زهرا بذرافکن-خبرنگار گروه فرهنگ: سینمای این ماه اگرچه در صدر به‌ترتیب و با اختلاف‌ زیاد، «۷۰ سی» بهرام افشاری را با ۲.۱میلیون مخاطب و ۱۲۹میلیارد تومان گیشه، «آریاشهر دونفر» حمید بهرامیان را با ۳۳۱هزار مخاطب و ۲۰میلیارد تومان فروش، «صبحانه با زرافه‌ها» سروش صحت را با ۲۷۲هزار مخاطب و ۱۷میلیارد تومان فروش و نیز «زودپز» رامبد جوان را با ۲۹۱هزار مخاطب و ۱۷میلیارد تومان گیشه دارد اما در میانه جدول فروش و اکران، این آثار کودک و نوجوان‌اند که آمار خوبی از فروش و تماشاگر را به خود اختصاص داده‌اند؛ آثاری مانند «باغ کیانوش» اثر رضا کشاورز حداد، انیمیشن «شنگول و منگول» اثر برادران دالوند و «ببعی قهرمان» به کارگردانی حسین صفارزادگان و میثم حسینی.

سینمای کودک و نوجوان بعد از کمدی‌ها

آگاه: 

کارگردانان مطرح و اعداد ناچیز

یکی از موارد قابل‌توجه در جدول اکران و فروش سینما در دی، آثار کارگردان‌های شناخته‌شده سینماست که یا به‌تازگی به اکران رسیده‌اند یا بیش از چند ماه از اکران آنها نمی‌گذرد و بااین‌حال، در ردیف‌های پایین جدول جا خوش کرده‌اند. از این آثار می‌توان به «خائن‌کشی» مسعود کیمیایی با هزار و۴۰۰نفر مخاطب و ۷۷میلیون تومان فروش، «پول و پارتی» سعید سهیلی با ۵۹۶مخاطب و ۲۸میلیون تومان فروش، «مفت‌بر» عادل تبریزی با ۲۳۱نفر مخاطب و ۱۳میلیون تومان فروش «شبگرد» فرزاد موتمن با ۱۳۳نفر مخاطب و هشت‌میلیون تومان فروش اشاره کرد. 

جان تازه آثار کودک و نوجوان 

همانطور که گفته شد، بعد از بالاترین فروش‌های جدول اکران دی در سینمای ایران، به آثار کودک و نوجوان مانند «ببعی قهرمان»، «شنگول و منگول» و «باغ کیانوش» می‌رسیم که بعد از ۶ماه اولیه سال و کم‌جانی سینمای گروه‌های سنی کودک و نوجوان، نقطه قوتی در سینما و علاقه‌مندی مخاطب این گروه‌های سنی به تولیدات نمایشی داخلی است.‌
این در حالی است که صنعت انیمیشن جهانی نیز در سال میلادی‌ای که گذشت، آثار ماندگاری از جمله «درون بیرون۲» را به نمایش گذاشت که رکوردهای تاریخی‌ای بر جا گذاشت. 

