجینه کمتر شناخته‌شده ادبی ایران پی بردند و تصمیم گرفتند نام و یاد این هم‌ولایتی صاحب قلم و قابل احترام خود را گرامی بدارند و از همان موقع محافل منظم و مستمر بیهقی‌خوانی را تشکیل دادند و به فکر تاسیس انجمنی تخصصی و ساخت المانی فرهنگی برای بیهقی نیز در روستای زادگاهش افتادند.
پس از اینکه قدم اولیه برای گرامیداشت مقام بیهقی برداشته شد شماری از اساتید برجسته ادبیات در سبزوار و مشهد نظیر آقایان دکتر علوی‌مقدم پدر و پسر و دکتر یاحقی و آقایان مهدی سیدی، حسین خسروجردی و دیگران ادامه یافت تا اینکه در سال۸۶ دانشگاه حکیم سبزواری که در آن زمان، تربیت معلم سبزوار نام داشت، میزبان برگزاری یک همایش بزرگ ملی پیرامون ابوالفضل بیهقی شد و در همان سال برای اولین‌بار پیشنهاد ثبت اول آبان به‌عنوان روز ملی ابوالفضل بیهقی در تقویم رسمی کشورمان مطرح شد اما اقدامی در جهت عملی شدن ایده برداشته نشد و تا مدتی همایش‌های بزرگداشت بیهقی هم برگزار نمی‌شد تا سال ۱۳۹۱ که برگزاری این همایش‌ها دوباره از سرگرفته و هر سال همزمان با اول آبان مجموعه برنامه‌هایی به این مناسبت در سبزوار و حارث‌آباد برپا می‌شد و برخی چهره‌های برجسته علمی، فرهنگی، هنری یا مقامات بلندپایه دولتی و گاهی سفیران و رایزنان فرهنگی کشورهای افغانستان و تاجیکستان نیز برای شرکت در این همایش‌ها حضور می‌یافتند.پس از پیگیری‌های فراوان و پافشاری دوستداران ادبیات سال۱۴۰۰ با حکم رییس‌جمهوری، ثبت اول آبان به‌عنوان روز ملی بیهقی برای درج در متن تقویم ملی کشور تصویب شد و به این ترتیب، ثمره حدود دو دهه تلاش مستمر فرهنگی به ثمر نشست و نام پدر نثر فارسی در تقویم ایران رسما به ثبت رسید. محمدجعفر یاحقی، مصحح تاریخ بیهقی در یکی از همایش‌های سالانه گرامیداشت بیهقی گفت: جایگاه بیهقی در نثر فارسی مانند جایگاه فردوسی در شعر است اما شعرمحور بودن ایران قدیم در فرهنگ فارسی و کامل نبودن تاریخ بیهقی باعث شده که بیهقی مهجور بماند. 

چرا اول آبان؟
مهیار علوی، مقدم عضو هیات‌علمی دانشگاه حکیم سبزواری و دبیر بخش علمی همایش‌های ابوالفضل بیهقی درباره دلایل انتخاب اول آبان به‌عنوان روز ملی بیهقی گفت: برای انتخاب این روز با آقایان مهدی سیدی، پژوهشگر خراسانی و محمدجواد یاحقی، همفکری و مشخص شد که تاریخ درگذشت بیهقی ماه صفر ۴۷۰ هجری قمری مصادف با اواخر شهریورماه است اما از آنجایی که روزهای پایانی شهریورماه و همچنین ماه مهر به دلیل بازگشایی دانشگاه‌ها و جابه‌جایی‌های معمول اساتید و دانشجویان در این ماه‌ها، زمان مناسبی برای پرداختن به چنین مناسبتی نیست؛ لذا اولین تاریخ مطلوب با موافقت این عزیزان، اول آبان‌ماه تعیین شد. البته انتخاب یک روز فرضی در تقویم موضوع رایجی است و فقط برای بیهقی اینطور نیست و بسیاری دیگر از روزهای ملی که به نام بزرگان و مشاهیر کشور ثبت شده‌اند نیز مبنای فرضی و قراردادی دارند؛ به‌عنوان‌مثال روز بیستم مهر که به عنوان روز حافظ معرفی شده است انطباق خاصی با روز تولد یا وفات او ندارد.

