آگاه: در ادامه به مهمترین محورها و مبانی این موضوع خواهیم پرداخت؛ البته پیش از آن نگاهی به مبانی قرآنی این موضوع نیز راهگشاست:
تعامل با رژیم صهیونیستی از نظر قرآن کریم
یکی از مبادی اجتهاد در حقوق بینالملل اسلامی، قرآن کریم است. قرآن کریم بهعنوان اصلیترین منبع حقوق اسلامی محسوب میشود که دستورات الهی برای مسلمانان در آن منعکس شده است. این کتاب علاوهبر رهنمودهای عبادی و اعتقادی، احکامی را برای سعادت بیشتر بشر بیان کرده که تبعیت از آنها واجب است.
در کلام فقها، قرآن اصیلترین و متقنترین منبع شناخت معارف دینی، احکام فقهی و حقوق فردی و اجتماعی است. فقه و حقوق اسلامی، دربرگیرنده احکام عبادی- سیاسی، مسائل اقتصادی، اجتماعی، حقوق مدنی و... است که قرآن کریم، بارزترین و تردیدناپذیرترین منبع آن است. حقوق اسلامی بدون قرآن، هویت و پشتوانه ندارد، چراکه بایدها و نبایدهای دینی تا وقتی که بر اصول بنیادین و متقن استوار نباشد، الزامآور نبوده و ضمانت اجرایی ندارد.
قرآن کریم درمورد حقوق بینالملل اسلامی نیز مواردی را بیان میکند که اغلب فلسفه روابط بینالملل را موردنظر دارد. در اینجا بر آنیم تا حکم مذبور را از نگاه قرآن مورد بررسی قرار داده و به غور در آن بپردازیم:
۱. «إِنَّمَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قَاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَأَخْرَجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ وَظَاهَرُوا عَلَی إِخْرَاجِکُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ وَمَن یَتَوَلَّهُمْ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ»(قرآن کریم،آیه ۹ سوره الممتحنه): فقط خدا شما را از دوستی با کسانی بازمیدارد که در [کار] دین با شما جنگ کرده و شما را از خانههایتان بیرون رانده و در بیرون راندنتان با یکدیگر همکاری کردهاند و هر کس آنان را به دوستی گیرد آنان همان ستمگراناند.
خداوند در این آیه شریفه بهصراحت نحوه تعامل با غاصبان دارالاسلام و سرزمینهای مسلمانان را بیان میدارد. تفسیر نمونه این آیه را اینگونه تشریح میکند: «گروهی که در مقابل مسلمین ایستادند و شمشیر به روی آنها کشیدند و آنها را از خانه و کاشانه شان به اجبار بیرون کردند و خلاصه عداوت و دشمنی خود را با اسلام و مسلمین در گفتار و عمل آشکارا نشان دادند؛ تکلیف مسلمانان این است که هرگونه مراوده با این گروه را قطع کنند و از هرگونه پیوند محبت و دوستی خودداری کنند» (مکارم شیرازی و همکاران، ج۲۴، ۱۳۸۶: ص۳۱).
خداوند در این آیه شریفه دو شرط را برای قطع تعامل با این گروه بیان کرده است: ۱. نخست اینکه بر سر دین با مسلمانان جنگ داشته باشند و ۲. دوم آنکه مسلمین را از خانه و دیارشان بیرون کرده باشند. میتوان مصادیق متعددی از این دو شرط را در رژیم صهیونیستی یافت؛ اول اینکه، این رژیم بعد از اشغال سرزمین فلسطین ساکنان مسلمانان را از خانه و کاشانه خود آواره کرد، ولی با یهودیان مقیم چنین برخوردی را نکرده است. این خود نشان میدهد که اقدامات رژیم صهیونیستی بر اساس دشمنی با مسلمانان بوده و ریشه در دشمنی با اسلام دارد. دوم اینکه رژیم صهیونیستی بعد از اعلام استقلال خود موجبات آوارگی اجباری صدها هزار فلسطینی را از شهر و دیار خود فراهم کرد و خانهها و زمینهای ایشان را تصرف کرد.
