آگاه: ابراز نارضایتی رهبر انقلاب از وضعیت کتاب در کشور در نخستین دیدار کتابداران و مسئولان نهاد کتابخانههای عمومی کشور در ۲۹تیرماه سال ۱۳۹۰، هشداری جدی بود که متأسفانه از سوی مسئولان رسمی و متصدیان حوزه کتاب، مورد توجه قرار نگرفت.
مقام رهبری آن دیدار مهم را، بهانهای برای «تجدید مطلع» در حوزه کتاب خواندند و با بیان برخی آسیبها و تهدیدهای مهم در این حوزه، پیشنهادهایی را نیز ارائه فرمودند. معظمله میفرمایند: «با تلخی باید اعتراف کنیم که رواج کتاب و روحیه کتابخوانی در میان ملت عزیز ما که خود یکی از مشعلداران فرهنگ و کتاب و معرفت در طول تاریخ پس از ظهور اسلام بوده است، بسی کمتر از آن چیزی است که از چنین ملتی انتظار میرود و این پدیده نیز مانند بیشتر پدیدههای ناگوار در کشور ما، نتیجه فرمانروایی پادشاهان و فرمانروایان ظالم و فاسد و بیفرهنگ و بیسواد بر این کشور در ۲۰۰سال گذشته است.»
اهمیت و جایگاه کتاب از دید نخبگان و حتی عوام در جوامع تا بدان حد بالاست که سازمان یونسکو، در مصوبه خود در سال ۱۹۹۱ میلادی، روز بیست و سوم آوریل (برابر با ۳اردیبهشت) هر سال را بهعنوان «روز جهانی کتاب و حق مؤلّف» اعلام کرد.
هدف از اختصاص روزی برای بزرگداشت کتاب و حق مؤلف، جلب توجه سازمانها و انجمنهای دولتی و خصوصی به این آسانترین و ارزانترین روش کسب دانش، بیان احساس اندیشه و کهنترین وسیله ارتباطی معنوی بشر است که به رغم ظهور و گسترش رسانههای پیشرفته و مدرن، هنوز هم وسیلهای موثر، جذاب، قابل دسترسی و جایگزینناپذیر است و میتواند بزرگترین عامل پیشرفت، گسترش دانش و فرهنگ و ایجاد دوستی و تفاهم بین ملتهای جهان باشد.
باوجود اقدامات، تلاشها و توصیههای صورتگرفته در حوزه کتاب و کتابخوانی در طول سالها، همچنان شاهد بیمهری به کتاب و کتابخوانی در کشور هستیم تا جایی که هنوز هم نرخ سرانه مطالعه در کشور بین ارقام دو تا ۱۸دقیقه در نوسان است.
البته اعداد و ارقامی که هر سال مسئولان از میزان مطالعه در کشور ارائه میکنند هر چند با هم متفاوت است اما در همه این آمار یک محور مشترک وجود دارد و آن هم پایین بودن سرانه مطالعه در ایران است.طبق آمارهای جهانی و براساس استانداردهای تعریفشده، آمریکاییها ۲۰دقیقه، انگلیسیها ۵۵دقیقه و ژاپنیها ۹۰دقیقه از وقت خود را در شبانهروز به مطالعه کتاب اختصاص میدهند. بر این اساس آماری که از سرانه مطالعه کتاب در ایران در کنار تمام نوسانات عددی (از دو دقیقه به ۱۵دقیقه و در نهایت به ۱۸دقیقه رسید) که تا کنون ارائه شده است، نشان میدهد که ایرانیان تقریبا به میزان آمریکاییها به مطالعه کتاب علاقهمند هستند. ژاپن از نظر عادت به کتابخوانی جایگاه نخست را در جهان دارد و ۹۱درصد مردم این کشور بهطور معمول کتاب، روزنامه و مجله میخوانند؛ برای مثال یک ژاپنی در سال حدود ۴۷کتاب میخواند.
