آگاه: در این متن با نگاهی به زندگی مارکز که خانواده، دوستانش و مخاطبانش او را با نام «گابو» میشناسند، مروری بر پرمخاطبترین آثار ترجمه فارسی و نیز برخی آثار سینمایی اقتباسشده از داستانهای او داریم.
صد سال تنهایی
کتاب صد سال تنهایی را اولینبار بهمن فرزانه در سال۱۳۵۳ برای انتشارات امیرکبیر به زبان فارسی ترجمه کرد و این سرآغاز آشنایی ایرانیها با کتابهای گابریل گارسیا مارکز بود. بهمن فرزانه درباره آن گفته بود: «صد سال تنهایی» همچون درختی کهن است که با گذر زمان ریشههایش عمیقتر میشود و شاخ و برگهایش به سمت افقهای جدید گسترش پیدا میکند.
رئالیسم جادویی که پایهگذار آن را خوان رولفو با کتاب «پدر و پارامو» میدانند، در صد سال تنهایی به اوج خودش رسیده است. کتاب ماجرای ۶نسل از خانواده بوئندیا را روایت میکند که درواقع روایتی از تاریخ کلمبیا و تجربه زیسته خود نویسنده و خانوادهاش طی سالیان است. شگفتی آنجاست که همه یا بخشهای زیادی از این تاریخ برای مخاطبی که کلمبیایی نیست آشناست و این یعنی صد سال تنهایی روایتی از تاریخ جهان است. شروع کتاب یکی از بهترین شروعها بهسبب فضاسازی و جذابیت است؛ بهطوریکه زمینگذاشتن کتاب کار بسیار دشواری است. وقتی سالها بعد سرهنگ آئورلیانو بوئندیا در برابر دسته سربازانی که قرار بود اعدامش کنند ایستاده بود، بعدازظهر دوری را به یاد آورد که پدرش او را برای کشف یخ برده بود. نوشتن صد سال تنهایی حدود دو سال طول کشید و در بوینسآیرس منتشر شد. مارکز برای این کتاب موفق شد بهعنوان اولین کلمبیایی و چهارمین نویسنده از آمریکای جنوبی جایزه نوبل ادبیات سال۱۹۸۲ را دریافت کند.
این ترجمه در دی سال جاری با نسخههای چاپ سیوپنجم و سیوششم عرضه شد و در کمتر از دو هفته توانست ۲۰۷۰نسخه فروش داشته باشد و به صدر پرفروشترین آثار ادبی بازگردد. چاپ جدید این اثر، با تغییرات و اصلاحات جزئی در متن ترجمه ارائه و نسخههای چاپ سیوپنجم و سیوششم آن بهطور همزمان با شمارگان دوهزار و سههزار نسخه عرضه شده است.
پاییز پدرسالار
اولین ترجمه از این کتاب ازسوی حسین مهری و انتشارات امیرکبیر در سال۱۳۵۸ به چاپ رسید. بدون شک یکی از ترجمههای معتبر پاییز پدرسالار نیز همین ترجمه است. در سالهای اخیر نیز این کتاب به دست اسدالله امرایی در انتشارات ثالث ترجمه شده است. نسخه ترجمه اسدالله امرایی با عنوان «خزان خودکامه» به چاپ رسیده است. البته چند ترجمه نیز ازسوی سایر ناشرین به چاپ رسیده است. این اثر در سال گذشته برای هفتمین مرتبه و با شمارگان هزارتایی به انتشار رسیده است.
عشق سالهای وبا
این کتاب نیز با ترجمه بهمن فرزانه در انتشارات ققنوس برای اولینبار در سال۱۳۸۵ به انتشار رسیده است. آخرین نوبت چاپ عشق در زمان وبا نیز در سال جاری برای ۲۹امین مرتبه منتشر شده است. عشق در زمان وبا رمانی با موضوع عشق است؛ عشقی که به بیماری مسری وبا تشبیه شده است. داستان در ۶فصل و در هر فصل از زبان یکی از شخصیتها روایت میشود. در این اثر شاهد یک مثلث عشقی هستیم. شخصیتهای داستان عشق سرانجامنیافتهای را از گذشته به دوش میکشند. سبک کتاب از رئالیسم جادویی فاصله دارد. این کتاب سال۱۹۸۵ و به زبان اسپانیایی منتشر شد. بر اساس این داستان، در سال۲۰۰۷ فیلمی به کارگردانی «مایک نیوول» ساخته شد. این فیلم اولین اثر سینمایی براساس نوشتههای مارکز است.
