آگاه: یکی از مهمترین دغدغههای ما این است که از دریچه و نگاه مطالعاتی، پژوهشی و آموزشی، شناخت ابعاد انقلاب مردمی ایران چگونه رخ میدهد و چه مسیری تاکنون طی شده است؟ چقدر از این مسیر را درست رفتهایم و چه میزان را اشتباه؟ در این مورد اگر نکتهای دارید، بفرمایید.
درباره منابع مربوط به انقلاب اسلامی، باید بگویم که الحمدلله با گذشت سالهای متعدد، منابع تولیدشده در این زمینه به طرز قابلتوجهی افزایش یافته است. مراکز مطالعاتی مرتبط با انقلاب اسلامی نیز گسترش یافته و فصلنامههای مربوط به این موضوع بهطور فعالتری درحال انتشار هستند. به نظر من، اکنون کسری در منابع وجود ندارد و محققان بهراحتی میتوانند به منابع اصلی دسترسی پیدا کنند. بااینحال، ممکن است منظور شما از کمبود منابع، کتابهای درسی دانشگاهی برای دورههای کارشناسی باشد. در این زمینه، به نظر میرسد که هنوز کتابهای درسی کافی و مناسبی وجود ندارد. اگرچه چندین اثر در این حوزه منتشر شده، هنوز هم میتوان گفت که تعداد آنها محدود است و نیاز به تنوع بیشتری احساس میشود. در مجموع، به نظرم مشکل خاصی در زمینه منابع عمومی وجود ندارد اما در حوزه کتابهای درسی و آموزشی ممکن است نیاز به توجه بیشتری باشد.
لوازم یک پژوهشگر برای تحقیق و شناخت دقیق جریان انقلاب اسلامی چه باید باشد؟
باید بگویم که مطالعه درباره انقلاب اسلامی نیازمند ملزومات خاصی است. افرادی که قصد دارند در این زمینه تحقیق کنند، باید ویژگیهای خاصی داشته باشند. اولا، محقق بودن خود مستلزم داشتن ارادهای قوی برای کشف حقیقت است. دوم، دسترسی به منابع معتبر و اصیل از اهمیت بالایی برخوردار است. همچنین، مطالعه در این حوزه به حوصله و صبر زیادی نیاز دارد؛ نباید عجول بود و انتظار داشت که بهسرعت به تمامی پاسخها رسید. تحقیق نیازمند زمان و تلاش است و محقق باید بادقت به بررسی منابع بپردازد، بهویژه اسناد تاریخی. منابع مربوط به انقلاب اسلامی شامل مجموعه صحیفه امام، سخنرانیها، پیامها و نامههای حضرت امامخمینی(ره) است. همچنین پروندههایی که در ساواک درمورد ایشان و دیگر مبارزین تهیه شده، میتواند اطلاعات ارزشمندی را ارائه دهد. این پروندهها اکنون در دسترس محققان قرار دارد.
کتابهای متعددی نیز در این زمینه نوشته شدهاند که مطالعه آنها ضروری است. مقایسه منابع مختلف و توجه به زحمتهایی که در تحقیق و مطالعه کتابهای موجود صرف شده، اهمیت دارد. محققان باید به منابع اولیه و دستاول توجه کنند و صرفا به منابع سطحی و ژورنالیستی اکتفا نکنند. با بررسی دقیق اسناد و خاطرات مبارزان آن زمان، میتوان به یک درک عمیقتر و جامعتر از انقلاب اسلامی دست یافت.
شما سالهاست که در فضای دانشگاهی مشغولبهکار هستید. بهطور طبیعی با متون درسی و دانشجویان هم سروکار داشتید. درس انقلاب اسلامی در فضای دانشگاهی چقدر توانسته است جای خود را باز کند و چه نکاتی در مورد آن وجود دارد؟
درس انقلاب اسلامی بهعنوان یک درس عمومی برای تمامی رشتهها وجود دارد. این درس بخشی از مجموعه دروس عمومی است که شامل دو واحد از 6واحد اختیاری میشود. در واقع، سه درس شامل «درس انقلاب اسلامی»، «درس اندیشههای حضرت امام» و «درس قانون اساسی» وجود دارد که هر کدام دو واحد هستند و دانشجویان موظفاند دو واحد از این دروس را انتخاب کنند. بهطورکلی، درس انقلاب اسلامی در اکثر دانشگاهها ارائه میشود و سالهاست که در این مراکز تدریس میشود. منابع متعددی نیز برای این درس نوشته شده و سرفصلها و منابع آن بهمرور زمان تغییر و بهروزرسانی شدهاند. هرگاه نیاز به اصلاحاتی احساس شود، این تغییرات ازسوی نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاهها انجام میگیرد.