دلایل اهمیت تاریخ بیهقی از حیث ادبی
درباره دلایل اهمیت تاریخ بیهقی از حیث ادبی می‌توان به نکات زیر اشاره کرد:
۱-تاریخ بیهقی (مسعودی) که الان کمتر از یک‌پنجم آن دراختیار ماست، در کنار گلستان سعدی و ترجمه نصرالله منشی از کلیله و دمنه، یکی از مهم‌ترین کتاب‌های منثور به زبان فارسی است (به نقل از دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن). البته کتاب‌های نثر بسیار مهم دیگری هم هستند، مثل اسرارالتوحید، تذکره‌الاولیای عطار، قابوسنامه، سیرالملوک خواجه نظام، کیمیای سعادت غزالی، چهارمقاله نظامی عروضی و... اما بیهقی در کنار کلیله و دمنه و گلستان سعدی جایگاه ویژه و ممتازی دارد. اهمیت این کتاب از حیث غنای واژگانی با مراجعه به لغتنامه دهخدا روشن می‌شود.
۲- تاریخ بیهقی در کنار زین‌الاخبار گردیزی و تاریخ سیستان (مولف گمنام) از اولین متن‌های تاریخ‌نگاری فارسی است. البته ما قبل از آن (حدود ۱۰۰سال قبل) ترجمه تاریخ طبری یعنی تاریخنامه بلعمی را هم داریم که آن هم به نثری شیرین و روان و بسیار زیباست، اما تاریخنامه بلعمی، چنان‌که از عنوانش برمی‌آید، ترجمه است (البته ترجمه طابق النعل به النعل نیست) اما به‌هرحال ساختار کتاب و شیوه روایت، منبعث و متاثر از تاریخ بزرگ و جامع طبری (مورخ بزرگ اهل طبرستان) است که به زبان عربی نوشته شده است.
۳- تاریخ بیهقی، به لحاظ زبانی زیباترین و شیواترین و رساترین و مهم‌ترین متن تاریخ‌نگاری پیشامدرن فارسی است. بعد از آن ما متن‌های بسیار مهمی مثل تاریخ جهانگشای جوینی یا جامع‌التواریخ خواجه رشیدالدین فضل‌الله را هم داریم، اما انصافا (به اذعان عموم تاریخ‌پژوهان) هیچ‌کدام از لحاظ زبانی، انسجام و قدرت و روانی و شیوایی و دقت (مجموع این ویژگی‌ها منظور است) تاریخ بیهقی را ندارند.
۴- از نظر شیوه روایت تاریخ بیهقی در میان آثار هم‌عصر خود شگفت‌انگیز است. بیهقی صرفا آنچه را در اندرونی دربار رخ داده، روایت نمی‌کند. او هم نگاهی جزئی دارد، هم کلی، خط زمان را می‌شکند، زمان‌ها را پس و پیش می‌کند، فلاش بک می‌زند، به یک‌باره به قرن دوم هجری یا پیش از آن می‌رود و به مناسبت از عباسیان یا آل‌بویه یا ساسانیان روایت‌هایی طرح می‌کند. راوی در داستان مدام عوض می‌شود. این تغییر راوی کاملا آگاهانه و با قصد و غرض صورت می‌گیرد. در واقع بیهقی با این شیوه و روش روایت، کار خاصی را پیش می‌برد. ایجاز و خلاصه‌گویی او هنگام ضرورت، واقعا شگفت‌انگیز است. راوی به‌وضوح در روایت حضور دارد و مدام فاصله‌گذاری و حضور خودش را اعلام می‌کند. از این حیث شیوه روایت بیهقی که بسیاری آن را با رمان‌نویسی مقایسه کردند، مدرن و نابهنگام است.
 جالب است که بدانیم، تاریخ بیهقی اصولا در دانشگاه‌های ایران در رشته‌های ادبیات فارسی خوانده می‌شود، نه در کلاس‌های تاریخ. بسیاری در گذشته معتقد بودند که اصلا تاریخ بیهقی، به‌خاطر این شیوه روایت و به‌خاطر حضور سوژه راوی (البته در گذشته این را به‌وضوح نمی‌گفتند) اصلا تاریخ به معنای مرسوم نیست.
 اما از خوارق عادت تاریخ بیهقی این است که به نحوی پیشرو، سوژه راوی در آن حضور دارد و هرازگاهی جملات یا اشاراتی دارد که نشان‌دهنده «من» راوی و حدیث نفس اوست و این خیلی نکته عجیبی است.