نگاهی بر برخی تازه‌های جدول اکران

علت مرگ نامعلوم

این فیلم به نویسندگی و کارگردانی علی زرنگار ساخته شده است؛ فیلمنامه‌نویسی که پیش از این آثار دیگری مانند «بدون تاریخ، بدون امضا»، «مغز استخوان» و «چهارشنبه ۱۹اردیبهشت» را نوشته است و حالا اولین فیلمش را کارگردانی کرده است.  «علت مرگ: نامعلوم» را تولد دوباره سینمای اجتماعی در ایران می‌خوانند؛ سینمایی که سال‌ها یک پای ثابت پرفروش‌های گیشه و نیز پربیننده‌های محبوب مخاطب بود اما از دوران رکود سینما در همه‌گیری، کمتر فیلمسازی دست به تولید این‌گونه از فیلم‌ها زد. فیلم، یک اثر جاده‌ای است که تلاش می‌کند با روایت ماجرای هفت مسافر و اتفاق نابهنگام فوت یکی از آنان در میان راه، همه آنها را در بزنگاهی اخلاقی و انسانی نشان دهد و دغدغه‌هایی از جنس هر شخصیت را روایت کند. شخصیت‌پردازی‌ها و بازی‌ها به‌جز دو شخصیت پیمان و نامزدش، خوب و دقیق درآمده‌اند، مهم‌تر آنکه در مورد برخی از آنان قضاوت را برعهده مخاطب قرار داده است. از بازی‌های خوب و دقیقی که در فیلم دیده می‌شود، می‌توان به بانیپال شومون، علیرضا ثانی‌فر و علی‌محمد رادمنش اشاره کرد. بااین‌حال، قصه پیمان و نامزدش، در کل روایت مانند وصله ناجوری است که دنبال کردنش برای مخاطب سخت است، اگرچه به‌واسطه آشنا بودن قصه آن را می‌فهمیم، درنهایت نه می‌دانیم که ماجرای سیاسی‌شان دقیقا چه بوده است یا اوضاع چرا برایشان تا این حد وخیم به نظر می‌آید که پا به فرار گذاشته‌اند و نه تا انتها می‌شود فهمید که چرا پیمان تصمیم می‌گیرد که تنها برود. در واقع، اینکه در یک اثر، چندین دغدغه از جنس‌های مختلف و متفاوت نماینده‌ای داشته باشد، الزاما آن را به اثری دغدغه‌مند بدل نمی‌کند. علاوه بر این، در خلال فیلم، اگرچه هیچ‌کدام از این مسافران بر پولی که بی‌صاحب در دستشان مانده محق نیستند و تلاش هم می‌کنند تا خویشتنداری کرده و به آن دست نزنند و اما روایت، نگاهی جانبدارانه دارد و رنج‌دیده بودن آنان را تاحدی دلیلی بر مستحق بودنشان بر پول تلقی می‌کند.  با این حال، پایان‌بندی به‌مثابه بزنگاهی اخلاقی و انسانی مخاطب را به همراه شخصیت‌ها غافلگیر می‌کند و آنان را به مرزی فراتر و نگاه بر آنچه در تمام مسیر روایت نادیده مانده بود، می‌رساند؛ خانواده مردی که مرده بود و پولش را تقسیم کرده بودند. 

آریاشهر دو نفر 

فیلم «آریاشهر دونفر» ساخته حمید بهرامیان که پس از فیلم دیگر او یعنی ملاقات با جادوگر در سینماها به نمایش درآمده است، این روزها از فیلم‌های پرفروش سینمای ایران است. این فیلم تلاش می‌کند تا در ظاهر، مسیری متفاوت با کمدی‌های پرفروش مرسوم سال‌های اخیر سینما طی کند و به همین دلیل تا حدودی در ساخت و پرداخت یک اثر کمدی متمایز از فیلم‌های روز است. در یک نگاه کلی، اگرچه نمی‌توان گفت که پرداخت کمدی فیلم آریاشهر دونفر بر مبنای طنز شکل گرفته اما سازندگان این فیلم توانسته‌اند یک کمدی بر پایه هزل و شوخی‌های کمابیش بامزه بسازند که در این ساخت و پرداخت، دیالوگ، موقعیت و البته تحرک و زد و خورد با هم فضا را به‌وجود بیاورد. با این حال، فیلم «آریاشهر دونفر» ضعف‌های جدی نیز دارد که مهم‌ترین آن شخصیت‌پردازی است. این معضل که البته گریبانگیر اغلب آثار سینمای ایران است به فیلمنامه و ایده اصلی فیلم بازمی‌گردد. این فیلم به‌گونه‌ای در این بخش مشکل دارد که بیننده تا مدتی به‌نسبت طولانی از تماشای فیلم، احساس می‌کند قرار نیست هیچ‌کدام از شخصیت‌ها در دل یک داستان واحد قصه را پیش ببرند و گویی هر کدام روایتگر قصه‌ای مجزا و دور از یکدیگرند.  استفاده از جلوه‌های ویژه تصویری در این فیلم به نسبت قابل‌قبول و تکمیل‌کننده تولید است. با وجود اینکه این فیلم ازلحاظ تحرک زیاد، می‌توانست و ظرفیت این را داشت که تدوین و فیلمبرداری به ارزش‌های آن بیفزاید اما در برخی موارد نماهای بسته و باز به‌شکل خام‌دستانه‌ای کنار یکدیگر قرار گرفته‌ و شکل‌وشمایلی تلویزیونی به فیلم داده‌اند. در مجموع فیلم «آریاشهر دونفر» می‌تواند انتخابی مفرح برای تماشای آخر هفته باشد. برخلاف بسیاری از فیلم‌های کمدی این روزهای سینما، می‌شود با خانواده به تماشای آن نشست و دقایقی خندید اما درمجموع هنوز برای تبدیل شدن به یک کمدی معیار و قابل استناد در حد سینمای ما راهی طولانی دارد و به احتمال فراوان مانند فوج عظیمی از فیلم‌های کمدی این سال‌ها، چند سال آینده به فراموشی سپرده می‌شود.