پایان آثار مارکز
این کتاب، رمان جدید گابریل گارسیا مارکز بود که در سال گذشته و بعد از ۱۰سال از مرگ مارکز منتشر شد. مارکز این اثر را که ۲۰سال پیش نوشته و منتشرش نکرده بود، در روز تولدش و همزمان با دهمین سال مرگش منتشر شد. گابریل گارسیا مارکز یک دهه پیش درگذشت اما کتابی از نویسندهای که ژانر «رئالیسم جادویی» آمریکای لاتین را رواج داد و تا پیش از این هرگز منتشر نشده بود، تا حدودی برخلاف میل او، روز چهارشنبه وارد فروشگاهها شد. پسران مارکز یعنی گونزالو و رودریگو گارسیا بارچا، در مراسمی در مادرید در روز تولد پدر، این رمان ۱۲۰صفحهای را که با عنوان «تا آگوست» در سال ۲۰۰۴ نوشته شده، رونمایی کردند.
به گفته پنگوئن رندوم هاوس ناشر این کتاب، «تا آگوست» روز چهارشنبه، که روز تولد گارسیا مارکز است، به زبان اسپانیایی منتشر شد و ۱۲مارس هم نسخه انگلیسیزبان آن راهی بازار میشود. گارسیا مارکز پیش از مرگش در سال۲۰۱۴ در ۸۷سالگی به این نتیجه رسید که این کتاب به نتیجه نمیرسد و باید نابود شود اما پسران و کارگزاران ادبی وی دستنوشتههای مختلف را بررسی کردند و آنها را دارای ارزش ادبی دانستند. باتوجهبه اینکه مارکز چند سال آخر زندگیاش را با ازدستدادن حافظه سر کرد، آنها به این نتیجه رسیدند که نویسنده ممکن است به همین دلیل از درک ارزش کتاب غافل شده باشد.
گونزالو گارسیا بارچا آن زمان در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت: برای من این بدان معناست که همه آثار گابو منتشر شده است، چیزی هنوز معلق نیست و از این نظر او چرخه نشر را بسته است. گارسیا مارکز بیشتر بهخاطر «صد سال تنهایی» به شهرت رسید؛ حماسهای رویایی درباره خاندانی لاتین که موجب شد تا او جایزه نوبل ادبیات سال ۱۹۸۲ را دریافت کند. وی در کتاب جدیدش داستان آنا ماگدالنا باخ را روایت میکند که هر ماه آگوست با کشتی به جزیرهای میرود تا قبر مادرش را زیارت و عشق جدیدی را تجربه کند. خانواده این نویسنده میگویند کتاب، اگرچه گابو نظر نهایی را بر آن نینداخته اما همچنان نثر زیبای قابل تشخیص او و شناخت عمیق او از انسان را در خود دارد.
نگاهی بر زندگی تا مرگ مارکز
«مارکز» مدتی پیش از درگذشتش بهدلیل کسالت روانه بیمارستان شد. او در روزهای پایانی عمرش از ذاتالریه، عفونت و کمشدن آب بدن رنج میبرد و سرانجام در ۱۷آوریل۲۰۱۴ در بیمارستان مکزیکوسیتی جان سپرد. وضعیت بد سلامتی او طی سالهای آخر زندگیاش، جامعه ادبیات و روزنامهنگاری جهان را متاثر و مرگ او کتابدوستان بیشماری را در سرتاسر دنیا اندوهگین کرد.
