آگاه: فرض کنید جامعهای داریم که بهترین پزشکان، مهندسان، مدیران و دانشمندان را دارد اما این افراد در تصمیمهای اخلاقی، اجتماعی و انسانی ضعیفاند. در مدیریتهایشان فساد وجود دارد، در روابطشان انصاف و همدلی کمرنگ است، در زندگی شخصیشان هدف عمیقی وجود ندارد. آیا این جامعه، حتی با وجود بهترین متخصصان، به جای خوبی خواهد رسید؟
رهبر انقلاب در یکی از دیدارهایشان با اساتید دانشگاهها در ۲۰خرداد سال۱۳۹۷، جملهای گفتند که شاید کمتر به عمق آن توجه شده باشد: «یکی از الزامات دانشگاه در ایفای نقش، ایجاد و پرورش قوه عاقله کشور است.» این جمله ساده اما بسیار عمیق، یک سوال جدی را پیش روی دانشگاهها میگذارد: آیا وظیفه دانشگاه فقط آموزش تخصص و مهارت است یا قرار است عقلانیت عمیقی را هم در دانشجویان پرورش دهد؟
در نگاه رایج، وقتی از عقل صحبت میشود، بیشتر منظور همان قدرت تحلیل، استدلال و حل مسئلههای فنی است. عقلی که بتواند پروژههای پیچیده را مدیریت کند، الگوریتمهای پیشرفته طراحی کند یا در حوزههای تخصصی نوآوری ایجاد کند. اما در نگاه اسلامی _و البته در نگاه بسیاری از متفکران بزرگ دنیا_ عقلانیت چیزی بسیار فراتر از این است.
رهبر انقلاب در آن دیدار به حدیثی از پیامبر(ص) اشاره کردند: «اَلعَقلُ ما عُبِدَ بِهِ الرَّحمنُ وَ اکتُسِبَ بِهِ الجَنان» یعنی عقل واقعی آن است که بتواند انسان را به حقیقت نزدیک کند، مسیر زندگی درست را نشان دهد و به تعالی انسانی کمک کند؛ بهعبارتدیگر، عقل فقط ابزار محاسبات علمی و مادی نیست؛ عقل باید قدرت تشخیص خیر و شر، درست و غلط و تصمیمهای بزرگ را هم داشته باشد.
اینجاست که خلأ بزرگی در نظام آموزشی دانشگاهها دیده میشود. ما در دانشگاههایمان متخصص میسازیم اما آیا عقلانیت جامع را هم آموزش میدهیم؟ دانشجویی که وارد دانشگاه میشود، قرار نیست فقط مهندس، پزشک یا مدیر شود؛ او قرار است آینده کشور را شکل دهد. حالا اگر این فرد، در تصمیمگیریهایش دچار ضعف در فهم درست و نادرست باشد چه اتفاقی میافتد؟
عقل در سه سطح؛ دانشگاه کجا ایستاده؟
رهبر انقلاب در آن دیدار، عقل را در سه سطح توضیح دادند:
۱. عقل برای درک حقیقت و معنویت: این سطح از عقل، به انسان کمک میکند بفهمد هدف از زندگی چیست، حقیقت چیست و چگونه باید زیست.
۲. عقل برای تنظیم سبک زندگی: این عقل به انسان کمک میکند در روابطش، در تصمیمهای شخصی و اجتماعی، در ساختن خانواده و جامعه، انتخابهای درستی داشته باشد.
۳. عقل برای مدیریت امور مادی: این عقل همان چیزی است که دانشگاهها روی آن تمرکز دارند؛ حل مسائل علمی، مدیریت پروژهها، تولید فناوری و... .
اما مسئله اینجاست: اگر دانشگاه فقط روی عقل نوع سوم تمرکز کند، خروجیاش میشود متخصصانی که در زندگی شخصی، اجتماعی و حتی مدیریتی دچار ضعفهای جدی هستند. ممکن است یک مهندس یا پزشک عالی داشته باشیم که در تصمیمهای اخلاقیاش ناکام باشد. یا یک مدیر باسواد که در مواجهه با قدرت، دچار فساد شود. اینها اتفاقی نیست؛ اینها نتیجه غفلت دانشگاه از تربیت عقل جامع است.