۲. «وَلاَ تَرْکَنُواْ إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِیَاء ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ» (قرآن کریم، سوره هود، آیه ۱۱۳): و به کسانی که ستم کردهاند متمایل مشوید که آتش [دوزخ] به شما میرسد و در برابر خدا برای شما دوستانی نخواهد بود و سرانجام یاری نخواهید شد.
این آیه شریفه مبنای قاعده نفی گرایش به ظالم است که در بین اندیشمندان حقوق اسلامی مشهور است. در این مورد باید گفت، اساسا اسلام بی تفاوتی ورضایت در برابر ظلم و اعمال ظالمانه را نمیپذیرد چه رسد به اعتماد و گرایش به ظالم. ظلم موجب ازبینرفتن حق مظلوم و اعتماد و گرایش به ظالم موجب گسترش ظلم میگردد (ضابطیپور، ۱۳۸۹: ص ۸۳) و این دو موضوع با یکدیگر ارتباط مستقیم دارند. یکی از انواع گرایش به ظلم، تعامل با ظالم است. ظلم بزرگ رژیم صهیونیستی به مردم فلسطین در بیش از نیمقرن برای هیچ مسلمانی حتی غیرمسلمینِ آزاده جهان جای تردید نگذاشته است که این رژیم نماد ظالم است و براساس قاعده نفی گرایش به ظالم، تعامل با آن نهتنها برای دارالاسلام مجاز نبوده، بلکه برای تکتک مسلمانان نیز امری نهی شده است.
۳. «تَعَاوَنُواْ عَلَی الْبرِّ وَالتَّقْوَی وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَی الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ» (قرآن کریم، سوره المائده، آیه دوم): در نیکوکاری و پرهیزگاری با یکدیگر همکاری کنید و در گناه و دشمنی دستیار هم نشوید و از خدا بترسید که خدا سخت کیفر است.
در این آیه شریفه، خداوند ضمن توصیه به همکاری در امور نیک ما را از همکاری در گناه و تجاوز منع کرده است. با بسط این آیه در حقوق اسلامی، تکالیفی برای دارالاسلام و حکومتها اسلامی تعریف میشود که یکی از آنها عدم همکاری با دشمنان متجاوز است. همکاری در دشمنی و تجاوز، عقلا و منطقا محدود به نفسِ شرکت در آن نیست، بلکه تعامل با متجاوز که بهنوعی به تجاوز وی مشروعیت میبخشد نیز نهی شده است. یکی از مبانی منع تعامل دارالاسلام با رژیم متجاوز صهیونیستی این است که اگر با آنان هرگونه همکاری را جایز بدانیم یا آن را به رسمیت بشناسیم، از آن رضایت و پذیرش سیاستهای تجاوزکارانه این رژیم استنباط میشود. لازمه تعامل با این رژیم، قبول بخشی از اندیشههای آن است، در واقع این امر در عرصه روابط بینالملل نیز چنین معنایی را به همراه دارد که میتوان از آن به عنوان مصداق همکاری در گناه و دشمنی یاد کرد (کعبی و غرویان، ۱۳۸۱: ص ۸).
۴. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاء تُلْقُونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ»: ای کسانی که ایمان آوردهاید! دشمن من و دشمن خودتان را به پیروی برمگیرید [بهطوری] که با آنها اظهار دوستی کنید (قرآن کریم، سوره الممتحنه، آیه اول).
