۱۶ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۰:۴۵
کد خبر: ۱۱٬۴۵۶

روح‌الله مدبر، کارشناس مسائل اوراسیا و استاد دانشگاه معتقد است در گفت‌وگوهای مقامات آمریکایی با زلنسکی، یک درس بزرگ وجود دارد. ترامپ و ونس، معاونش، بارها به زلنسکی تاکید کردند: «تو هیچ برگی در دست نداری.» به عبارت دیگر، آمریکایی‌ها او را از کاخ سفید بیرون انداختند، چون زلنسکی برای مذاکره آمده بود اما هیچ ابزار یا امتیازی نداشت. آنها با نگاهی واقع‌گرایانه و انتقادی این را مطرح کردند.

آگاهبرخورد دونالد ترامپ با زلنسکی سرمنشأ تحلیل‌های بسیاری شد و به‌عنوان یک صحنه تاریخی در تحلیل‌ها مطرح شد. لطفا این اتفاق را برای ما تبیین کنید و از ریشه‌های چنین برخوردهایی بگویید. چرا رییس‌جمهور آمریکا و معاونش اینگونه با زلنسکی رفتار کردند؟ 
آنچه در اتاق بیضی‌شکل کاخ سفید رخ داد و از آن به‌عنوان یک صحنه تاریخی یاد می‌شود، ریشه در این دارد که هیئت حاکمه فعلی کاخ سفید به این نتیجه رسیده است که ادامه سیاست ضدروسی، که با رهبری بریتانیا در زمین اوکراین طراحی شده، جز یک بازی سراسر باخت نتیجه‌ای ندارد. آمریکایی‌ها قصد داشتند با کسب حداکثر منافع - مثل انحصار معادن اوکراین که یکی از اهدافشان در برابر هزینه‌های سه‌ساله اخیر بود - از این بازی خارج شوند. حتی اگر این منافع به دست نیاید و قرارداد معادن امضا نشود، اولویت اصلی آنها این نیست. اولویتشان خروج از بحران اوکراین است، چراکه به باورشان این بحران هیچ نتیجه‌ای ندارد. آنها دریافته‌اند که طی این سه سال، روس‌ها توانسته‌اند ماشین جنگی را متوقف کنند. این موضوع بسیار مهم است. وقتی آمریکایی‌ها مستقیما با روس‌ها مذاکره می‌کنند، تماس می‌گیرند و نشست ریاض برگزار می‌شود -که پیش از آن چند دور گفت‌وگوی تلفنی بین ترامپ و پوتین انجام شده بود- رفتار کاخ سفید با زلنسکی نشان‌دهنده تغییر رویکرد آمریکا و شکاف میان جبهه‌ای به رهبری بریتانیا (با حضور فرانسه و آلمان) و جبهه‌ای به رهبری آمریکاست. 
در این نشست، به نظر من بازنده بزرگ انگلیسی‌ها بودند. آنها شکست فاحشی خوردند. اگر به ریشه بحران اوکراین در سال۲۰۱۴ نگاه کنیم، غرب با کودتا و انقلاب رنگی، دولت قانونی یانوکوویچ را سرنگون کرد و گروه‌های غرب‌گرا را به قدرت رساند. ابتدا پوروشنکو را آوردند، اما چون او نتوانست خصومت نهایی با روسیه را پیش ببرد، راضی نبودند. قاطعانه می‌گویم که اگر فرد دیگری جز زلنسکی، رییس‌جمهور اوکراین می‌شد، به‌هیچ‌وجه وارد درگیری با روس‌ها نمی‌شد. به همین دلیل، انگلیسی‌ها در سال‌۲۰۱۹ زلنسکی را سر کار آوردند. در ابتدای بحران اوکراین، بوریس جانسون، نخست‌وزیر بریتانیا، در کی‌یف ایستاد و گفت اوکراینی‌ها باید تا آخرین نفر در برابر روس‌ها بجنگند و کشته شوند تا جبهه آنگلوساکسون در این جنگ پیروز شود. 
اما امروز، زلنسکی - که طی سه سال گذشته، رسانه‌های غربی و غرب‌گرایان از او یک قهرمان پوشالی ساختند، برایش کتاب نوشتند، فیلم ساختند، در مراسم مختلف دعوتش کردند و به احترامش ایستادند - در کاخ سفید مثل یک کودک مورد انتقاد و حمله قرار می‌گیرد. این رفتار، نشانه شکست جبهه آنگلوساکسون است. لباس مخصوصی که زلنسکی می‌پوشید و صورت اصلاح‌نکرده‌اش - پیشنهادی از جانسون بود که گفت تا پایان جنگ کت‌وشلوار نپوش و صورتت را اصلاح نکن تا بعد از پیروزی بر روس‌ها در کی‌یف جشن بگیریم - همه اینها در کاخ سفید مورد تمسخر قرار گرفت. به همین دلیل، ما معتقدیم این یک تحول تاریخی در شکاف بین آمریکا و متحدان اروپایی‌اش و یک شکست بزرگ تبلیغاتی برای جبهه غرب‌گراست. 
