زهرا بذرافکن- خبرنگار گروه فرهنگ: بعد از آتش‌سوزی‌های ویرانگر در لس‌آنجلس، نودوهفتمین دوره از مراسم اعلام جوایز اسکار بدون تاخیر به برگزاری رسیده است. این دوره از جایزه اسکار که تحت‌تاثیر آتش‌سوزی ابتدای سال میلادی در آمریکا، برای دو مرتبه اعلام نامزدها را به تعویق انداخته بود حالا که این متن را می‌خوانید با اعلام برنده‌ها به پایان خودش رسیده است.

اسکار یا تحمیل ایده‌های اقلیت

آگاه: بسیاری در زمان وقوع آتش‌سوزی‌ها در لس‌آنجلس پیشنهاد لغو مراسم اسکار را مطرح کرده بودند اما درنهایت این مراسم به‌عنوان نمادی از مقاومت در برابر بحران برگزار شد. در ادامه خواهیم دید که محتوا و متن این مقاومت نمادین بر چه موضوعاتی متمرکز است. مجری مراسم اسکار کونان اوبراین است که برای اولین‌بار اجرای این مراسم را به عهده گرفته است. او از سلبریتی‌هایی است که به بیان خودش شانس آورده و درحالی که بسیاری از دوستان و نزدیکان او خانه‌شان را از دست داده بودند، خسارتی ندیده است.
 
مبارزه‌ای برای ایدئولوژی‌های اقلیت
در ادوار دورتر  از  اسکار به‌عنوان بزرگ‌ترین و معتبرترین جشنواره سینمایی جهان یاد می‌شد؛ جایی که آثار سینمایی براساس عناصر فنی، سینمایی و هنری و میزان نوآوری و تاثیرگذاری‌شان ارزیابی می‌شدند اما در سال‌های اخیر این رویداد به‌شکلی عیان و بدون شرم، بیش از آنکه عرصه‌ای برای رقابت عادلانه سینمایی باشد، میدانی برای مبارزه‌های بی‌قاعده ایدئولوژی‌ها و جنبش‌های اجتماعی روز جهان شده است. از زمانی که آکادمی علوم و هنرهای سینمایی تصمیم گرفت تنوع و نمایندگی اقلیت‌ها را به‌صورت اجباری در نامزدی فیلم‌ها دخالت دهد، به مرور معیارهای ارزیابی نیز تغییر کرد. آثار سینمایی به‌جای آنکه روایتگر داستان‌هایی اصیل و خلاقانه باشند، مشابه پروژه‌های تبلیغاتی برای یک دستورکار مشخص به نظر می‌رسند. 
انگار طی قانون نانوشته‌ای از یک زمانی به بعد، فیلم‌ها برای نامزدی و دریافت جایزه و به‌طور کلی برای دیده شدن در جایزه اسکار باید حداقل به یکی از این شرایط مسلح باشند: دست‌کم یکی از شخصیت‌های اصلی یا نقش‌های مکمل از اقلیت‌های نژادی، مذهبی، رنگین‌پوست‌ها، فمینیست‌ها یا به‌ویژه اجتماع ال‌جی‌بی‌تی باشند یا داستان فیلم به‌طور مستقیم روی تجربه این گروه‌ها متمرکز باشد و اصل قصه‌گویی را کنار بزند. این امر باعث شده اسکار که پیش از این، نماد اعتبار در سینما بود به یک شوی تبلیغاتی برای تفکرات خاص بدل شود. شاید تصور شود این اتفاق تغییری مثبت برای افزایش نمایندگی در سینماست اما درحقیقت این سیاست‌ها درحال تبدیل شدن به‌نوعی تحمیل ایدئولوژیک است که باعث می‌شوند فیلم‌ها نه براساس کیفیت، که براساس میزان تطابقشان با این معیارها انتخاب شوند.
 در این میان فیلم‌های بسیاری که ازنظر فنی و هنری وضعیت بهتری دارند نادیده گرفته می‌شوند و در مقابل برخی فیلم‌ها که ازنظر ساختاری ضعیف‌ترند، تنها به‌دلیل برخورداری از ویژگی‌های مدنظر آکادمی اسکار، توانستند جایگاهی در میان نامزدها پیدا کنند. 
بدتر اینکه اسکار ۲۰۲۵ را می‌توان اوج این سیاست‌زدگی دانست؛ جایی که گویی کیفیت فیلم‌ها در اولویت نیست، بلکه میزان تطابق آنها با معیارهای تنوع تحمیلی و سیاست‌های هویتی، تعیین‌کننده سرنوشت‌شان شده است. 
نامزدهای بهترین فیلم اسکار ۲۰۲۵ از این قرار است:
«آنورا» (الکس کوکو، سامانتا کوان و شان بیکر، تهیه‌کنندگان) 
«بروتالیست» (نیک گوردون، برایان یانگ، اندرو موریسون، دی جی گوگنهایم و بردی کوربت، تهیه‌کنندگان) 
«یک ناشناخته کامل» (فرد برگر، جیمز منگولد و الکس هاینمن، تهیه‌کنندگان) 
«مجمع کاردینال‌ها» (تسا راس، جولیت هاول و مایکل ای. جکمن، تهیه‌کنندگان) 
«تلماسه: قسمت دوم» (مری والد، کال بویتر، تانیا لاپونت و دنیس ویلنوو، تهیه‌کنندگان) 
«امیلیا پرز» (پاسکال کوشه و ژاک اودیار، تهیه‌کنندگان) 
«من هنوز اینجا هستم» (ماریا کارلوتا برونو و رودریگو تکسیرا، تهیه‌کنندگان) 
«پسران نیکل» (دده گاردنر، جرمی کلینر و جاسلین بارنز، تهیه‌کنندگان) 
«ماده» (کورالی فارگیت، تیم بیوان و اریک فلنر، تهیه‌کنندگان) 
«شرور» (مارک پلات، تهیه‌کننده).
از میان ۱۰فیلم نامزدشده برای دریافت جایزه بهترین فیلم اسکار نودوهفتم، به بیان منتقدان، رسانه‌ها و اغلب پیش‌بینی‌ها بزرگ‌ترین شانس‌ها از آن فیلم «آنورا»، «بروتالیست»، «امیلیا پرز» و «مجمع کاردینال‌ها» است. این آثار با دریافت جوایز سینمایی مختلف از ابتدای سال جاری توجه زیادی را به خود جلب کرده و به نحوی خود را مهم‌ترین آثار سینمایی امسال معرفی کرده‌اند. در ادامه به برخی  این آثار می‌پردازیم: 