«مارکز» که از مشهورترین نویسندگان آمریکای لاتین به حساب میآمد، ششم مارس۱۹۲۷ در آرکاتاکای کلمبیا متولد شد. مدت کوتاهی پس از تولد، پدر و مادرش به بارانکیلا نقل مکان کردند و «گابو» کوچک را به پدربزرگ و مادربزرگش سپردند. عقاید سیاسی و ایدئولوژیک مارکز بیشتر تحتتاثیر پدربزرگش که یک کلنل بازنشسته بود، شکل گرفت. پدربزرگ او در جنگ هزارروزه شرکت کرده بود و داستانهایی را از سختیهای جنگ و شجاعت خود برای نوهاش تعریف میکرد. مارکز از این قصهها بهعنوان بنمایه آثار ادبیاش الهام گرفت. او در مصاحبهای گفته که از بدو تولد و از زمانی که توانسته حرف بزند، این داستانها را بهخاطر میسپرده و بازگو میکرده است. رفتارهای سختگیرانه مادربزرگ هم تاثیر زیادی بر رمان «صد سال تنهایی» مارکز گذاشت. «گابریل گارسیا مارکز» معروف به گابو، زمانی که در دانشگاه ملی کلمبیا رشته حقوق میخواند، به طور جدی وارد کار روزنامهنگاری شد. این نویسنده اولین اثر داستانی خود را در سال۱۹۴۷ در روزنامه «ال اسپکتادور» چاپ کرد اما دبیر ادبی همین نشریه درباره داستان او نوشت: نسل جدید کلمبیاییها دیگر در حوزه ادبیات خوب حرف جدیدی برای گفتن ندارد. از آن پس «گابریل گارسیا مارکز» هفت سال برای نگارش اولین رمان کوتاه خود تحتتاثیر نویسندگانی چون «ویلیام فاکنر» و «ویرجینیا وولف» وقت صرف کرد. «طوفان برگ» سرانجام در سال۱۹۵۵ به چاپ رسید و سپس شاهکار او «صد سال تنهایی» در سال۱۹۶۷ روانه بازار کتاب شد. «صد سال تنهایی» در واقع سفری به گذشته و حال کلمبیاست. کارتاخنا، جایی که گابو به عنوان روزنامهنگار در «ال یونیورسال» قلم میزد، مکان مناسبی برای شروع داستان بود. «مارکز» آغازگر موج نو ادبی آمریکای لاتین نبود؛ در آن دوران نویسندگان مطرح دیگری همچون «کارلوس فوئنتس»، «خولیو کورتاسار» و «ماریو بارگاس یوسا» هم قدرتمندانه پا به عرصه ادبی گذاشته بودند اما انتشار این کتاب که ترکیبی از داستانهای تخیلی، تاریخچه کارتاخنا پشت نقاب روستایی خیالی به نام «ماکوندو» و روایت هفت نسل از یک خانواده بود، اغلب بهعنوان پیشگام جریان ادبی «بوم» در دنیای انگلیسیزبان محسوب میشود. «مارکز» در طول عمرش به نوشتن ادامه داد و آثاری را چون «پاییز پدرسالار» (۱۹۷۵) و «عشق سالهای وبا» (۱۹۸۵) که از معروفترین رمانهایش هستند، خلق کرد. این نویسنده کلمبیایی شانس این را داشت که در زمان حیاتش به موفقیت مالی برسد و مورد تحسین منتقدان ادبی قرار گیرد؛ اتفاقی که برای خیلی از همتایان او رخ نمیدهد. «مارکز» را پس از «میگوئل سروانتس» نویسنده قرن هفدهمی «دون کیشوت»، محبوبترین نویسنده اسپانیولیزبان میدانند. علاوهبر محبوبیت ادبی، مارکز برای خلق سبک ادبی «رئالیسم جادویی» هم اعتبار بسیاری برای خود خرید. رئالیسم جادویی دربردارنده عناصر فانتزی و جادویی در بستر زندگی روزمره است. با این حال اینها تنها افتخارات ادبی مارکز نیستند. او در هشتم دسامبر۱۹۸۲ مهمترین جایزه