آگاه: پیش از همه، مفهوم و ریشه کلی واژه «بلاگر» را مرور کنیم که به زمان تولد بستر «وبلاگ» در فضای اینترنت بازمیگردد، یعنی عمر چندان طولانیای ندارد. این فضا متنمحور بود و به کسانی که به عنوان نویسنده در آن به موضوعات و ایدههای مختلف میپرداختند، «وبلاگنویس» یا «بلاگر» میگفتند. بعدها که شبکههای اجتماعی دیگری و با مبنای تصویر و ویدیو به فضای مجازی افزوده شدند و در آن رشد کردند، معنای تازهای برای این واژه برساخت شد که به تمامی فعالان و تولیدکنندگان محتوا در این فضا اعم از نویسندهها، ویدیوسازها و... اطلاق میشود.
در فضای مجازی فارسی و در شبکههای اجتماعی مختلف، در قالبهای متفاوتی بلاگرهای کتاب را میبینی که در ادامه به برخی ابعاد شیوه فعالیت و عملکردشان میپردازیم. از سویی، هر فضای مثبتی در جهان مجازی میتواند خطرات و آسیبهایی نیز داشته باشد، بهویژه که در این فضا تنظیمگری «محتوایی» و علمی وجود ندارد. به عنوان مثال، افرادی هستند که بلاگر حوزه سلامتاند یا در زمینه گیاهان دارویی محتوا منتشر میکنند. برای فعالیت این افراد، ممیزیهایی هنجاری و کلی وجود دارد اما برای تشخیص سلامت محتوای آنها، نه در ایران و نه در کشورهای دیگر فیلتر و محدودیتی در فضای باز اینترنت وجود ندارد؛ بنابراین اگر کسی به توصیه این افراد، دست به مصرف دارویی اشتباه بزند یا عارضهای برای او رخ دهد، احتمالا روند قانونیای برای پیگیری آسان آن وجود ندارد. در زمینه کتاب هم همینطور است، هر قدر فعالیت در این زمینه میتواند مثبت باشد و بر فرهیختگی مخاطبان بیفزاید، شاید به همان میزان هم آسیبهایی را در بر داشته باشد.
بلاگر کتاب بهضرورت عاشق کتاب نیست
در ماههای اخیر، یکی از بلاگرهای بهنسبت شناخته شده در فضای کتاب با دنبالکنندههای نزدیک به ۲۰۰هزار نفر در اینستاگرام با رسانهای گفتوگویی کرده و درباره انتخاب بلاگری کتاب بهعنوان شغل و نیز افزایش بلاگرهای کتاب در فضای اینستاگرام، اینطور میگوید: «صفحههای اینستاگرامی حوزه کتاب خیلی زیاد شدهاند. دخترانی را میبینم که واقعا کتابخوان هستند و خوب هم کار میکنند و من جلوی آنها اعتراف میکنم که کارشان خوب است. خب مخاطب هم این موضوع را میفهمد. میفهمد چه کسی کتاب را برای خود کتاب دوست دارد، چه کسی کتاب را برای کار. من هم از جمله کسانی هستم که هیچوقت کتاب را برای خود کتاب دوست نداشتم. یعنی باید دلایل مختلفی داشته باشم که سراغ کتابها بروم. در واقع من همیشه برای رفع نیازم کتاب خواندهام و این نیاز، نیاز شخصی بوده، کاری بوده، شغلی بوده و ... این تفاوت من با آنهاست. برای همین در مقایسه با آنها هیچ ادعایی ندارم؛ چراکه بیشتر و عمیقتر از من کتاب میخوانند.»
تصور ما این است که افراد فعال در حوزه کتاب و کتابخوانی بهضرورت عاشق کتابها هستند اما همیشه اینطور نیست، در واقع حوزه کتاب میتواند تنها بستری برای کسب درآمد باشد و کارایی و اثرگذاری آن هم الزاما پیرو این موضوع نیست. علاوه بر این، فعالیت جدی در فضای مجازی، تابع الگوریتمها و استراتژیهای فنی-محتوایی است که هر پلتفرم مجازی برای مخاطبانش قرار داده است. به بیانی، تفاوتی نمیکند که شما بلاگر حوزه میوه و ترهبار باشید یا حوزه کتاب، همین که به قواعد محتوایی و فنی مخاطبیابی اینستاگرام (سئو محتوایی) عمل کنید، مطابق الگوریتمهای این فضا به افراد بیشتری نشان داده میشوید و بنابراین دنبالکنندههای بیشتری هم خواهید داشت.