امروز انگلیسی‌ها می‌گویند محکم کنار اوکراین ایستاده‌ایم، اما این ایستادن بدون آمریکا هیچ دستاوردی برایشان ندارد.

بعضی رفتار با زلنسکی را نمادی از این موضوع دانستند که رهبر انقلاب هفته گذشته به آن اشاره کردند: مذاکرات شرافتمندانه و هوشمندانه. آیا به نظر شما این اتفاقات به هم مرتبط‌اند؟ آیا این رفتار به اعتبار ملت اوکراین ضربه‌ای زده است؟ 
در گفت‌وگوهای مقامات آمریکایی با زلنسکی، یک درس بزرگ وجود دارد. ترامپ و ونس، معاونش، بارها به زلنسکی تاکید کردند: «تو هیچ برگی در دست نداری.» به عبارت دیگر، آمریکایی‌ها او را از کاخ سفید بیرون انداختند، چون زلنسکی برای مذاکره آمده بود اما هیچ ابزار یا امتیازی نداشت. آنها با نگاهی واقع‌گرایانه و انتقادی این را مطرح کردند. 
بزرگ‌ترین مشکل ما در ایران، وجود جریانی غرب‌گراست که نگاهی تخیلی و ساده‌انگارانه به مسائل جهانی دارد. واقعا نمی‌دانم اینها را چگونه باید تفسیر کرد؛ آیا ساده‌اند یا خودشان را به سادگی می‌زنند؟ حتی یک دانش‌آموز دبیرستانی هم با دیدن وقایع می‌تواند مسائل را تشخیص دهد. مثلا این جریان معتقد بود اگر فرد قبلی در دوره خودش با ترامپ گفت‌وگو می‌کرد، تحریم‌ها برداشته می‌شد. این‌قدر ساده‌انگارانه فکر می‌کنند! یا همه چیز، از جمله اقتصاد، را به گفت‌وگو با آمریکا گره زده‌اند. 
حالا ببینید، آمریکا با زلنسکی - که عروسک خودشان بود - چه کرد. او را به کنگره آوردند، برایش مدال آوردند، تشویقش کردند و در مقابل روس‌ها قرارش دادند. اما وقتی دیدند هیچ برگی ندارد، هیچ ابزاری در دستش نیست و عملا خنثی شده، مثل زباله او را بیرون انداختند. برایشان اهمیتی نداشت که سال‌ها روی او تبلیغات کرده بودند. این یک واقعیت تلخ است. حالا اروپایی‌ها، به‌ویژه بریتانیا، جمع شده‌اند تا حیثیت خودشان را حفظ کنند و به دنیا بگویند مهره‌هایشان را جدی می‌گیرند. اما آمریکا این را شکست و نشان داد کسی که ابزار قدرت، عزت و توانمندی -به‌ویژه در حوزه نظامی- نداشته باشد، مورد توجه قرار نمی‌گیرد، مگر اینکه فقط بگوید «چشم». 
رهبر انقلاب به همین واقعیت اشاره کردند. آمریکا زمانی پیامی فرستاده بود، چون جریان غرب‌گرا آن‌قدر سیگنال ضعف و ذوق‌زدگی نشان داده بود که فکر می‌کردند با یک تماس از کاخ سفید، قیمت دلار پایین می‌آید. این توهمات خطاست و اقتصاد را دائم به این موضوع گره زده‌اند. هشدار رهبر انقلاب چقدر به‌موقع بود! رفتار آمریکا با زلنسکی -مهره خودش- را ببینید؛ بارها به او گفتند: «تو هیچ برگی نداری». حالا این را با کسی مقایسه کنید که در میدان و دیپلماسی در برابر آمریکا پیروز شده است. چرا آمریکایی‌ها التماس می‌کنند و واسطه می‌فرستند تا با روس‌ها مذاکره کنند؟ حتی شرکای سنتی خودشان، یعنی اروپایی‌ها، را کنار گذاشتند و مستقیم با روسیه وارد گفت‌وگو شدند. 
چرا؟ چون روس‌ها در میدان توانمندی نظامی‌شان را بالا بردند و برگ‌های برنده را رو کردند. مثلا موشک جدیدشان را رونمایی کردند که هم‌مافوق صوت بوده و هم نقطه‌زن است و هم سنگرشکن؛ با آن یکی از مراکز اصلی تجهیزات ناتو را - که تحت حفاظت پدافندی ناتو بود- به‌راحتی نابود کردند. این پیام را دادند که دست برتر دارند. در حوزه اقتصادی هم، پوتین نشان داد که با وجود ۱۸هزار قلم تحریم اقتصادشان را حفظ کردند. در سه سال عملیات ویژه نظامی در اوکراین، حتی یک‌بار ندیدیم پوتین، نخست‌وزیرش، لاوروف یا هیچ مقام دیگری پیام ضعف بدهند. وقتی مسکو مورد حمله پهپادی ناتو قرار گرفت، واکنشی احساسی نشان ندادند و خط را نگه داشتند. این پیام قدرت بود که آمریکا را وادار به التماس برای مذاکره کرد. اما ملتی که پیام ضعف بدهد، وضعیتش مثل زلنسکی می‌شود. او دست‌نشانده بود و مردم اوکراین عملا گروگان گروهی شدند که سرنوشتشان را به نابودی کشاند. این گروه ذوق‌زده بودند که یا به اتحادیه اروپا بپیوندند و با مقامات اروپایی قهوه بخورند یا وارد ناتو شوند اما به هیچ‌کدام نرسیدند.