در همین راستا باید تصریح کنیم بیتردید اولین نهادی که مطالعه را آموزش داده و ترویج میکند خانواده است و هیچ نهادی جایگزین این نقش بنیادین نیست اما این نقش اساسی مانع از ایفای نقش اثرگذار آموزشوپرورش نخواهد بود. مدرسه که بیشترین زمان مفید یک کودک و نوجوان را در طول سال به خود اختصاص میدهد مهمترین نقش را در ایجاد «عادت» مطالعه دارد. مدرسه خواهوناخواه در کشتن یا زنده کردن عادت به مطالعه نقش دارد و این روند جز با خلاقیت و برنامهریزی، ممکن نیست.این اثرگذاری در عادت به مطالعه را میتوان در دو سطح خرد و کلان جستوجو کرد. در سطح کلان آن تغییر در زیرساختهای فکری نظام آموزشوپرورش و خروج آن از متن محوری و توسعه روحیه پرسشگری و بازسازی نظام ارتقای معلمان در فرآیندی دانشمحور و اصلاح نظام ارزیابی تحصیلی بر اساس مطالعه و... است که در این نوشتار مجال پرداختن تفصیلی به آنها نیست.
نظام آموزشوپرورش در برخی کشورها و متاسفانه کشور ما نظامی تکمحور است که براساس یک کتاب و یک جزوه درسی شکل میگیرد و معلم و دانشآموز خود را از هرگونه مراجعه به دیگر منابع اطلاعاتی بینیاز میدانند و این در حالی است که تحولات دانش بشری در دوران ما لحظهای است و یک متن ثابت نمیتواند نیازهای اطلاعاتی و فرهنگی یک فرد را در همه زمانها برآورده کند. در این نظام آموزشی هدف، رفع تکلیف است نه فهم عمیق و در نتیجه نه معلم و نه دانشآموز از خواندن متن درسی خود احساس لذت نمیکنند.
لذا نخستین گام در اصلاح فرآیند آموزشوپرورش میتواند اصلاح نظام تکمحور باشد. در این اصلاحات باید به این مفهوم نزدیک شد که کتابخانه هر مدرسه، قلب آن مدرسه و مطالعه مفید و عمیق، روح نظام آموزشوپرورش است.
شهید باهنر به عنوان یکی از معماران اصلی نظام آموزشوپرورش ما در این زمینه تصریح میکند: «ما تأکید و اصرار داریم که بایستی این نوع بینش حاکم، بهکلی دگرگون شود و ما انسانهایی آزاداندیش، مستقل، باشخصیت و با هویت بار بیاوریم و براساس ایدئولوژی غنی اسلام، نسلی بسازیم متحرک، هدفدار و کارآمد که بخواهد جامعه خودش را در تمام ابعاد متحول کند، دگرگون کند و پیشرفت دهد و بسازد و یک روح انسانی بینالمللی در او به وجود بیاید که به صلاح و سعادت همه انسانها بیندیشد، از موضع حمایت از مستضعفین جهان به کل دنیا بنگرد. نسل ما نسلی باشد و بار آید که از حرکتهایی که در دنیا برای مستقر کردن حاکمیت مستضعفین بود آمده است، حمایت کند و پیوند خودش را با محرومان جهان و با مظلومان جهان و مستضعفان جهان مستحکمتر کند و در برابر طاغوت، در برابر استکبار، در برابر زورگویی، در برابر سلطهجویی، احساس قدرت و مقاومت و مبارزه کند و علاوه بر این، نوعی روشنبینی و هوشیاری در این نسل به وجود آید که بتواند درون خودش بجوشد مبارزه ضدتوطئه و دسیسه و مداومت در سازندگی و جهتدادن و سرعتبخشیدن به حرکت تکاملی اجتماعیمان در روند اسلام ما تاریخ خواهیم داشت و نمیتوانیم درس تاریخ را حذف کنیم اما آیا تاریخ مجموعهای است، مونتاژی است از یک سلسله رویدادها و داستانها، آن هم با بینش حاکم بر تاریخ؟ تا سلطه سلاطین و بیدادگران و قدرتمندان را توجیه کند و تاریخ مجموعهای باشد از کشورگشاییها و قدرتنماییها و زورگویی مستبدان یا تحلیلی باشد از رویدادها و حرکت جوامع و امتها و علل سقوط و علل پیشرفتها و درسی باشد برای آیندهها؟ بنابراین نیاز داریم و همینطور درس جامعهشناسی ما و درس اقتصاد ما و درس فیزیولوژی ما و همهٔ دروس ما.»