نیمه تاریک بلاگری کتاب
در فضای اینستاگرام، معمولا کمتر میبینیم که افراد شناختهشده در دنیای واقعی حوزه کتاب مستقیما فعالیت مستمری داشته باشند و از آن طریق با مخاطبان حرف بزنند. اگرچه بسیاری از این افراد در این فضاها صفحات شخصیشان را دارند و گاهی هم چیزی منتشر میکنند اما معمولا نمیشود همیشه آنها را در این فضا یافت. کارکرد فضای مجازی برایشان بیشتر راهی برای ارتباط با مخاطب است. از سویی، حالا به قدری بلاگرهای کتاب زیاد شدهاند که از شماره خارجاند. به واقع، اشتغال به بلاگری کتاب، فارغ از موفقیت در آن، حالا تنها یک دوربین یا تلفن همراه و فضایی برای تصویربرداری میخواهد.
برخی میگویند تعدادی از بلاگرهای کتاب جعلی با اکانتهای متفاوت و غیرواقعی و محتواهای هدفمند، وارد صفحه یک ناشر میشوند و او را تخریب میکنند؛ بهعنوان مثال، ناشر، کتاب تازه منتشر شده خود را در صفحه خود میگذارد، کتابی که شاید تازه در مرحله انتشار هم باشد و بلاگرهای جعلی با حمله به صفحه ناشر، کتاب را تحریف یا تخریب میکنند یا درباره کتابی که هنوز منتشر نشده، نقد مینویسند. این مسائل به دور از اصول اخلاقی و حرفهای کتاب است. بلاگرهای جعلی معمولا به یک ناشر یا مرکز پخش خاص متصل هستند و بر اساس ماموریت خود رقبا را در فضای مجازی تخریب میکنند.
بسیاری از صفحههایی که در فروش کتاب موفقاند، بر پایه جریانسازی و موجسواری روی جریانهای ایجاد شده، کتاب میفروشند و شرایطی را فراهم میکنند که مخاطب حتی اگر کتابی نیاز ندارد، باز هم آن را خریداری کند. اقتصاد یکی از وجوه مهم فعالیت در فضای مجازی است. اصلیترین انگیزه افراد در فعالیت با هر موضوعی در فضای مجازی نیز، همین بعد اقتصادی آن است. بالطبع، تجاری شدن هر امری به ویژه در فضای مجازی، پای بسیاری رفتارهای غیراصولی و غیر انسانی را به آن باز میکند. همانقدر که فعالیت بلاگرهای کتاب میتواند در کتابخوان شدن افراد موثر باشد، به همان میزان هم میتواند در فضای آشفته صنعت نشر ما، ابزاری برای رقابتهای ناسالم و اقدامات اینچنینی باشد.
با این حال، با مرور نظرات فروشندهها و غرفهداران در نمایشگاه بینالمللی کتاب سال جاری به اشتراک نظری درباره تاثیر بلاگرهای کتاب در نظر و تمایل مخاطبان و خریداران کتاب رسیدیم. عمده آنها میگفتند که به نظر میآید بلاگرهای کتاب تاثیر خوب و قابلتوجهی در میزان اقبال مخاطبان به خرید کتاب دارند. از سویی هم، بیشتر این نظرات متعلق به غرفه نشرهایی بود که شناختهشدهتر هستند و در فضای نشر ایران مسیر خاص خودشان را دنبال میکنند.
تبلیغات بلاگرهای کتاب
بررسیها نشان میدهد، سهم بلاگرهای کتاب از فروش اینترنتی یک کتاب حدودا ۱۵درصد از قیمت کتابهاست. از طرفی، نرخ تبلیغات در این فضا باتوجهبه تعداد دنبالکنندهها و نیز، چهره بودن صاحب صفحه تعیین میشود و با دنبالکنندههای چند هزارنفری، از حدود پنج میلیون تومان شروع میشود. درباره سهم بلاگرهای کتاب در میان بلاگرهای ایران، تاکنون پیمایشی انجام نشده است و با قطعیت نمیتوان گفت که چه میزان سهم دارند.
با وجود این، ناشران پرکار و معروف با مراکز پخش بزرگ کار میکنند و چندان نیازی به اینفلوئنسرها و بلاگرها برای تبلیغ کتاب خود نمیبینند، هرچند که آنها هم ممکن است وارد این حوزه بشوند اما معمولا ناشران تازهکارتر مشتری آنها میشوند. بیشتر ناشران غیرمطرح هستند که در ازای معرفی و فروش کتابشان از طریق بلاگرها و اینفلوئنسرهای کتاب، درصدی را به بلاگرها یا فروشندگان آنلاین کتاب پرداخت میکنند. همچنین، نویسندگان نوپا سهم قابلتوجهی در ارتباط با بلاگرها و اینفلوئنسرها به خود اختصاص میدهند که این مسئله نیز قابل فهم و توجیه است.