در این آیه شریفه، خداوند مسلمانان را از پیروی از دشمن خدا و دشمن مؤمنین که منجر به دوستی با ایشان خواهد شد منع کرده است، حتی اگر ایشان اظهار دوستی با مسلمانان کنند. در اینجا بحث دشمنشناسی مطرح میشود و این سوال مطرح میشود که دشمن خداوند و مومنان که با هم برابر معرفی شدهاند، چه کسانی هستند؟ با تاملی در آیات قرآن، میتوان مصادیق این دشمنان را شناخت. خداوند در برخی آیات میفرماید: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَة لِّلَّذِینَ آمَنُواْ الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُواْ» (قرآن کریم، سوره المائده، آیه ۸۲): یعنی، بهطور مسلم یهودیان و مشرکان را دشمنترین مردم نسبتبه مومنان خواهی یافت. همچنین: «إِنَّ الْکَافِرِینَ کَانُواْ لَکُمْ عَدُوّا مُّبِینا»(قرآن کریم، سوره النساء، آیه ۱۰۱): کافران برای شما دشمن آشکاری هستند (قرائتی، جلد نهم، ۱۳۹۱: ص ۵۷۲-۵۷۳). براساس این آیات که بهروشنی انواعی از دشمنان را بازگو میکند، میتوان مصادیق آن را در رژیم صهیونیستی بهوضوح مشاهده کرد. این رژیم با غصب سرزمینهای اسلامی، آواره کردن ساکنان آن و تهدید جان و مال ایشان، هم دشمنی خود را ثابت کرده و هم از افراطیترین فرقه قوم یهود به شمار میرود که این آیه بهصراحت آنان را بهعنوان دشمنترین افراد نسبتبه مسلمانان معرفی کرده است.
۵. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ بِطَانَة مِن دُونِکُمْ لاَ یَأْلُونَکُمْ خَبَالا وَدُّواْ مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاء مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الآیَاتِ إِن کُنتُمْ تَعْقِلُونَ» (قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه ۱۱۸): ای کسانی که ایمان آوردهاید از غیر خودتان [دوست و] همراز مگیرید [آنان] از هیچ نابکاری در حق شما کوتاهی نمیورزند آرزو دارند که در رنج بیفتید دشمنی از لحن و سخنشان آشکار است و آنچه در سینههایشان نهان میدارد بزرگتر است درحقیقت ما نشانهها[ی دشمنی آنان] را برای شما بیان کردیم اگر تعقل کنید.
خداوند براساس این آیه شریفه، مسلمانان را از همراهی با دشمنان اسلام نهی میکند. در این آیه همچنین خداوند صفات این گونه دشمنان را بیان میکند؛ نخست اینکه از هیچ اقدام خصمانهای علیه مسلمانان دریغ نمیکنند، دوم اینکه آرزو دارند که مسلمانان به مشکلات بیفتند و در آخر، نقشهها و اهداف شومی علیه مسلمین دارند و مترصد فرصت ضربه زدن هستند. این موارد را میتوان در رفتار و اندیشه رژیم صهیونیستی بهوضوح مشاهده کرد. نمونههایی از غصب اموال و کشتار مسلمانان مورد اشاره قرار گرفت. ترور، شکنجه، زندانی کردن و تهدیدات گسترده نیز از دیگر اقدامات این رژیم است. فتنهانگیزی، تبلیغات ضد اسلامی و تفرقهاندازی ایشان در کشورهای اسلامی از دیگر مصادیق آیه شریفه است. سوم، ایده نیل تا فرات، اسرائیل بزرگ و تخریب مسجد الاقصی و دیگر راهبردهای خصمانه این رژیم علیه اسلام و مسلمین است.
۶. «وَلَن یَجْعَل اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلا» (قرآن کریم، سوره النساء، آیه ۱۴۱): خداوند هرگز برای کافران نسبتبه مومنان راه تسلطی قرار نداده است.
