آگاه: بهطور عمده، برنامههای آشپزی در فهرست جذابترین برنامههای تلویزیونی هستند؛ برنامههایی که قرار است درکنار معرفی و آموزش غذاها و فرهنگها، به معرفی الگوی روابط فردی یا اجتماعی هم بپردازند. این برنامهها سراسر در دسته محتواهای سرگرمیمحور قرار داشته و تنها برای پرکردن اوقات فراغت مخاطب است.
ایده خارجی در فرم ایرانی
در شبکه معاند «منوتو» از سال۲۰۱۰ برنامهای با عنوان «بفرمایید شام» پخش میشد که مورد توجه بینندگان فارسیزبان داخل و خارج کشور قرار گرفته بود. خود این برنامه هم الهام گرفته از مجموعه تلویزیونی «Come Dine with Me» بود که در کشورهای مختلفی مانند استرالیا، کانادا، انگلستان، آمریکا و... با شکل و فرم مشابه در حوالی سالهای ۲۰۰۵ با نامهای متفاوت ساخته و پخش شده بود. یکی از سیاستهای مدیران فرهنگی و هنری ما ایرانیزه کردن برنامههای موفق شبکههای ماهوارهای بود؛ ایدهای که موافقان و مخالفان زیادی داشت و حالا بعد از گذشت حدود ۱۳سال از اجرای اولیه این ایده در قالبهای مختلف، میتوان کلیت آن را به ارزیابی نشست. علاوه بر آن، لازم به ذکر است که ایده ایرانیزه کردن، خود ناشی از نداشتن خلاقیت برای ساخت برنامههای تازه و تولیدی است و در چنین شرایطی است که چارهای جز پیروی از سیاست «ایرانیزه کردن» نمیماند. خروجی آن، ایدههایی است که در ظاهر با لباس محلی و موسیقی سنتی و در نهایت صحبت از زادگاهها به سرانجام میرسد و خبری از محتوا نیست. «شام ایرانی» طی این سالها، کارگردانهای مختلف و اهداف متفاوتی به خودش دیده است که بهراحتی کیفیت هرکدام قابلمقایسه است. اما درنهایت و در آخرین قسمتهایی که در سالهای ۹۸-۹۹ از آن پخش شد، به جایی رسید که تنها یک برنامه سرگرمکننده و خالی از محتوای دیگری بود.
چرا باید ببینیم؟
وبسایت خبری فیلیمو درباره این اثر نوشته است: قسمت جدید شام ایرانی با تغییراتی در شیوه اجرا به تولید و پخش رسیده است. سعید ابوطالب سعی کرده است این بار با استفاده از فضای خانوادگی زندگی هنرمندان وارد خانه و خانواده آنها شود و از فضای رقابت بیرون بیاید. بر همین اساس در هر فصل از برنامه، بینندگان شاهد هستند که هرکدام از هنرمندان، میزبان دیگر هنرمندان با عضوی از خانواده خود هستند و یک مهمانی بزرگ را تدارک میبینند. از لحاظ تولید این یک چالش برای تیم تولید به حساب میآید چون باید با دوربینهای بیشتری تصاویر را ضبط کند. همچنین از لحاظ تدوین نیز به نظر یک چالش جالب برای تیم تولید به حساب میآید.
یکی دیگر از تغییرات «شام ایرانی» در فصل جدید، حضور سرزده یک چهره مشهور در مسابقه است. این مهمان ناخوانده جزو مهمانان اصلی رقابت نیست و پیش از شروع مهمانی به خانه میزبان میآید. مهمان سرزده قسمت اول، امیر کربلاییزاده بود. او هنگامی که کمند امیرسلیمانی مشغول آماده کردن شام بود، به خانه میزبان آمد تا به قول خودش بر کار امیرسلیمانی نظارت کند. کربلاییزاده با شوخی و خنده سعی کرد در کار میزبان اختلال ایجاد کند. این اتفاق چالشهایی برای میزبان به وجود آورد و تنوعی در فضای مسابقه ایجاد کرد.
«وقتی قیمهها رو میریزند تو ماستا»
اما مهمترین تغییر و ایده اجرا شده در برنامه شام ایرانی، تلفیق بازی مافیا با شام ایرانی بود. در بخشی از قسمت اول زمانی که مهمانان دور هم جمع شدند، امیرعلی نبویان در نقش راوی و مجری مسابقه مافیا فرورفت و شرکتکنندگان مسابقه با هم مافیا بازی کردند. شام ایرانی مسابقه مستقلی است و بازی مافیا نیز تابهحال در قالب مسابقات مختلف تولید شده و مخاطب بارها شاهد این بازی بوده است، اینکه حالا به برنامهای با محوریت آشپزی و معاشرت اجتماعی هم غالب شده است، تنها میتواند ناشی از آن باشد که این برنامه میخواهد از امتیاز و برند برنامه مافیا با حضور همین سلبریتیها بهره کافی را ببرد. این اقدام در فضای رسانههای نمایشی ما اتفاق تازهای نیست، بهطور معمول، به سراغ ایدههای تازه و تولیدی نمیرویم و تلاش میکنیم از برندهای قبلی استفاده کنیم تا خدای ناکرده، لحظهای از آن هدر نرود.