از طرفی، بلاگرهای کتاب ایرانی، برخلاف بلاگرهای خارجی، وقتی وارد حوزه فروش کتاب میشوند بیشتر روی جنبههای تجاری عناوین متمرکز میشوند و بحث معرفی حرفهای و منصفانه کتاب کمتر مورد توجه آنها قرار میگیرد. تفاوت دیگر این است که بلاگرهای خارجی برای معرفی کتاب و فضاسازی متناسب با محتوای اثر در صفحه اینستاگرام خود بیشتر هزینه میکنند، صفحات آنها گرافیک مناسبتری دارد، عکسهای حرفهای و باکیفیتتری در صفحات خود میگذارند و از تناسب رنگ لباس و کتاب در صفحات خود بهره میبرند. بهنظر میرسد بلاگری کتاب در ایران به فضایی حرفهای و تعیین استانداردهای مناسب نیاز دارد تا مخاطبان در دنیای متنوع و پرتنوع عناوین کتابها گم نشوند. انتخاب کتاب، بهیقین نگاه حرفهای میخواهد و بلاگرهای کتاب برای انتخاب آثار باید تخصص و دقت لازم را داشته باشند. در این میان، حضور نویسندگان، ناشران و کتاببازهای اهل کتاب و کتابخوانهای حرفهای و استادان کتابداری میتواند این فضا را حرفهایتر کند. سالمسازی فضای مجازی و جلوگیری از تخریبها و سوءاستفاده ها نیز مسئلهای است که باید به آن توجه شود؛ از سوی مخاطبان و علاقهمندان به کتاب و هم از سوی مسئولان و ناظران صنفی.
در مسیر نهادینه کردن فرهنگ مطالعه
سالها و دهههاست که سیاستها و برنامههای فرهنگی و اجتماعی زیادی اجرا و پیاده شدهاند تا فرهنگ کتاب و کتابخوانی در کشور ما نهادینه شود. نمیتوان با قطعیت گفت که مثمرثمر بودهاند یا نه، برای آنکه هیچ مبنای پژوهشی دربرگیرندهای آمارهای منتشر شده را پشتیبانی نمیکند؛ بنابراین به بیانی هنوز نمیدانیم که کتابخوانی در ایران فرهنگ شده است یا نه. «محمدعلی آراسته»، جامعهشناس و پژوهشگر حوزه رسانه و ارتباطات، درباره این موضوع در گفتوگویی با موضوع بلاگرهای کتاب میگوید: «صنعت چاپ در اروپا سال۱۴۳۶ شکل میگیرد و انسان غربی برای عادت به کتابت و مطالعه حدود پنج قرن فرصت دارد؛ چراکه سال۱۹۲۰ نخستین ایستگاه رادیویی در لندن راهاندازی میشود. پیشرفتی که توسعه فرهنگ شفاهی را برای آنها به ارمغان میآورد. پای چاپ سال۱۸۱۷ به ایران باز شد و نخستین ایستگاه رادیویی در تهران سال۱۹۴۰ فعالیت خود را آغاز کرد. این بدان معناست که هنوز فرهنگ مطالعه در ایرانیان تعمیق نیافته بود که به واسطه رادیو، فرهنگ شنیداری و شفاهی طرفداران بسیاری مییابد. به تعبیری، خیلی زودتر از آنچه باید، سطور مکتوبات به امواج اصوات تبدیل میشود و ترتیب عملی گسترش ارتباطات مخدوش میشود. طوری که مصادیق آن را اکنون به شکل پایین بودن تیراژ روزنامهها و کتب، محدود بودن سرانه مطالعه افراد، دنبال نکردن سایتها و صفحات مرتبط با کتاب در رسانههای گوناگون شاهد هستیم». او در ادامه از راهکار نهادینگی مطالعه در جامعه و بین افراد میگوید: «برای نهادینه کردن فرهنگ کتابخوابی و جامعهپذیری در همین راستا باید مدیران از رویکردهای عینی و مادی فاصله بگیرند و به پیوستهای مطالعاتی و تحقیقاتی در هر جایگاهی بها دهند. فضای کتابخانهای را در مراکز گوناگون دایر کنند و محیط را برای رقابت نویسندگان و پژوهشگران مهیا سازند. سیستمهای آموزشی نیز باید غنی از منابع و مآخذ معتبر جهانی باشند و دسترسی کاربران بهآسانی صورت پذیرد. در کنار این موارد باید صبورانه و به دور از بروز اقدامات هیجانی و مقطعی، رو به جلو حرکت کرد.»