آنورا
یک کمدی سیاه که در نگاه اول آن را نقدی بر سرمایه‌داری یا نکوهش رویای آمریکایی می‌بینیم. کارگردان این اثر، شان بیکر را به عنوان فیلمساز حامی اقلیت‌ها با آثاری درباره مهاجران و نیز کارگران جنسی می‌شناسیم. او پیش از این، فیلم‌های استارلت (۲۰۱۲)، نارنگی (۲۰۱۵)، پروژه فلوریدا (۲۰۱۷) و موشک قرمز (۲۰۲۱) را ساخته بود و برای آنورا موفق شد نخل طلای جشنواره کن ۲۰۲۴ را دریافت کند. 
داستان زندگی یک کارگر جنسی کم‌سن‌وسال و همراهی او با یک مرد ثروتمند روس می‌تواند بهترین بهانه برای پرداختن به اقلیت‌ها در آکادمی اسکار باشد. در واقع شیوه روایت فیلم به نحوی است که آنچه به‌عنوان مشقت در اثر بازنمایی می‌شود، شغل شخصیت اصلی نیست، بلکه اتفاقاتی است که خانواده پسر ثروتمند روس برای محافظت از فرزندشان در مقابل تماس و ارتباط او با آنورا رقم می‌زنند. علاوه بر این، فیلم تکلیفش را با اقلیتی که در قصه‌اش به آن پرداخته روشن نمی‌کند، در واقع مشخص نیست که برای رنج آنها نگران است یا بیشتر در تلاش است تا به آن رسمیت بخشد. بدتر آنکه حتی اگر در حال مذموم‌نمایی آن است، خود نماینده‌ای تمام عیار از جریان نمایش‌های اینچنینی است. اگرچه این فیلم را می‌توان بازنمایی از یک اقلیت به شمار آورد اما در حقیقت این بازنمایی دچار لکنت و دروغی در نشان دادن حقیقت است و درنهایت تنها آن را به قصه‌ای تلخ و سطحی بدل می‌کند. 
بروتالیست
شانس دیگر اسکار بهترین فیلم، بروتالیست است. اصطلاح «بروتالیسم» ریشه در واژه‌ای‌ فرانسوی به معنای «سیمان خام» دارد، عبارتی که لوکوربوزیه برای تشریح شیوه استفاده خاصش از سیمان به کار می‌برد. شیوه‌ای که بسیاری از بناهای پس از جنگ دوم جهانی‌ را با آن ساخت. جنبش معماری بروتالیسم پس از جنگ جهانی دوم، به نوعی معماری کاملا بتنی گفته می‌شود که بی هیچ‌گونه روکش و زینتی به‌علت کمبود مصالح، سازه‌های بتنی مدرن پس از جنگ را در اروپا شکل داد. کارگردان فیلم می‌خواهد بین این نوع معماری زمخت و مقاوم که شخصیت فیلم در آن مهارت دارد با دردهای او نسبت برقرار کند اما تعدد ایده‌هایی که فیلمساز در سر دارد (تاریخ‌نگاری شکوفایی اقتصاد ایالت‌های آمریکا تا مسئله استعمار مهاجران، مشکلات خانواده، آمریکایی‌شدن و...) او را در پرداخت مسئله مرکزی فیلم تاحدی ناکام می‌کند. بروتالیست می‌خواهد روایتی تخیلی از سه دهه رنج‌آور زندگی یک معمار مجارستانی به نام لازلو تات که نقش آن را آدرین برودی ایفا می‌کند به تصویر بکشد؛ از زمان ورود او به آمریکا تا مراسم بزرگداشت به‌عنوان یک معمار مدرن و نابغه در اواخر عمر. داستان فیلم درباره یک بازمانده یهودی هولوکاست است که با خانواده به آمریکا مهاجرت می‌کند تا زندگی جدیدی را آغاز کند. درنهایت این فیلم نیز با نگاهی مثبت به یهودیانی که به سرزمین فلسطین برای زندگی و اشغال رفته‌اند، امتدادی از ستایش اقلیت‌ها در سینما و البته در وادی بازنمایی‌های دروغین است. 