این آیه شریفه که اساس قاعده نفی سبیل است، ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ تسلط ﮐﻔﺎر ﺑﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎنان را مطلقا رد میکند و ﻫﺮ امری ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ آن شود را مردود میداند. همچنین براساس این آیه و آیات دیگری که عزت را از آن خدا و رسول و مومنین میداند (قرآن کریم، سوره المنافقون، آیه هشتم)، سلطه غیرمسلمین بر ایشان و هر آنچه عزت مومنین و اسلام را خدشهدار کند نیز نفی شده است (افتخاری، ۱۳۸۹: ص۲۱۵). شمول این قاعده، کلی بوده و همه زمانها را دربرمیگیرد. همچنین باتوجهبه تشریعی بودن حکم آیه، قاعده نفی سبیل، شرایط هرگونه سلطه تکوینی و تدریجی را نیز شامل میشود. (نوریان و همکاران، ١٣٨٩: صص۱۵۱-۱۵۲)
پذیرش این قاعده بهعنوان یک اصل لازمالاطاعه، مجموعهای از محدودیتها و الزامات را برای کشورهای اسلامی و حاکمان آنها در ردّ یا پذیرش هنجارهای بینالمللی و نیز روابط آنها با کشورهای غیر اسلامی ایجاد میکند (حیدری و انعامی علمداری، ۱۳۸۸: ص۱۸۲). رفتار سیاسی و عملکرد ایشان میبایست به گونهای باشد که منجر به سلطه دفعی یا تدریجی و خدشهدار شدن عزت مسلمانان نشود. (خانی، ۱۳۸۹: صص۱۶۰- ۱۶۱) لذا هرگونه تعامل با دشمنان ازجمله رژیم اسرائیل، به معنی پذیرش و قبول سلطه این رژیم بر مسلمانان فلسطینی، تأیید اقدامات آنان و ازبینرفتن عزت مسلمین بوده و حرام است. (نوریان و همکاران، ١٣٨٩: ص۱۵۱-۱۵۲) یعنی لازمه آن، پذیرش حداقل کوچکترین خواسته رژیم صهیونیستی یعنی به رسمیت شناختن آن در بخشی از دارالاسلام (مثلا مرزهای ۱۹۶۷) است و ازآنجاییکه نتیجه آن تسلط غیرمسلمان بر مسلمان است، لذا حتی اگر تمام معاهدات بینالمللی و سازمان ملل نیز آن را به رسمیت شناخته باشند، چون برخلاف قاعده نفی سبیل است، برای مسلمانان حرام است. ۱ از این دست آیات موارد دیگری هم هست که اشاره به آنها از حوصله بحث خارج است. نکته حائزاهمیت این است که در آیات و روایات هم مواردی اینچنینی وجود دارد که ما صرفا در اینجا به بحث قرآنی اکتفا میکنیم.
پیروزی انقلاب اسلامی و تکیه بر مسئله فلسطین
یکی از اولین واکنشهای مردم انقلابی ایران پس از پیروزی، تعطیلی سفارت اسرائیل بود که آن مکان را در اختیار سفارت فلسطین قرار دادند. اولین هیات بینالمللی جدی پس از پیروزی انقلاب هم حضور هیأت فلسطینیها به سرپرستی یاسر عرفات در ایران بود. مسئله فلسطین از جمله اولویتهای جامعه و دولت انقلابی بود تا شروع جنگ تحمیلی. با شروع جنگ تحمیلی ازسوی رژیم بعث و صدام حسین، ماجرای فلسطین بهخاطر برخی مواضع یاسر عرفات و همچنین اثرگذاری تبلیغات سوء رسانههای غربی در دیگر جوامع اسلامی، تا حدی کمرنگ شد. امامخمینی(ره) که در شرایط قبل از پیروزی انقلاب روی این مقوله اصرار ویژه داشتند در همان روزهای اول پیروزی آخرین جمعه ماه رمضان را روز قدس نامیدند.