بااینحال، برخی مشکلات نیز وجود دارد. بهویژه در برخی دانشگاهها، تعداد دانشجویان حاضر در کلاسهای عمومی بسیار زیاد است و معمولا بین ۵۰ تا ۶۰نفر در کلاسها حضور دارند. این موضوع بهویژه در درس انقلاب اسلامی که دانشجویان سوالات زیادی دارند، میتواند چالشبرانگیز باشد. به نظر میرسد که برای بهرهوری بیشتر از این کلاسها، تعداد دانشجویان باید کاهش یابد و حداکثر به ۲۵ یا ۳۰نفر برسد تا امکان بحث و تبادلنظر فراهم شود و از زمان محدود کلاس به بهترین نحو استفاده شود. باید فضایی هم ایجاد شود که طی آن اساتید و دانشجویان به بحثهای روز و موضوعات که استمرار دارد هم بپردازند.
وقتی با اعداد و ارقام و فهرست عناوین میسنجیم تولید متن، کتاب و پایاننامه با موضوع انقلاب اسلامی در داخل کشور فراوان بوده است. همانطور که شما در پاسخ به سوال اول هم به آن پرداختید. حالا با درنظرگرفتن این مولفه چقدر پژوهشهای صورت گرفته در حوزه ریشههای انقلاب اسلامی ایران کافی بوده است و چقدر نیاز به سرمایهگذاری در حوزه مطالعات و پژوهشهای انقلاب اسلامی داریم و سمتوسوی آن باید به کدام جهت باشد؟
جواب این سوال به نوعی در سوال اول نیز مطرح شده است. توضیح دادم که بههرحال، مطالعات درباره ریشههای انقلاب اسلامی در واقع همان مطالعه درباره خود انقلاب اسلامی است. خوشبختانه در این مدت، کتابهای زیادی درباره انقلاب اسلامی نوشته شده است، هرچند هیچگاه این تلاشها کافی نیست. با گذشت زمان، ایدههای جدیدی به ذهن محققان و پژوهشگران میرسد و گاهی اوقات اسناد جدیدی نیز پیدا میشود؛ بنابراین، همچنان نیاز به تحقیقات و تالیف کتابهای جدید احساس میشود. بههرحال، اکنون نسبتبه حدود ۳۰سال پیش، تعداد کتابهای زیادی در این زمینه منتشر شده است و مراکز مطالعاتی گستردهتری نیز ایجاد شدهاند. منابع مربوط به انقلاب اسلامی و ریشههای آن بهوفور در دسترس است.
پژوهشگاهها، موسسات مطالعاتی و مراکز اسنادی مختلفی با محوریت انقلاب اسلامی ایران در کشور مشغول پژوهش و آموزش هستند. اگر بخواهید یک آسیبشناسی نهادی و سازمانی صورت بدهید این مجموعهها در طول این سالها چه خطاها و کاستیهایی در حوزه مطالعاتی و ایجاد رشته و تعیین سرفصل داشتند؟
ازلحاظ نهادی، درس انقلاب اسلامی در واقع تحت نظارت نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاهها قرار دارد.
این نهاد تاکنون چندین بار کتابهای مربوط به این درس را تغییر و اصلاح کرده و بهمرور زمان نکات جدیدی را که به ذهنشان میرسد اضافه میکنند؛ بنابراین، این نهاد بهطور مشخص و مستقیم مسئولیت این درس را برعهده دارد و اقدامات لازم را انجام میدهد.
سایر نهادها نیز کتابهایشان بهعنوان منابع پشتیبانی در این زمینه عمل میکنند؛ بهعنوان مثال، مرکز اسناد انقلاب اسلامی تعداد زیادی کتاب در این حوزه منتشر کرده است؛ بهطوریکه فکر میکنم بیش از هزار عنوان کتاب درباره انقلاب اسلامی چاپ شده است اما باید توجه داشت که همه این کتابها درسی نیستند و بیشتر بهعنوان منابع کمکی و پشتیبان مورد استفاده قرار میگیرند؛ بنابراین، مشکل اصلی در دسترسی به منابع نیست، بلکه در بحث ارائه و تدریس این درس ممکن است چالشهایی وجود داشته باشد. استادانی که قصد تدریس انقلاب اسلامی را دارند، باید بهطور کامل بر این حوزه تسلط داشته باشند و از نظر علمی و مطالعاتی قوی باشند تا بتوانند ارائهای مناسب داشته و به شبهات مرتبط با انقلاب اسلامی پاسخ دهند. هر کسی که علاقهمند به تدریس این موضوع است، نمیتواند بدون تسلط کافی بر منابع و مباحث مرتبط، این درس را تدریس کند.
نظر شما