ادبی جهان، یعنی نوبل را به دست آورد. آکادمی سوئد نوبل ادبیات برای «رمانها و داستانهای کوتاهی که عناصر واقعی و فانتزی آنها در دنیایی از تخیلات با هم آمیختهاند و زندگی و بحرانهای یک قاره را منعکس میکنند» او را شایسته دریافت مهمترین جایزه دنیای ادبیات شناخت. او اولین کلمبیایی و چهارمین نویسنده اهل آمریکای لاتین بود که به این افتخار دست یافت. مارکز در سخنرانی نوبل خود که «تنهایی آمریکای لاتین» نام داشت به مسائلی چون استعمار اروپاییها و تزلزل سیستم اربابرعیتی در آمریکای لاتین بهویژه کشورهایی که بهشدت تحتتاثیر سیاستهای خارجی هستند، پرداخت. داستان بیماری روانی این نویسنده هم از پرحاشیهترین بخشهای زندگی او بود. برادر او «خایمه» طی سخنرانی که برای دانشجویان کارتاخنای کلمبیا داشت، اعلام کرد «گابو» از بیماری اختلال مشاعر رنج میبرد و از سال۱۹۹۹ به سرطان غدد لنفاوی مبتلا شده است. او گفت که اختلال مشاعر در خانواده آنها موروثی است. «خایمه» در توضیح بیماری برادرش از واژه «Dementia» (در فرهنگ لغت: جنون، زوال عقل، ازدستدادن مشاعر) استفاده کرد و گفت: گاهی برای او گریه میکنم؛ چون احساس میکنم دارم او را از دست میدهم. او همچنین گفت که خالق «صد سال تنهایی» دیگر قلم به دست نمیگیرد و پس از چاپ آخرین کتابش در سال۲۰۰۴ دیگر اثری را به نگارش درنیاورده است. پیشتر نیز «پلینی مندوزا آپولیوس» دوست نزدیک «مارکز» در مصاحبهای با یک روزنامه شیلیایی اعلام کرده بود پس از پنج سال موفق به مکالمه با «مارکز» شده، چراکه او قادر به تشخیص صدای دوستانش از پشت تلفن نیست. پس از همه این جنجالها، خبر رسید «گابو» به علت ابتلا به عفونت ریه و مجاری ادراری در یکی از بیمارستانهای مکزیکوسیتی بستری شده است. او پس از ۹روز سرانجام از بیمارستان مرخص شد اما پزشکان معتقد بودند به سبب سن بالا هنوز از لحاظ بدنی ضعیف است. اما هفدهم آوریل یعنی ۲۸فروردین۱۳۹۳ با تایید خبر درگذشت «گارسیا مارکز» ازسوی «کریستوبل پرا» ویراستار او در انتشارات «رندم هاوس»، بر شایعهها و حواشی زندگی ۸۷ساله گابو نقطه پایان گذاشته شد و جهان ادبیات یکی از نوابغش را از دست داد.
گابو در سینما
صد سال تنهایی
این اثر اگرچه سینمایی نیست و سریالی ساختهشده در نتفلیکس است اما بعد از انتشار با تمجید منتقدان روبهرو شد. نتفلیکس حقوق اقتباس از رمان را در ماه مارس۲۰۱۹ خرید. خود گابریل گارسیا مارکز پیش از مرگش در سال۲۰۱۴ از فروش حقوق رمانش خودداری کرده بود. باوجوداین، سریال صد سال تنهایی با حمایت خانواده گارسیا مارکز ساخته شد و مطابق میل آنها در کلمبیا جلوی دوربین رفت؛ با بازیگران کلمبیایی و به زبان اسپانیایی.
ماریا محبوبه دل من
این فیلم مکزیکی اسپانیایی زبان در سال۱۹۷۹ به کارگردانی جیمی اومیرتو هرموسیلو ساخته شد. فیلمنامه ماریا محبوبه دل من مبتنی است بر داستان کوتاهی از گابو که قصه فیلم درباره زندگی یک مرد سارق و یک زن شعبدهباز است.