امام در ۱۶مرداد ۱۳۵۸ در پیام مهمی برای اعلام روز قدس، فرمود:
«من در طی سالیان دراز خطر اسرائیل غاصب را به مسلمین گوشزد نمودم که اکنون این روزها به حملات وحشیانه خود به برادران و خواهران فلسطینی شدت بخشیده است و بهویژه در جنوب لبنان به قصد نابودی مبارزان فلسطیی پیاپی خانه و کاشانه ایشان را بمباران میکند. من از عموم مسلمانان جهان و دولتهای اسلامی، میخواهم که برای کوتاه کردن دست این غاصب و پشتیبانان آنان به هم بپیوندند و جمیع مسلمانان جهان را دعوت میکنم آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را که از ایام قدر است و میتواند تعیینکننده سرنوشت مردم فلسطین نیز باشد بهعنوان «روز قدس» انتخاب و طی مراسمی همبستگی بینالمللی مسلمانان را در حمایت از حقوق قانونی مردم مسلمان اعلام نمایند. از خداوند پیروزی مسلمانان را بر اهل کفر را خواستارم.» (صحیفه نور، ج ۸، ص ۲۲۹)
این روز بهسرعت شکل جهانی گرفت و ۴۵سال است که فراموشنشده و سال به سال قدرتمندتر برگزار میشود.
البته امام(ره) به همین موضوع اکتفا نکرد و به هر نحوی در راستای مبارزه با رژیم و تحتالشعاع قرار دادن منافع و نقشههای آنها تلاش کرد؛ به عنوان مثال، بحث قطع ارتباط اقتصادی با رژیم جزو مطالبات جدی ایشان از قبل از انقلاب بود و از آن کوتاه نیامدند:
در ۱۷ خرداد ۱۳۴۶، طی پیامی به مناسبت جنگ ۶روزه اعراب و اسرائیل فتوای انقلابی مبنی بر حرمت هر گونه رابطه تجاری و سیاسی دولتهای اسلامی با اسرائیل و نیز حرمت مصرف کالاهای اسرائیلی در جوامع اسلامی را صادر کردند:
بسم الله الرحمن الرحیم
کرارا دولتهای اسلامی را دعوت به اتحاد و برادری نموده ام در مقابل اجانب و ایادی آنها که میخواهند با ایجاد نفاق در بین مسلمین و دولتهای اسلامی ممالک عزیز ما را در تحت اسارت و ذل استعمار نگه دارند و از مخازن معنوی و مادی آنها استفاده کنند.
کرارا دولتها را بهخصوص دولت ایران را از اسرائیل و عمال خطرناک آن تحذیر نمودم. این ماده فساد که در قلب ممالک اسلامی با پشتیبانی دول بزرگ جایگزین شده است و ریشههای فسادش هر روزی ممالک اسلامی را تهدید میکند، باید با همت ممالک اسلامی و ملل بزرگ اسلام ریشه کن شود. اسرائیل قیام مسلحانه بر ضد ممالک اسلامی نموده است و بر دول و ملل اسلام قلع و قمع آن لازم است، کمک به اسرائیل چه فروش اسلحه و مواد منفجره و چه فروش نفت حرام و مخالفت با اسلام است، رابطه با اسرائیل و عمال آن چه رابطه تجاری و چه رابطه سیاسی حرام و مخالفت با اسلام است، باید مسلمین از استعمال امتعه اسرائیل خودداری کنند. از خداوند تعالی نصرت اسلام و مسلمین را خواستار است.
«و السلام علی من اتبع الهدی».
