۲۳ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۱:۰۴
کد خبر: ۱۱٬۶۶۶

در آغاز، تصویر یک آینه را در نظر بگیرید؛ آینه‌ای بزرگ که روی آن نقش‌ونگار تمدن‌های کهن حک شده اما ترک‌های عمیقی دارد.

بازآفرینی فردا در خرده‌حقیقت‌های امروز

آگاه: هر ترک، نمادی است از گسست میان گذشته و آینده، میان سنت و نوآوری، میان عقلانیت و هیجان. دانش‌پژوه در این تصویر، همچون شیشه‌گری است که با دستان لرزان، تلاش می‌کند تکه‌های پراکنده را کنار هم بچیند و تصویری نو از فردا خلق کند. اما چگونه می‌توان با خرده‌های آینه‌ای شکسته، آینه‌ای نو ساخت که هم بازتاب‌دهنده خرد دیروز باشد، هم پرتوهای خورشید فردا را در خود بگیرد؟

بازآفرینی فردا در خرده‌حقیقت‌های امروز
دانشگاه، برخلاف تعریق غربی آن، گورستان ایده‌ها نیست؛ زیست‌بوم زنده‌ای است که در آن، ایده‌ها متولد می‌شوند، می‌میرند و دوباره از خاکستر خود برمی‌خیزند. اما در این زمین بارور، ماشین‌های فناوری آنقدر سریع می‌چرخند که گاه صدای نجوای حکمت قدما در هیاهوی آنها گم می‌شود. دانشجوی امروز، میان دو نیروی متضاد گیر کرده است، از یک سو وسوسه پیشرفتِ بی‌حدومرز که او را به سمت آینده‌های ناشناخته می‌کشاند و از سوی دیگر، کششِ ریشه‌هایی که او را به گذشته‌های پرافتخار پیوند می‌زند. اینجاست که پرسش کلیدی مطرح می‌شود: چگونه می‌توان پلی زد میان دی‌ان‌ای تمدن اسلامی و کدهای دیجیتال عصر حاضر؟
پاسخ در دستان خود دانشجو نهفته است. او باید بیاموزد که مانند یک «مهندسِ اندیشمند» عمل کند؛ مهندسی که هم داده‌های گذشته را در جانش ذخیره دارد، هم الگوریتم‌های آینده را می‌نویسد. آنگاه است که هنگام طراحی ربات‌های انسان‌نما، می‌توان از فلسفه ابن‌سینا درباره «روح» الهام گرفت تا مخلوق نه ابزاری مکانیکی، که همراهی اخلاق‌مدار باشد. یا درتقابل با چالش‌های ژنتیک پزشکی، می‌توان با مراجعه به احکام فقهی درباره «حفظ نسل»، راه‌حل‌هایی ارائه داد که هم علمی باشد، هم مبتنی بر کرامت انسانی.
اما این مسیر، پر از سنگلاخ‌های صعب‌العبور خواهد بود. یکی از این سنگلاخ‌ها، «سندروم تقلیدِ بدون هضم» است؛ جایی که دانشجو فناوری‌های غربی را بدون پرسش می‌پذیرد، غافل از اینکه هر فناوری، حامل بار فرهنگی خاص خود است. مانند شبکه‌های اجتماعی که امروز فضای دانشگاه را تسخیر کرده‌اند، اینها نه فقط ابزار ارتباطی، که ابزارهای شکل‌دهی به ذهنیت‌ها هستند. دانشجویی که ساعت‌ها در این فضا غرق می‌شود، ناخواسته به سفیری از ارزش‌های بیگانه تبدیل می‌شود. 
ولی هر میزان هم که عبور از این مسیر مشکل باشد، ناممکن نیست! راه برون‌رفت، در بازسازی فناوری با چارچوب‌های بومی نهفته است. دوستدار دانش باید مانند یک ویراستار ماهر، فناوری را «بومی‌سازی» کند؛ مثلا، اپلیکیشنی طراحی کند که نه‌تنها امکان اشتراک‌گذاری محتوا را فراهم کند، بلکه براساس آموزه‌های اخلاقی، کاربران را به گفت‌وگوی سازنده ترغیب کند.
سنگلاخ دیگر، «توهم پیشرفتِ بدون ریشه» است. گاه دانشجویان چنان شیفته نوآوری می‌شوند که فراموش می‌کنند هر پیشرفتی به بنیان‌های نظری محکم نیاز دارد؛ برای نمونه، هیاهوی هوش مصنوعی امروز، بسیاری را به این باور رسانده که می‌توان بدون درک فلسفه ذهن، به خلق الگوریتم‌های هوشمند دست زد. اما دانشجوی آگاه می‌داند که حتی پیشرفته‌ترین سیستم‌های هوش مصنوعی، بدون الهام از مکانیسم‌های تفکر انسانی (که فلاسفه اسلامی قرن‌ها درباره آن بحث کرده‌اند)، ناقص خواهند ماند. اینجاست که دانشجو باید به‌دنبال تلفیق حکمت ابن‌سینایی با کدهای پایتونی باشد؛ یعنی همان‌گونه که ابن‌سینا «قوه عاقله» را تحلیل می‌کرد، دانشجوی امروز نیز باید لایه‌های شبکه‌های عصبی مصنوعی را با نگاهی فلسفی بررسی کند. اما چگونه می‌توان این مسیر دشوار را طی کرد؟ 
پاسخ در سه گام کلیدی نهفته است:
نخست: باستان‌شناسیِ آینده
دانشجو باید همچون باستان‌شناسی باشد که نه در دل خاک، که در قلب متون کهن به جست‌وجو می‌پردازد. او باید بتواند مفاهیمی مانند «عدالت» در نهج‌البلاغه، «طبیعت» در آثار سهروردی، یا «اخلاق» در رساله‌های خواجه نصیرالدین طوسی را استخراج کند و آنها را به زبان دیجیتال امروز ترجمه کند. طراحی بازی رایانه‌ای که در آن، بازیکن برای رسیدن به مراحل بالاتر، باید چالش‌های اخلاقی را حل کند (مثلا چالشی که مستقیما از داستان‌های مثنوی مولوی الهام گرفته شده است) نمونه‌ای از چنین گیمیفیکیشن حِکمی است.