رهبر انقلاب معمولا در ارائه راهکارهای ایجابی برای نهادینهکردن فرهنگ مطالعه به مواردی هم اشاره میکنند که ارتباط مستقیم با نظام آموزشوپرورش دارد. بهعنوانمثال:
الف) یکی از کارهایی که از قراین فهمیده میشود در بین اروپاییها معمول است و متاسفانه اینجا هیچ معمول نیست، این است که مثلا مادران یا بزرگتران برای بچههایشان در فرصتهایی کتاب میخوانند، یا دو نفر، سه نفر آدم مینشینند، یک نفر برایشان کتاب میخواند که این جا این کارها هیچ معمول نیست. همه که مینشینند، برای خودشان کتاب مطالعه میکنند ـ اگر اهل کتاب باشند ـ اما این که مادر یا پدر بنشینند کتابی را باز کنند، آن را بلند بلند بخوانند و بچهها گوش کنند، این بین آنها ظاهرا معمول است؛ اما این جا معمول نیست.
.... البته در قدیم در بعضی از خانوادهها بود. ما در منزل پدریمان دیده بودیم که کسی مینشست و برای دیگری کتاب میخواند. سالها چنین کاری میشد؛ هم برای کوچکها، هم برای بزرگها، اما این کار اکنون در بین مردم رایج نیست.
ب) یک پیشنهاد هم عرضه کتابهای جیبی و کوچک است. الان خلاصهکردن کتابهای بزرگ و سادهکردن کتابهای دشوار، در دنیا معمول است. البته این کار را بیشتر برای خاطر آموزش زبان میکنند ـ زبان را ساده میکنند ـ اما عملا کتاب خلاصه میشود. داستانهای بزرگ را خلاصه و کوتاه میکنند. مثلا داستان بینوایان را در یک جزوه ۱۰۰ - ۱۵۰صفحهای در میآورند که داستان شیرینی خواهد بود و همهکس هم میخواند. اگر این کار راه بیفتد خوب است.
ج) مقوله دیگری که ما در آن کمکاری داریم ـ که شاید باورکردنی هم نباشد ـ کتابهای دینی است. مثل این که ما روی کتابهای دینی و مسائل اسلامی متاسفانه کمکار میکنیم! این متون اسلامی بسیار ارزشمند است. ما به کتابهایی در ردیف کتابهای شهید مطهری احتیاج داریم که مسائل اساسی اسلام را با یک بینش صائب و به دور از کجروی و افراط و تفریط، با زبانی قابلفهم برای قشرهای متوسط جامعه ـ که نه دانشمندان و اندیشمندان را ملاک میگیریم، نه سطوح خیلی پایین را تبیین کند.
۲۴ آبان ۱۴۰۳ - ۰۱:۴۴
یکی از شاخصههای ارزیابی رشد، توسعه و پیشرفت فرهنگی هر کشوری در عصر حاضر میزان مطالعه و کتابخوانی مردم آن مرزوبوم است. کشور تاریخی ما ایران اسلامی نیز از قدیمالایام تاکنون با داشتن تمدنی چندهزارساله و مراکز متعدد علمی، فرهنگی و کتابخانههای معتبر و علما و دانشمندان بزرگ با آثار ارزشمند تاریخی، سرآمد دول و ملل دیگر بوده و در عرصه فرهنگ و تمدن جهانی بسان خورشیدی تابناک همچنان میدرخشد.