روح الله الموسوی الخمینی
(صحیفه امام؛ ج ۲، ص ۱۳۹)
یا رأی به بهره گیری از وجوهات در راستای مبارزه با رژیم میدادند. مثلا در آگوست ۱۹۶۸ طیفی از فدائیان فلسطین نامهای به امام خمینی(ره) ارسال میکنند و سوال درخصوص مصرف حقوق شرعیه از قبیل زکات و غیره برای تهیه سلاح مطرح میکنند که امام خمینی(ره) پاسخ میدهند:
«قبلا هم تذکر دادهام که دولت غاصب اسرائیل، با هدفهایی که دارد، برای اسلام و ممالک مسلمین خطر عظیم دارد و خوف آن است که اگر مسلمین به آنها مهلت دهند، فرصت از دست برود و جلوگیری از آنها امکانپذیر نشود. و چون احتمال خطر متوجه به اساس اسلام است، لازم است بر دول اسلامی - بخصوص - و بر سایر مسلمین - عموما - که دفع این ماده فساد را به هر نحو که امکان دارد بنمایند و از کمک به مدافعین کوتاهی نکنند. و جایز است از محل زکات و سایر صدقات در این امر مهم حیاتی صرف نمایند. از خداوند تعالی مسئلت مینماید که موجب تنبه و بیداری مسلمین را فراهم فرماید و دفع شرّ اعدای اسلام را از بلاد مسلمین بفرماید.» (صحیفه امام، ج۱، صص۱۴۵-۱۴۴)
و همین مسیر با همین شدت و حرارت ازسوی رهبر انقلاب دنبال شده است و شاید بتوان گفت شاهبیت آن جملهای است که در خطبه عربی نمازجمعه ۱۳مهرماه مطرح شد:
«این واقعیت به ما تفهیم میکند که هر ضربه به رژیم ازسوی هر کس و هر مجموعه، خدمت به کل منطقه و بلکه به کل انسانیت است.»
پی نوشت:
رژیم صهیونیستی؛ تعامل یا تقابل؟ بررسی مستندات فقهی دیدگاه امام موسی صدر در رابطه با تعامل با رژیم صهیونیستی – فصلنامه مطالعات بیداری اسلامی – تیرماه ۱۳۹۳.
الف) علمای متقدم و ضدیت با اسرائیل
شاید بتوان گفت جدیترین موضعگیریها درباره فلسطین در دوره معاصر به آیتالله شیخ محمدحسین کاشف الغطاء (۱۲۹۴ـ۱۳۷۳ق)، نویسنده کتاب «المثل العلیا فی الاسلام لافی بحمدون» و شیخ عبدالکریم زنجانی (۱۳۰۴ـ ۱۳۸۸ق) برمیگردد. در کنار فتاوای جهاد علیه انگلستان و صهیونیستها، برخی از علمای شیعه، خودشان عملا در کنفرانسهای بینالمللی یا حتی فلسطین اشغالی (قسمت مسلماننشین) حضور پیدا کردند و اعراب و مسلمانان دیگر را به اتحاد جوامع اسلامی و دفاع از حقوق مردم مظلوم فلسطین و آزادسازی فلسطین تشویق و تحریک کردند. فتاوای علما از دیرباز درباره فلسطین منتشر شده است و خود جای تحقیق و بررسی مستقلی دارد.
در ایران هم آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی (۱۲۶۴ـ۱۳۴۰ش)، آیتالله سید محمدتقی خوانساری (۱۲۷۶ـ۱۳۳۱ش)، آیتالله میرزا خلیل کمرهای (۱۲۷۶ـ۱۳۶۳ش)، شهید سیدمجتبی نواب صفوی (۱۳۰۳ـ۱۳۳۴ش) و آیتالله سیدمحمود طالقانی (۱۲۸۹ـ۱۳۵۸ش) ازجمله چهرههای شاخص و پیگیر مسئله فلسطین هستند. البته این پیگیری ها فقط به همین شخصیتها محدود نبود و فتوا و اظهارنظر و بیانیههای انتقادی از علمای دیگر هم موجود است: از آیتالله سید محمد بهبهانی (۱۲۵۳ـ۱۳۴۲ش) و شیخ حسین لنکرانی (۱۲۶۸ـ۱۳۶۸ش) گرفته تا آیتالله سید حسین طباطبایی بروجردی (۱۲۴۵ـ۱۳۴۰ش) و شیخ عباسعلی اسلامی موسس جامعه تعلیمات اسلامی (۱۲۸۱ـ۱۳۶۴ش) و شیخ یحیی نصیری (معروف به علامه نوری) (۱۳۱۱ـ۱۳۸۶ش) که اواخر سال ۱۳۳۰ به الخلیل فلسطین رفت و دیگر علمای قم و تهران و شهرستانها.