در بخش تازه شام ایرانی، علاوهبر شرکتکنندگان، دو داور حرفهای نیز پیشغذا، غذای اصلی و دسر را ارزیابی میکنند و به میزبان امتیاز میدهند. از آنجا که ممکن است شرکتکنندگان بهدلیل رفاقت، دوستی، فضای سرگرمکننده مسابقه و از همه مهمتر، نسبت خانوادگی با میزبان، خوشبینانه امتیاز بدهند و در نتیجه رقابتی ایجاد نشود، تلاش کردهاند با حضور داور در «شام ایرانی»، این رقابت را جدی و چالشبرانگیز کنند. بگذریم که از این ایده بهدرستی در مسابقه استفاده نشده بود؛ درحالیکه مهمانان برای صرف شام دور میز نشسته بودند، دو داور مسابقه در فضای نشیمن حضور داشتند. حضور داوران در فضای نشیمن و غیر از یک فضای مستقل و مخصوص، آن هم درحالیکه مهمانان دور میز سرگرم معاشرت خودشان بودند، به خودی خود برنامه را از یکدستی خارج میکند. این طراحی برای حضور داوران، میزبان را نیز سردرگم کرده و نظم مهمانی را بر هم زده بود.
مسابقه «شام ایرانی» هم مانند بسیاری از برنامهها و تاکشوهای اخیر، از همان ترکیب تکراری موردعلاقه مخاطبان استفاده کرده و کاملا پیداست که اهداف و سیاستهای آن تنها در راستای بهتر دیده شدن چیده شده است. نمونه آن حضور الیکا عبدالرزاقی و امیرعلی نبویان است که در سال اخیر و جاری، در برنامههایی مانند اسکار به کارگردانی مهران مدیری، مافیا به کارگردانی سعید ابوطالب و محمدرضا رضائیان (در فصلهای متفاوت) و برنامه جوکر ساخته احسان علیخانی دیده شدهاند.
شام ایرانی از ابتدا
شام ایرانی تاکنون چهار کارگردان به خودش دیده است و این چهار کارگردان هرکدام با نگاه خاصی، کار را روانه شبکه نمایش خانگی کردند. بیژن بیرنگ، محمد شایسته، سروش صحت و سعید ابوطالب تاکنون چندین قسمت از این برنامه را در این مدت ساختهاند. بعضی مهمانها تکراری بودند و بعضی مهمانها خودشان آخرسر کارگردان شدند!
وقتی بیژن بیرنگ در سال۹۰ میخواست شام ایرانی را بسازد، انتقادات زیادی به او شد. مهمترین نقدها به او معطوف به موضوع کپیبرداری از نمونه ماهوارهای آن بود. او درباره دلایلش برای ساختن چنین برنامهای گفته بود: «چرا نمیتوانیم در ایران یک شام ایرانی بسازیم؟ نه با سلبریتیها، با آدمهای معمولی. شام ایرانی که من ساختم حرفش این بود که ایران یک سفره برای همه آدمهاست. این شام ایرانی با نگاه ملی و میهنی ساخته شد ولی این کار را از قسمت هشتم به بعد از من گرفتند و چیز دیگری شد.» هرچند او در سری اول و در تنها دو قسمتی که ساخت، سراغ چهرههای مشهور رفت. او برای برنامه شام ایرانی بخش آقایان، به سراغ رامبد جوان، اشکان خطیبی، سروش صحت و مهدی پاکدل رفت و برای قسمت خانمها از بهاره رهنما، شقایق دهقان، لادن طباطبایی و سحر زکریا دعوت کرد. جالب است بدانید، این قسمتها سالها بعد از شبکه نسیم تلویزیون پخش شد و طرفداران زیادی هم داشت.
فارغ از دعوای حضور سلبریتی یا آدمهای معمولی در این برنامه، میتوان گفت دو قسمت مذکور از استانداردهایی برخوردار بود و مشخص بود که عواملش راهبرد و هدف خاصی را برای ساخت برنامه طراحی کردهاند. بااینحال، در نهایت بعد از دو قسمت بیرنگ را کنار گذاشتند. او این اتفاق را اینچنین تعریف کرده است: «صدای من، نریشن و گفتوگوی من و نگاه من، همه صحبت از این داشت که به دور از تعصبها ما بهعنوان ایرانی همدیگر را دوست داشته باشیم که قدر این سفره ایرانی را بدانیم. باوجوداین، تهیهکننده فکر میکرد با اشخاص دیگر کار کند، بیشتر میخنداند و به پول بیشتری میرسد، ولی این اتفاق نیفتاد.»