۵- در مورد تاثیر تاریخ بیهقی بر ادبیات معاصر به ویژه شعر نوی فارسی بسیار سخن گفته‌اند، برای مثال عبدالله کوثری، مترجم بزرگ معاصر در گفتاری به تاثیر بیهقی بر شعر و ادبیات جدید و شاعرانی چون احمد شاملو پرداخته است. علاوه بر موارد ذکر شده، بیهقی دایره واژگان گسترده‌ای داشت و از ترکیب واژه‌هایی استفاده کرده که بسیار جالب است.

دلایل اهمیت تاریخ بیهقی از حیث تاریخی
۱-تاریخ بیهقی، برخلاف اکثر تاریخ‌های دیگر، مثل مروج‌الذهب یا تاریخ طبری یا تاریخ بیهقی یا تاریخ مسعودی یا حتی تاریخ مشهور ابن‌خلدون، فقط نقل روایت‌ها و حوادث نیست. بیهقی ضمن روایت، دست به تحلیل هم می‌زند و نظر خودش را هم می‌گوید. البته چنین نیست که آثار دیگر صرفا نقل رویدادها باشند، اما این وجه تحلیلی و حضور مورخ به عنوان تحلیلگر در تاریخ بیهقی برجسته‌تر از دیگر آثار است. مهم‌تر آنکه بیهقی همزمان با نگارش تاریخ، از شیوه‌های زبانی برای پیشبرد هدف خود استفاده می‌کند. یعنی همزمان با نوشتن، یک کار سیاسی می‌کند (سیاست نوشتار). البته این سخن را در مورد همه متون تاریخی (جدید و قدیم) می‌توان صادق دانست، یعنی همه آنها همزمان کار سیاسی هم می‌کنند. اما بیهقی از این جهت که همچنان در دوران سیطره رو به افول غزنویان زندگی می‌کند و از کارهای دیوانی اخراج شده، این کار را به شیوه‌ای بسیار هوشمندانه انجام می‌دهد.
۲- تاریخ بیهقی از نظر شیوه تاریخ‌نگاری بسیار مدرن و بلکه پست مدرن است، بسته به اینکه جریان‌های تاریخ‌نگاری معاصر را چطور خطاب کنیم. در هر صورت، این کتاب از جهتی به ژانر تاریخ‌نگاری «تاریخ اکنون» تعلق دارد یعنی فی‌المثل همچون تاریخ طبری به نقل وقایعی پیشین نمی‌پردازد، بلکه تاریخ لحظه اکنون را می‌نویسد، وقایعی که نویسنده مستقیما در آنها حضور داشته و با آنها معاصر بوده.
۳- تاریخ بیهقی ما را به درون مناسبات دربار می‌برد. کتاب‌های معدودی مثل خاطرات اعتمادالسلطنه یا خاطرات علم یا خاطرات هاشمی‌رفسنجانی هستند که به چنین اطلاعات ذی‌قیمتی دسترسی دارند و ما را به درون مناسبات درونی قدرتمندان می‌برند. بیهقی ما را به میان درونی‌ترین و پیچیده‌ترین اتاق‌های فکر و توطئه‌ها می‌برد و پرده از ماهیت خبیث و سرشت ناسالم آدم‌ها برمی‌دارد. احساسات و عواطف آدم‌های موثری مثل حسنک وزیر و امیرمحمد و حاجب علی در این کتاب به زیبایی و به اختصار بازنمایی شده. حاجب علی گریه می‌کند، می‌خندد و... این خیلی شگفت‌انگیز است، آن‌هم در متنی تاریخی. فقط تفاوت بیهقی با کتاب‌های خاطرات مذکور در این است که روایت دارد، چیزی که آنها ندارند و صرفا نقل وقایع هستند.
۴- تاریخ بیهقی سرشار از جزییات است، جزییاتی که اساس کار تاریخ‌نگارهاست وگرنه هر به اصطلاح «مورخ»ی می‌تواند به شیوه‌ای ویکی‌پدیایی بنویسد که چه شد غزنویان آمدند و رفتند. اما تاریخ بیهقی شبیه تاریخ‌نگاری آنال، با موشکافی به روایت جزییات می‌پردازد و یک به یک اسناد و روایت‌ها را بیان می‌کند. برای آشنایی با نمونه‌ای از تاریخ‌نگاری جزئی‌نگر، پیشنهاد می‌کنم کتاب مهم و اکنون کلاسیک شده تاریخ‌نگار معاصر ایتالیایی، کرم‌ها و پنیرها از کارلو گینزبورگ را بخوانیم تا متوجه شویم که حدود هزار سال پیش ابوالفضل بیهقی چه کار کرده.