برف آخر

سینمای کودک و نوجوان بعد از کمدی‌ها

فیلم برف آخر به کارگردانی امیرحسین عسگری و محصول سال۱۴۰۰ است که پس از سه سال در چرخه اکران قرار گرفته است. این فیلم در جشنواره فیلم فجر ۱۴۰۰، چندین نامزدی و چهار سیمرغ بلورین ازجمله در بهترین بازیگر نقش اول مرد برای بازی امین حیایی را از آن خود کرده بود. دور شدن از تم رایج تنگدستی و فیلم‌های اجتماعی و قدم‌گذاشتن در مناطق صعب‌العبور کوهستان که در کمتر فیلم ایرانی شاهدش هستیم، اولین چیزی است که توجه شما را با افتتاحیه‌ «برف آخر» به خود جلب می‌کند. این فیلم که دومین ساخته‌ بلند امیرحسین عسگری محسوب می‌شود، تکیه‌ استواری به بازی سکوت امین حیایی دارد و حیایی که در این فیلم، شخصیتی درون‌گرا و متفکر دارد با استادی تمام توانسته از پس این نقش برآید و عملا در فیلم، ما دیالوگ چندانی از او نمی‌بینیم، مگر به موقع لزوم. در مقابل، دوست او خلیل که نقشش را مجید صالحی برعهده دارد، شخصیتی کاملا برون‌گرا دارد و به بهانه‌ گم‌شدن دخترش، به آب و آتش می‌زند و همه‌چیز و همه‌کس را مقصر می‌داند.  فیلم با محور قراردادن ماجرای گم‌شدن دختر خلیل و روایت خرده‌داستان‌ها و نمایشی از موقعیت‌های روزمره‌ زندگی یک دامپزشک در روستا و افراد پیرامونش، روایتی از زندگی مردی تنها ارائه می‌دهد که که گذر زندگی‌اش شده واکسن‌زدن به گاوها و کمک به زایمان این موجودات و رسیدگی به دیگر حیوانات روستاییان اما ماجرا به همین‌جا ختم نمی‌شود. فیلم در واقع با دستمایه قراردادن اعتقاد روستاییان به اینکه گرگ‌ها تلفات سنگینی به بار می‌آورند و خرج روی دستشان می‌گذارند، تقابل انسان با محیط‌زیست حیوانات وحشی را به تصویر می‌کشد. انسانی که معتقد است که گرگ‌ها مقصر سیه‌روزی زندگی‌اش هستند، خود در دامان طبیعت دست برده و زیستگاه آنها را تخریب کرده است و محیط‌بانان مثل نوشدارویی بعد از مرگ سهراب، به فکر نجات گرگ‌های وحشی از دست انسان‌ها و بقای اکوسیستم بکر کوهستانی هستند. 