ارندیرا
این فیلم مکزیکی-اسپانیایی در سال۱۹۸۳ که براساس داستان غمانگیز و باورنکردنی ارندیرای سادهدل و مادر بزرگ سنگدلش (که بخشی از رمان صدسال تنهایی گابو است) است، به کارگردانی رویی گرا ساخته شد. ارندیرا یک کمدی سیاه است که با شیطنتهای سوررئال و استعارههای سیاسی همراه شده است.
گزارش مرگی از پیش اعلام شده
این فیلم ایتالیایی-فرانسوی در سال۱۹۸۷ بر اساس رمان مشهور گابو گزارش مرگی از پیش اعلامشده، به کارگردانی فرانچسکو رزی ساخته و عرضه شد. دو بازیگر سرشناس اروپایی، اورنلا موتی و ایرنه پاپاس، نقشهای اصلی فیلم، آنخلا و مادر آنخلا، را بازی میکردند. داستان راجع به قتل سانتیاگو ناصر است که متهم به اغفال آنخلا ویکاریو، پیش از ازدواج است. فیلم با استقبال چندانی ازسوی منتقدان و تماشاگران روبهرو نشد تا بار دیگر ثابت کند که برگرداندن آثار ادبی گابو به سینما کار دشواری است.
یک مرد بسیار پیر با بالهای بزرگ
این فیلم مبتنی بر داستان کوتاهی از گابو، در سال۱۹۸۸ در کوباست و به کارگردانی فرناندو بییری، ساخته شد. داستان فیلم درباره مرد عجیبی است که ناگهان سر و کلهاش در یک دهکده فقیرنشین پدیدار میشود. این مرد دارای بالهای بسیار بزرگی است که بر پشت او روئیده است. یک خانواده روستایی به این مرد عجیب در مرغدانی خانهشان پناه میدهند و از او به عنوان یک فرشته در کارناوال محلی استفاده میکنند اما پیامی که این مرد دارد ضرورتا پیامی نیست که از یک موجود آسمانی انتظار میرود.
چشمان سگ آبی
این فیلم کوتاه انگلیسیزبان در سال۱۹۹۴ در آمریکا ساخته شده است. چشمهای سگ آبیرنگ شامل ۱۰داستان کوتاه از نویسنده کلمبیایی، گابریل گارسیا مارکز است که با فارسی بهمن فرزانه و در انتشارات ثالث عرضه شده است.
کسی به سرهنگ نامه نمینویسد
این فیلم مکزیکی در سال۱۹۹۹ ازسوی فیلمساز سرشناس مکزیکی، آرتور ریپشتاین، براساس داستانی به همین نام ساخته و ارائه شده است. شخصیت اصلی رمان و فیلم، یعنی سرهنگ، برگرفته از شخصیت پدربزرگ گابو است. سرهنگ مردی ۷۵ساله و کهنهسربازی است از جنگ جهانی اول و جنگهای داخلی کلمبیا در اویل قرن بیستم. او در جناح بازنده لیبرال جنگیده است و حالا بعد از سالها گذر از آن موقعیت، در تنهایی و فقر با همسرش (مارسیا پادریس) زندگی میکند. کسی به سرهنگ نامه نمینویسد در جشنواره کن ۱۹۹۹ به روی پرده رفت.
عشق در سالهای وبا
این فیلم که اولین کار هالیوودی از روی داستانهای گابو است، در سال۲۰۰۷ به کارگردانی مایک نیوول ساخته و ارائه شد. رمان عشق در سالهای وبا بنا به گفته غالب منتقدان ادبی همارز صد سال تنهایی، شاهکار جاودانی گابو است. مارکز در مصاحبهای گفته است: «ترجیح میدهم که مردم کارهایم را بخوانند تا ببینند. تجربهام در سینما نشان داد که کار فیلمسازی بسیار دشوار است. دریافتم با نوشتن بهتر میتوانم آنچه را میخواهم بیان کنم.»
نظر شما