بیرنگ در این برنامه میخواست از الگوی موفق «خانه سبز» پیروی کند و همان فضا را تکرار کند. هرچند پس از ۹سال همچنان این دو قسمت جذاب و قابل دیدن است اما انگار میخواستند مسیر این برنامه را تغییر دهند و موفق هم شدند. محمد شایسته، که بیشتر بهعنوان تهیهکننده میشناسیمش، در سری دوم سراغ چهرههای بانمک رفت و هدفش بیشتر خنداندن مخاطبان بود. حضور اکبر عبدی، محمدرضا شریفینیا و فیروز کریمی با همین استدلال بود. عمر کارگردانی شایسته هم زیاد نبود، هرچند یک قسمت بیشتر از بیرنگ ساخت اما او هم از این برنامه کنار رفت و از خودش دقایق خندهداری در فضای مجازی گذاشت. تهیهکننده شام ایرانی برای سری سوم، سروش صحت را انتخاب کرد و او هم با نگاه خودش سه قسمت را ساخت که حال و هوای سریالهایش را داشت. نیمی از فصلهای شام ایرانی را سه کارگردان ساختند و نیمی دیگر را فقط سعید ابوطالب ساخته است. او پیش از شام ایرانی، «رالی ایرانی» و «سرزمین دانایی» را برای شبکه نمایش خانگی و تلویزیون ساخته و حالا آمده بود تا شام ایرانی را ادامه بدهد.
ابوطالب بهواسطه ارتباطات بینالمللی و اتکا به تجربه دوران نمایندگی مجلسش رفت سراغ هنرمندان کشورهای همسایه و برای سه قسمت اول از افرادی از قبیل امره تتیکل، گلشن قیزی و جورج الاسطا استفاده کرد و حتی دوربینش را به ترکیه و لبنان برد و میخواست این سری شام ایرانی با قبلیهایش متفاوت باشد. هدف اصلی این سه قسمت، گستردهتر کردن دامنه ارتباطات و تبادلی میان فرهنگها و سنتها بود. در این سه قسمت لحظات شیرین و خوبی هم برای مردم رقم خورد و بعضی قسمتهایش در فضای مجازی مورد توجه قرار گرفتند. غذاهای جذاب برخی کشورها معرفی شدند و از تفاوت فرهنگها گفته شد اما بعد از این سه قسمت و اتمام حضور مهمانهای خارجی، برنامه افت کرد و از هدف اولیهاش دور شد. ابوطالب به نحوی دوباره برگشت به الگوی کارگردانهای قبلی خودش و افت برنامه از همینجا شروع شد. حتی تعدادی از مهمانها تکراری شدند و مشخص نشد که قرار است مردم سرگرم شوند یا فقط غذا خوردن چهار چهره معروف را ببینند. شوخیهای سطحی و تقسیم برنامه به جزیرههایی مانند نصایح کلیشهای، غذاهای لاکچری و مراکز خرید آنچنانی و خوراکیهای گرانقیمت تمام چیزی بود که در ادامه شام ایرانی ساخته و دیده شد.
چرا محبوب نیست؟
درنهایت در نظر مخاطب، شام ایرانی برنامه ماندگاری نشد، نه بهخاطر اینکه در آن شوخیهای مبتذل میشود یا با هم دعوا میکنند، نه بهخاطر اینکه کسانی دعوت میشوند که با هم رابطه خوبی ندارند؛ شام ایرانی بهخاطر بیتوجهی به مخاطب و خواستههایش برنامه موردپسندی واقع نشد. اینکه برای وقت و گوش و چشم مخاطب ارزشی قائل نیست و به آن احترام نمیگذارد، درنهایت آن را به خوراکی برای فضای مجازی بدل کرده و میکند که آن هم محدود به یک یا دو سکانس جنجالی میشود. آنهایی که دنبال یک برنامه آموزنده و جذاب هستند، چند دقیقه بیشتر از آن را دنبال نمیکنند و آنها که دنبال جنجال و هیجان هستند، ترجیح میدهند نمونههای مشابه خارجی را تماشا کنند. نگاه کلی به قسمتهای ساختهشده پیشین، ازسوی ابوطالب نشان میدهد بههیچوجه رویکردی مصروف به معرفی سبک زندگی ایرانی نشده است و به مسائل اقتصادی و جغرافیایی هم اعتنایی جدی نمیشود. مخاطبان این برنامه انگار هنرمندانی از یک کشور دیگر را میبینند که سطح دغدغهشان تا رنگ لاک و مانتو و تعداد ازدواجهای هنرپیشهها پایین آمده است. از ضعفها و خطاهای آشکار این برنامه که حالا دیگر محدود به این برنامه نیست و سراسر شبکه نمایش خانگی و حتی تا حد زیادی تلویزیون را فراگرفته، ترویج چشموهمچشمی در خانواده و ارزش جلوه دادن سفره رنگین است. مهمان در فرهنگ ایرانیها جایگاه خاصی دارد و میزبانی، ویژگیها و راههایی دارد که ربطی به پول داخل جیب یا رقم موجودی حساب ندارد. گویا درنهایت، تنها میتوان گفت که شام ایرانی از اساس ایرانی نیست.