۱۴ آبان ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۲

محمد محمدی، محقق: سمانه آتیه‌دوست : داستان خیرالنساء، زنی روستایی از صدخرو، روایتی الهام‌بخش از فداکاری، ایثار و همدلی در دوران جنگ است. او با سازمان‌دهی زنان روستا، نقش مهمی در پشتیبانی از جبهه‌ها ایفا کرد. ارتباط جالب او با سید حسن نصرالله و تقدیرنامه‌ای که دخترش از او دریافت کرد، بر اهمیت کارهای خیرالنساء تاکید می‌کند.

آگاه: جبهه‌های جنگ تحمیلی را نباید محدود به خط آتش نبرد دانست، بلکه گستره جبهه وسیع‌تر از آن است من جمله جبهه‌های پشتیبانی در شهرها و روستاهای سراسر ایران. مردمانی که امکان حضور فیزیکی در خط مقدم را نداشتند اما جنگ تنها خط مقدم نیست، بلکه سنگرهای پشتیبانی نیز بخش مهمی از جنگ است و آنها با حضور فعال در این سنگرها به خدمت و تلاش می‌پرداختند. در جنگ تحمیلی یکی از پشتیبانی‌های بارز روستای صدخرو در حوالی شهر نیشابور و با اهتمام و پیگیری و رهبری خانمی به نام خیرالنسا صدخروی بود.
خانم خیرالنساء و زنان روستای صدخرو نقش بسیار مهمی در پشتیبانی از جبهه‌ها در دوران دفاع مقدس ایفا کردند. فعالیت‌های آنها به قدری گسترده و متنوع بود که می‌توان گفت یک کارخانه کوچک پشتیبانی از جبهه‌ها را در روستا راه‌اندازی کرده بودند. تولید مواد غذایی همچون پخت نان که به‌طور مداوم نان‌های زیادی پخته و به جبهه‌ها ارسال می‌شد. تهیه کلوچه، مربا و رشته آش که این محصولات به‌عنوان تنقلات و غذاهای مقوی برای رزمنده‌ها تهیه می‌شد. همچنین جمع‌آوری محصولات کشاورزی مانند غوره و سایر محصولات تولیدی خود روستا و ارسال آنها به جبهه‌ها. ایشان با بهره‌گیری از زنان روستا تولید البسه نیز می‌کردند؛ از خیاطی برای تولید پیراهن و شلوار و سایر پوشاک تا بافتنی برای بافتن ژاکت، دستکش، کلاه و شال‌گردن برای رزمنده‌ها که مخصوص فصل سرد سال انجام می‌شد. خیرالنساء برای منابع مالی نیز از روستاییان و همچنین روستاهای اطراف اقدام به جمع‌آوری پول و مواد اولیه می‌کرد تا منابع لازم برای تولیدات و پشتیبانی‌هایش فراهم شود و صفر تا صد کار را جلو ببرد. هماهنگی و سازماندهی کارها ازسوی او نکته اصلی فعالیت‌هایش بود. او همه را مدیریت می‌کرد و اجازه نمی‌داد تا کار بر زمین بماند و اتفاقا مدام به دنبال توسعه کارش نیز بود. با جهاد سازندگی هماهنگ بود و پشتیبانی‌ها ازسوی جهاد به خط مقدم جبهه ارسال می‌شد. او تنها به فکر مسائل مادی رزمنده‌ها نبود، بلکه با نوشتن نامه و بسته‌های هدیه و دعا برای رزمنده‌ها، تلاش داشت تا روحیه آنها را نیز تقویت ببخشد و پشتیبان روحی و روانی نیز باشد. نتایج اقدامات خیرالنساء را نباید حتی محدود به رفت نیازهای خوراکی، البسه و روحی رزمنده‌ها کرد بلکه ایشان نقش ارزشمندی در مقوله همبستگی میان افراد جامعه و همچنین پررنگ کردن نقش بانوان در جبهه‌های نبرد داشته است. خانم‌ها در جبهه‌ها تاثیرگذار شده بودند و می‌توانستند همچون مردان برای کشور و آرمان‌های انقلاب تلاش کنند.
فاطمه عمادپور، دختر خیرالنساء نیز دستکمی از مادر خود نداشت. او که خود را همراه با شوهرش راهی خط مقدم جنگ تحمیلی می‌کرد، در سال‌های پس از جنگ نیز دست از جهاد در راه خدا برنداشت. او همراه با شوهرش به لبنان می‌رود و چندماهی نیز مادرش را با خود همراه می‌کند. هنگام حضور خیرالنساء در لبنان به جلسه سخنرانی شهید سیدحسن نصرالله نیز می‌روند و جالب آنکه این شهید بزرگ آن زمان تقدیرنامه‌ای به فاطمه دختر خیرالنساء می‌دهد با این مضمون: «سرکار گرامی خانم فاطمه عمادی‌پور با تشکر از فداکاری‌ها و مجاهدت‌های شما...»
خیرالنساء صدخروی، دخترش و زنان روستای صدخرو با فداکاری و تلاش خود، الگویی ماندگار از ایثار و همدلی برای نسل‌های آینده به جا گذاشتند. داستان آنها نشان می‌دهد که چگونه می‌توان با همدلی و تلاش جمعی، بر مشکلات بزرگ فائق آمد.
رهبر انقلاب در دیدار اعضای ستاد مرکزی کنگره‌ ملی شهدای سبزوار و نیشابور به این مادر مجاهد اشاره داشتند و فرمودند: «زنده نگه داشتن یاد آن بانویی که در دِه «صد خَرْو» یا هر جای دیگر در خانه‌اش ده تا تنور می‌زند که برای رزمندگان نان بپزد، جهاد است.» تاکیدی ویژه ازسوی مقام رهبری بر ایشان سبب شد تا انتشارات راه‌یار به داستان خانم خیرالنساء صدخروی بپردازد که حاصل آن چهار عنوان کتاب «خیر النساء»؛ روایتی از زندگی ایشان، «نان سال‌های جنگ»؛ خاطرات زنان روستای صدخرو از پشتیبانی جنگ، «یک دونه نون صد دونه نون»؛ کتاب شعر کودک و رنگ‌آمیزی براساس خاطرات پشتیبانی زنان روستای صدخرو، «خیر النسا و گندمک»؛ کتاب شعر کودک که روایتی کودکانه از بانوی مجاهد است. درواقع انتشارات راهیار خیرالنساء را معرفی می‌کند و برنامه‌ای نیز برای تربیت کودکان به کمک زندگینامه ایشان دارد. البته کاش اینچنین افراد تنها در برخی نوشته‌ها و مکتوبات خلاصه نشوند و آثار تصویری همچون مستند و فیلم داستانی نیز از آنها ساخته شود.