روحیه‌ای که از مقامات آمریکایی در قبال زلنسکی دیدیم، بر اساس قواعد بین‌الملل چگونه قابل تحلیل است؟ عزت کشورها در برخورد با آمریکا چگونه حفظ‌می‌شود؟
رویکرد آمریکا به مسائل بین‌المللی واقع‌گرایانه است؛ یا باید قدرت داشته باشی یا منفعتی برایشان بیاوری. با ضعف، هیچ‌گاه وارد گفت‌وگوی برابر نمی‌شوند. خواهید دید که پس از بیرون انداختن زلنسکی از کاخ سفید، وضعیتش وخیم‌تر هم خواهد شد، مگر اینکه در مقابل دوربین‌ها از آمریکا عذرخواهی کند.
اگر ترامپ عذرخواهی کند و طلب بخشش کند، باز هم آمریکایی‌ها با مطالعه‌ای صد برابر بیشتر از گذشته، همه‌چیز را در اختیارتان قرار می‌دهند. اما ما امروز معتقدیم اوکراین دیگر هیچ هویتی ندارد؛ به‌عنوان یک کشور عملا از بین رفته است. بخشی از آن در اختیار روس‌هاست و بخش باقی‌مانده هم کاملا به‌عنوان سرمایه‌ای در دست آمریکا خواهد بود، شاید برای همیشه. این سرنوشتی است که آمریکا برای اوکراین می‌خواهد. پس حتی اگر دست‌نشانده آمریکا باشید یا مثل غرب‌گرایان ذوق‌زده آنها شوید، برای آمریکا هیچ ارزشی ندارید، مگر اینکه منفعتی برایشان داشته باشید.
مهم‌ترین راه مواجهه با آمریکا، قدرتمند بودن است؛ قدرت در ابعاد مختلف و نشان ندادن ضعف. پیام ضعف به مراکز تحلیلی و اطلاعاتی این سیگنال را می‌دهد که شما تسلیم شده‌اید و آنها مطالبات گسترده‌تری مطرح می‌کنند. راهکار فقط ائتلاف‌سازی، توجه به توانمندی داخلی و هوشیاری در برابر تله‌های جدید است.
اخیرا تروئیکای اروپایی (انگلیس، فرانسه، آلمان) تله خطرناکی برای ایران طراحی کرده‌اند. حالا مشخص شده که در سیاست خارجی کاخ سفید، اروپا اولویت و جایگاه سابق را ندارد و کم‌رنگ‌تر شده است؛ به‌ویژه که استارمر (نخست‌وزیر بریتانیا) رسما مقابل کاخ سفید ایستاده و از زلنسکی حمایت بیشتری می‌کند. آمریکا با این رویکرد، فشار بر اروپا را گسترش داده است. اما اگر جریانی در ایران فکر کند می‌تواند از اختلاف فعلی بین تروئیکای اروپایی و آمریکا در مسئله اوکراین بهره ببرد، صددرصد در اشتباه است. ما هیچ نفعی از همکاری با اروپایی‌ها نمی‌بریم. چرا؟ چون رویکرد تروئیکای اروپایی به ایران کاملا خصمانه است و این را بارها ثابت کرده‌اند؛ حتی در مذاکرات هسته‌ای اخیر که چند دور با ایران برگزار شد، اروپایی‌ها طرف ایرانی را فریب دادند و اجازه حضور روس‌ها و چینی‌ها را ندادند. این موضوع اعتراض روس‌ها را هم برانگیخت، چون آنها تنها حامی ما بودند.
تهران نباید گمان کند که از این وضعیت می‌تواند با نزدیک شدن به اروپا - که هیچ برگی در دست ندارد - سودی ببرد. راه کاهش فشار آمریکا، همکاری با روسیه است. تاکید می‌کنم اگر تنش بین روس‌ها و آمریکایی‌ها کم شود و روابط ما با روسیه دقیق، راهبردی و درست باشد و در تله رفتارهای ضدروسی غرب‌گرایان نیفتیم، می‌توانیم از طریق روس‌ها به آمریکا فشار بیاوریم. در عین حال، باید توانمندی خودمان را هم افزایش دهیم؛ قدرت دفاعی‌مان را بالا ببریم و محصولی داشته باشیم که سیگنال ضعف نفرستد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.