گام دوم: آزمایشگاه میان‌رشته‌ای
دیوارهای میان‌رشته‌های دانشگاهی باید فروبریزد. دانشجوی فیزیک باید با دانشجوی فلسفه گفت‌وگو کند؛ مهندس نرم‌افزار با فقیه هم‌اندیشی کند. تنها در این صورت است که محصولات علمی نه تک‌بُعدی، که چندلایه و انسان‌محور خواهند بود. تصور کنید، پروژه‌ای مشترک بین دانشجویان معماری و علوم حدیث می‌تواند به طراحی چه مساجدی بینجامد! مکان‌هایی که نه فقط از انرژی خورشیدی استفاده می‌کند، بلکه معماری و کاردکرد نور در آنها برگرفته از مفاهیم «نور» در روایات شیعی باشد.

گام سوم: دانشگاه بی‌مرز
دانشگاه تراز انقلاب اسلامی نباید در جغرافیای فیزیکی محدود شود. دانشجو باید ازطریق پلتفرم‌های دیجیتال، با اندیشمندان جهان در ارتباط باشد و گفتمان اسلامی را در عرصه جهانی مطرح کند. برگزاری وبینارهای بین‌المللی با موضوع «اخلاق زیستی در اسلام و جهان مدرن» که در آن، دانشجویان ایرانی یافته‌های خود را در کنار پژوهشگران غربی به اشتراک می‌گذارند از همین دست فعالیت‌های موثر است.
در پایان، باید پذیرفت که دانشجوی امروز، همچون مسافری است میان دو ایستگاه زمان. او نه می‌تواند بار سفر را تنها با میراث کهن ببندد، نه می‌تواند چمدانش را از نوآوری‌های بی‌پشتوانه انباشت کند. رمز موفقیت در تعادل جسورانه است؛ جسارت بازخوانی گذشته با زبانی نو، و جسارت ساختن آینده با تکیه بر اصالت. این مسیر، هرچند دشوار، اما شدنی است. همان‌گونه که باغبان می‌داند، گل‌های زیبا تنها در خاکی می‌رویند که ترکیبی است از رسوبات دیروز و کودهای تازه.
پس بیایید آینه شکسته را نه به‌عنوان نماد زوال، که به‌مثابه فرصتی برای بازآفرینی ببینیم. هر قطعه پراکنده، دریچه‌ای است به‌سوی دنیایی نو، دنیایی که در آن، عقلانیت نه در موزه‌ها، که در آزمایشگاه‌ها، استارتاپ‌ها و حتی بازی‌های رایانه‌ای جریان دارد. دانشجو، با دستان هنرمندش، می‌تواند این تراشه‌ها را به گونه‌ای بچیند که آینه، هم چهره مدینةالنبی را نشان دهد، هم تصویر آرمان‌شهری که در آن، فناوری و اخلاق دست در دست هم پیش می‌روند.
این، نه یک آرمان‌گرایی محض که واقعیتی است که از امروز می‌توان آغازش کرد، با اولین قدم، اندیشیدنِ متفاوت.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.