ب) دوره ظهور امام خمینی(ره) و شاگردانش
امام خمینی(ره) و شاگردان انقلابی او به گونهای عمل کردند که مسئله فلسطین جدیتر پیگیری شد و به اصالتهای اسلامی توجه بیشتری شد؛ مقابله با نقشههای صهیونیسم بینالملل، یکی از مهمترین مسائل و رویکردهای جهانی آنهاست و جدیتر و حتی عملگرایانهتر از بقیه، به موضوع فلسطین پرداخته میشود. حجتالاسلام علیاکبر هاشمی رفسنجانی کتاب «سرگذشت فلسطین» نوشته اکرم زعتیر را ترجمه میکند. آیتالله سیدمحمدرضا سعیدی (۱۳۰۸ـ۱۳۴۹ش) از سخنرانان فعال ضدصهیونیسم در تهران بود که بر سر همین ماجرا، در زندان به شهادت میرسد. آیتالله سیدمحمدصادق روحانی (۱۳۰۵ـ۱۴۰۱ش) و استاد سیدهادی خسروشاهی (۱۳۱۸ـ۱۳۹۸ش) هم بیانیهها و جزواتی انتقادی دراینباره منتشر میکنند. آیات بهاءالدین محلاتی (۱۲۷۶ـ۱۳۶۰ش) و سیدعبدالحسین دستغیب (۱۲۹۲ـ۱۳۶۰ش) هم از علمای انقلابی شیراز بودند که دغدغه مبارزه با بهاییت و صهیونیسم و دفاع از فلسطین داشتند و رژیم پهلوی را از این ناحیه بهشدت مورد نقد قرار میدادند.
مرحوم استاد علی دوانی (۱۳۰۸ـ۱۳۸۵ش) هم از روحانیون و نویسندگان فعالی است که دغدغه آزادسازی فلسطین دارد و ازجمله در شعری در بهمن ۱۳۳۵ در قم میسراید:
«شگفتا قومی آواره، جنایتکار و بدکاره / چه افکار خطرناکی برای این جهان دارد.
همان قومی که در دوران، هماورد بوده سرگردان / کنون با ساز و برگ جنگ خود را کامران دارد
گهی بر کشور اردن، گهی بر مصر میتازد / زمانی هم چو افعی بهر ما، کف بر دهان دارد
نبود گر آن حمایتها، جهودان کی توانستی / که یک میلیون عرب را آنچنان بیخانمان دارد
مکن دل خوش به صلح وی، اگر خواهان اصلاح است / که نقض عهدشان تنها هزاران داستان دارد.»
شهید مطهری هم ازجمله شاگردان امام راحل بود که در این موضوع پیشرو و بسیار فعالانه عملی میکرد. سخنرانی معروف و برجسته او که در کتاب حماسه حسینی نیز آمده است، همچنان در گوش ملت ایران طنینانداز است:
«یعنی یهودیان اروپایی و آمریکایی که آمدند، از جمله بدبختیهایی که به وجود آوردهاند این است که سربار یهودیان اصلی هستند که حق دارند در آنجا زندگی کنند. یک عده روشنفکر در میان اعراب بود، قیام کردند، انقلاب کردند. اینها را کشتند، اعدام کردند، به دار کشیدند. مرتب یهودیها را فرستادند، همین که عده زیاد شد، اسلحه زیادی هم در میانشان پخش کردند، بعد اینها افتادند به جان مسلمانان بومی، کشتند و زدند و بعد هم آواره کردند. پشت سر یکدیگر از کشورهای اروپایی مهاجرت میشد، آمدند و آمدند. این یهودیانی که شما امروز اسمشان را میشنوید: موشه دایان، زلی اشکول، گلدامایر، زهرمار، آخر ببینید اینها از کجای دنیا آمدهاند؟ مدعی هستند که این سرزمین، سرزمین ماست. امروز در حدود سه میلیون نفر مسلمان آواره از خانه و زندگیشان هستند. هدف مگر تنها همین است که یک دولت کوچک در آنجا تشکیل شود؟ خیلی اشتباه کردهاید، خیلی همه اشتباه میکنیم. او میداند که یک دولت کوچک بالاخره نمیتواند آنجا زندگی کند، یک اسرائیل بزرگ که دامنهاش از این طرف شاید تا ایران خودمان هم کشیده شود. این اسرائیلی که من میشناسم، فردا ادعای شیراز را هم میکند میگوید: شاعرهای خود شما همیشه در اشعارشان اسم شیراز را گذاشتهاند ملک سلیمان. هر چه بگویی آقا! آن تشبیه است، میگوید سند از این بهتر هم میخواهید؟ مگر ادعای خیبر را که نزدیک مدینه است، ندارند؟ مگر «روزولت» به پادشاه وقت عربستان سعودی پیشنهاد داد که شما بیایید این شهر را به اینها بفروشید؟ مگر اینها ادعای عراق و سرزمینهای مقدس شما را ندارند؟ والله و بالله ما در برابر این قضیه مسئولیم. به خدا قسم مسئولیت داریم. به خدا قسم ما غافل هستیم. و الله قضیهای که دل پیغمبر اکرم را امروز خون کرده است، این قضیه است. داستانی که دل حسین بن علی را خون کرده، این قضیه است. اگر میخواهیم به خودمان ارزش بدهیم، اگر میخواهیم به عزاداری حسین بن علی ارزش بدهیم، باید فکر کنیم که اگر حسین بن علی امروز بود و خودش میگفت برای من عزاداری کنید، میگفت چه شعاری بدهید؟ آیا میگفت بخوانید: «نوجوان اکبر من» یا میگفت بگوئید: «زینب مضطرم الوداع ، الوداع»، چیزهایی که من (امام حسین) در عمرم هرگز به اینجور شعارهای پست و کثیف ذلتآور تن ندادم و یک کلمه از این حرفها نگفتم؟! اگر حسین بنعلی بود میگفت اگر میخواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز تو باید فلسطین باشد. شمر امروز موشه دایان است. شمر هزار و سیصد سال پیش مرد، شمر امروز را بشناس. امروز باید در و دیوار این شهر با شعار فلسطین تکان میخورد. هی دروغ در مغز ما کردند که آقا این یک مسئله داخلی است.» (حماسه حسینی، جلد۱، صفحات ۱۶۷ و ۱۶۸)
شهید مطهری در ادامه همین سخنرانی مسئله کمک مالی مسلمانان به مردم فلسطین را مطرح میکند که نشاندهنده این است که ماجرای به چالش کشیدن رژیم در اندیشه علمای شیعه چه عقبهای دارد چرا که این سخنرانی در سال ۱۳۴۸ شمسی یعنی ۵۵سال قبل ایراد شده است:
«اگر ۷۰۰میلیون جمعیت مسلمان دنیا، هر فرد روزی یک ریال بدهد، در سال نزدیک به ۳۰۰میلیارد دلار میشود. اگر فقط مردم ایران که ۲۵میلیون نفر هستیم و ۹۸درصد ما مسلمان است، هر فرد روزی یک ریال به فلسطینیها کمک کند، در سال حدود ۹۰میلیون تومان میشود. اگر یک عشر مسلمانان هم هر کس روزی یک ریال کمک کند در سال ۹میلیون تومان میشود.» یک سال بعد از این سخنرانی (سال ۱۳۴۹ش) علامه طباطبایی و شهید مطهری برای کمک به مردم فلسطین، حساب مشترکی بازی میکنند. همچنان که در دوره قبل، شهید نواب صفوی درصدد ثبتنام و اعزام نیروهایی از ایران برای مقابله با اسرائیل در فلسطین بود و با کارشکنی و بیتوجهی دولت دکتر مصدق، عملیاتی نمیشود.