مسئله اخلاق نیست؛ مسئله عقلانیت است
ممکن است برخی تصور کنند این بحث، صرفا درباره تربیت اخلاقی دانشجویان است اما نکته ظریفتر این است که مسئله دقیقا تربیت عقلانیت است؛ عقلانیتی که بتواند تشخیص دهد کجا باید ایستاد، کجا باید تصمیم سخت گرفت، کجا باید حقیقت را پذیرفت و کجا باید در برابر انحرافها مقاومت کرد.
رهبر انقلاب در همان جلسه جملهای کلیدی فرمودند: «دانشگاه باید جوانهایی را تربیت کند که باایمان باشند، باشرف باشند، اهل اقدام باشند، تنبل نباشند، اهل تلاش باشند، دارای اعتمادبهنفس باشند، حقپذیر باشند، حقطلب باشند.» این ویژگیها بیش از آنکه اخلاقی باشند، ریشه در عقلانیت دارند. انسانی که عقلانیت جامع داشته باشد، اهل اقدام است. اهل تلاش است. حقیقت را میپذیرد و در برابر انحراف سکوت نمیکند.
اگر دانشگاه چنین انسانی تربیت کند، آینده کشور در دست انسانهای مستقلی خواهد بود که نهتنها در علم و فناوری پیشرو هستند، بلکه در اخلاق، مدیریت و تصمیمگیریهای بزرگ نیز مسیر درستی را طی میکنند. اما اگر دانشگاه فقط متخصص بسازد، جامعهای خواهیم داشت که از نظر فنی پیشرفته اما از نظر انسانی دچار بحران خواهد بود.
رهبر انقلاب در بخش دیگری از صحبتهایشان به نکتهای اشاره کردند که گویا مستقیما وضعیت امروز فضای مجازی را توصیف میکند: «در فضای مجازی معمول شده، کار عادی و رایجی است که به همدیگر بدگویی کنند، این به آن، آن به این تهمت بزند، یک ضعف کوچک را بزرگ کنند، آبروی مومن را ببرند.»
این توصیف، فقط درباره یک گروه خاص یا جریان خاص نیست، بلکه واقعیت تلخی درباره وضعیت عقلانیت در فضای مجازی است. ما در دنیایی زندگی میکنیم که کوچکترین اشتباهی میتواند زندگی یک نفر را نابود کند. درحالیکه عقلانیت اقتضا میکند قبل از قضاوت، فکر کنیم. قبل از تخریب، تحقیق کنیم. قبل از انتشار، مسئولانه عمل کنیم.
دانشگاهها اگر میخواهند واقعا قوه عاقله کشور را تربیت کنند، باید دانشجویانی پرورش دهند که در فضای مجازی، در تصمیمهای اجتماعی و حتی در زندگی شخصیشان، بهجای هیجانزدگی و تقلید، با عقلانیت و انصاف رفتار کنند. این چیزی است که امروز بیش از هر زمان دیگری به آن نیاز داریم.
رهبر انقلاب در پایان صحبتهایشان یک جمله کلیدی از حضرت علی(ع) فرمودند: «لا یُستَعانُ عَلَی الدَّهرِ اِلّا بِالعَقل؛ بر مشکلات روزگار، جز به یاری عقل، نمیتوان چیره گشت.» به تعبیر دیگر، زندگی بدون عقل که ممکن نیست. این جمله فراتر از یک توصیه اخلاقی است؛ این یک هشدار تمدنی است. اگر دانشگاههای ما در تربیت عقل جامع موفق نشوند، جامعه بهسمت فروپاشی اخلاقی، اجتماعی و مدیریتی خواهد رفت. اما اگر دانشگاه عقلانیت حقیقی را تقویت کند _یعنی عقلی که بتواند علم، اخلاق و حقیقت را همزمان درک کند_ آینده کشور از بحرانهای اخلاقی، مدیریتی و اجتماعی عبور خواهد کرد.
پس سوال اینجاست: آیا وقت آن نرسیده که دانشگاهها، فراتر از تخصص، برای تربیت عقل جامع قدم بردارند؟ آیا وقت آن نرسیده که از دانشگاه انتظار داشته باشیم نهفقط متخصص، بلکه انسانهایی تربیت کند که بتوانند آینده را با عقلانیت، انصاف و شجاعت مدیریت کنند؟ آینده کشور، دقیقا به پاسخ همین سوال بستگی دارد.
نظر شما