پروین

قصه فیلم در دوران جوانی و قبل از ازدواج «پروین اعتصامی» تا اندکی پس از مرگ او را براساس پژوهش‌های محدود تاریخی روایت می‌کند. پروین در کنار روایت شاعرانه و دراماتیک، یک مشکل بزرگ دارد که مربوط به اساس و مبنای منطق درونی فیلم است؛ در «پروین» قرار است پرتره‌ای از یکی از مهم‌ترین شاعران معاصران ایران ببینیم که زن نیز بوده و در دوران وخیمی از نظر شرایط اجتماعی مردسالارانه زندگی کرده است اما فیلم درحقیقت چه به ما نشان داده است؟ یک نیمچه روایت تاریخی و روزنامه‌ای که بر زندگی خانوادگی پروین اعتصامی مکث بیشتر دارد و قهرمانش نیز تا حد زیادی منفعل و خنثی است. 
محمدرضا ورزی، کارگردان اثر را به‌خاطر سریال‌هایش که روایتگر تاریخ معاصر هستند می‌شناسیم و در اینجا نیز رویکرد اصلی او مشابه سریال‌هایش بوده که مثل کتب تاریخی نگاهی معطوف به وقایع، رویدادها، تنش‌های بیرونی و بازنمایی مناسبات سیاسی و اجتماعی دارند.

خرچنگ

سینمای کودک و نوجوان بعد از کمدی‌ها

فیلم خرچنگ ساخته مصطفی شایسته در گونه کمدی و با موضوعی اجتماعی داستان سعید، مردی جوان و بلندپرواز را روایت می‌کند که سودای ثروت و زندگی بهتر او را به مسیری پر از چالش‌های غیرمنتظره می‌کشاند. سعید که از وضعیت مالی خود ناراضی است، تصمیم می‌گیرد با زنی ثروتمند ازدواج کند تا زندگی رویایی خود را بسازد اما زندگی مطابق نقشه‌های او پیش نمی‌رود. در طول داستان، سعید با موقعیت‌هایی روبه‌رو می‌شود که او را وادار می‌کند بین ارزش‌های اخلاقی و اهداف مادی‌اش انتخاب کند. موضوع ازدواج براساس منافع مادی، محور اصلی داستان است که در کنار آن، روابط انسانی، مشکلات روزمره و تاثیرات تصمیم‌های غلط در یک قالب کمدی به تصویر کشیده شده است. فیلم از این طریق، نگاهی منتقدانه به جامعه امروز دارد.

ساعت جادویی

انیمیشن ساعت جادویی (سفر به تاریکی) قصه پسربچه‌ای است که به‌واسطه یک هدیه از پدربزرگش موفق می‌شود که در زمان سفر کند و به دوران کودکی مادربزرگش برود. او در این سفر متوجه شغل خانوادگی خودشان در گذشته، یعنی نمدمالی می‌شود که رونق زیادی نیز داشته. همزمان با سفر او به گذشته، اتفاق قیام گوهرشاد رخ می‌دهد و بنابراین پسربچه وقایع تاریخی آن زمان را از نزدیک می‌بیند.  کارگردانی انیمیشن سینمایی «ساعت جادویی (سفر به تاریکی)» را محمدعلی بصیری نیک انجام داده است. او همچنین کارگردانی انیمیشن «زمستان بود» را برعهده داشته است و انیمیشن سینمایی «ساعت جادویی» دومین همکاری او با محمد مهدی نخعی راد محسوب می‌شود که پیش از این توانسته جایزه گوهرشاد را در بخش ویژه جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان اصفهان به خود اختصاص دهد. این اثر به‌خوبی می‌تواند شرایط خفقان و مسئله حجاب و مبارزه برای تقیدات دینی را برای نسل جدید تبیین کند. انیمیشن از منظر بصری و فنی کیفیت متوسطی دارد اما توانسته خیلی از مفاهیم و وقایع را تا حدی قابل قبولی به تصویر بکشد. 

سینمای کودک و نوجوان بعد از کمدی‌ها

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.