امیلیا پرز
این فیلم را می‌توان نماینده پیروز جریان‌های روز در اسکار ۲۰۲۵ دانست. جریان‌ اقلیت‌های جنسیتی که حالا موضوع روز فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مطرح دنیاست، به‌ویژه در آمریکا که با آمدن دوباره دونالد ترامپ به کاخ سفید و بیانیه او درباره تغییرات آینده در این زمینه و رد کردن تمامی اقلیت‌های جنسی که روزبه‌روز نیز طی زایشی تازه در حال گسترش است. 
کارگردان فیلم یعنی ژاک اودیار زمانی فیلمساز درجه‌یکی بود. در این اثر هم هنوز نشانه‌های توانایی وجود دارد اما گویی او هم فهمیده که فرمول برنده‌ این روزها ارتباطی با سینما به معنای واقعی آن ندارد. گرچه او قبلا با فیلم «دیپان» (Dheepan) نخل طلای کن را برده که همان هم تا حدودی به‌دلیل همراهی با همان جنبش‌های زمانه بود. از سوی دیگر، همه‌ اینها در حالی است که با یک اثر جنایی طرف هستیم، نه یک جنایی معمولی، یک جنایی موزیکال!
با این حال، نامزدی «امیلیا پرز» در ۱۳رشته و نیز خوش درخشی در بفتا و گلدن‌گلوب، آماری است که بزرگ‌ترین شاهکارهای تاریخ هم در دست یافتن به آن ناموفق بوده‌اند. بااین‌حال بسیاری به این انتخاب‌ها اعتراض کرده‌اند و «امیلیا پرز» را لایق قرارگرفتن در سیاهه‌ فیلم‌های نامزد اسکار ۲۰۲۵ ندانستند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.