۵- بیهقی در تاریخ‌نگاری‌اش خیلی موثق است و همه جا منابعش را ذکر کرده. البته اکثر تاریخ‌نگارهای موثق قدیمی این کار را می‌کردند. اما این با نگرش امروزی ما به تاریخ‌نگاری‌های قدیمی (که به این دلیل است که نخواندیم و فقط شنیدیم) خیلی عجیب به نظر می‌رسد. یعنی چه که مورخی منابع خودش را دقیق بیان کند؟ اما بیهقی این کار را کرده است.

بیهقی که بود و چه کرد؟


تاریخ بیهقی یا تاریخ مسعودی یا تاریخ ناصری، نوشته ابوالفضل محمدحسین بیهقی (زاده ۳۸۵ ه.ق. روستای حارث‌آباد بیهق، جنوب سبزوار کنونی-۴۷۰ ه.ق.) مورخ و دبیر ایرانی دربار غزنویان است. کتاب در اصل ۳۰جلد بوده و به نوشته محققان روایت بیهقی از حوادث و رویدادهای ۱۰سال پایانی سلطنت سلطان محمود غزنوی تا سال نگارش کتاب یعنی از سال ۴۰۹ هجری قمری تا سال ۴۵۰هجری قمری را شامل می‌شده، اما اکنون تنها بیش از پنج جلد آن باقی نمانده و بقیه آن از دست رفته است. این پنج جلد وقایع ۱۰سال حکومت سلطان مسعود غزنوی، فرزند سلطان محمود غزنوی بین سال‌های ۴۲۱ هجری قمری تا ۴۳۲ هجری قمری را دربرمی‌گیرد.
بیهقی در این سال‌ها به‌عنوان دبیر، دستیار بونصر مشکان (درگذشته ۴۳۱ ه.ق.)، دیوان‌سالار برجسته و رییس دیوان رسالت مسعود غزنوی بود و پس از مرگ بونصر، دستیار بوسهل زوزنی جانشین او شد. او در سال‌های دبیری، ضمن یادداشت‌نویسی از تجربیات و وقایع روزانه به گردآوری و نسخه‌برداری اسناد و مدارک و نامه‌ها (ملطفه‌ها) درباری و دیوانی پرداخت. او در نگارش تاریخ خود، ضمن بهره‌برداری از این منابع، به آثار مکتوب و شفاهیات پیشینیان نیز مراجعه کرد و کتاب تاریخ او مشحون از روایت‌های تاریخی از چهار قرن اول ایران پس از اسلام و همچنین روایت‌های دوره‌های پیش از آن است. بیهقی در نگارش تاریخ خود، تنها به نقل وقایع و رویدادها اکتفا نکرده و همه‌جا جزئی‌نگرانه و با دقت، رویدادهای تاریخی را تحلیل کرده است. نثر زیبا و استوار بیهقی که به اعتقاد محققان متاثر از نثر استادش بونصر مشکان است، این کتاب را به یکی از برترین آثار نثر فارسی بدل کرده است.

انتخاب واژگان تاریخ بیهقی
 به انتخاب فرهنگستان زبان
 روز گذشته، که روز بزرگداشت بیهقی بود گروه واژه‌گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی واژه‌هایی را از «تاریخ بیهقی» با توضیح و تعلیقات و فهرست منوچهر دانش‌پژوه که در انتشارات هیرمند منتشر شده، به اشتراک گذاشت.
این واژه‌ها عبارت‌اند از:
از تاب شدن: بی‌طاقت شدن
اسب داغی: اسب دولتی
پایستن: معطل شدن
پرگار زدن: رسم و قاعده بنا نهادن
خوازه (تلفظ غالب: خازه): طاق نصرت
در دُم: به‌دنبال، در تعقیب
دُمادُم: پی‌درپی
دُم رفتن: تعقیب کردن
روز سوختن: روز گذراندن، وقت تلف کردن
کارنادیده: بی‌تجربه، ناآزموده
کوتاه‌گونه: تقریبا مختصر
گرگ‌آشتی کردن: آشتی ظاهری
گوشاگوش افتادن: شایع شدن
گاز: قیچی و مقراض
نام گرفتن: مشهور شدن