چندی پیش وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، سرانه مطالعه ایرانیان را ۱۳‌دقیقه در روز اعلام کرد و این در حالی است که محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد دوره قبل، تیرماه سال ۱۴۰۲ سرانه مطالعه را بدون احتساب کتب‌درسی و ادعیه مذهبی، ۳۳ دقیقه در روز اعلام کرده بود و این یعنی افت ۲۰ دقیقه‌ای سرانه مطالعه در یک سال؛ البته اگر این اعداد و ارقام صحیح باشد.

یک آمار پرحاشیه

آگاه: ارائه آمار سرانه مطالعه از آن دست آمارهایی است که همیشه در آن هزاران اما و اگر وجود دارد و هرسال هم اعداد و رقم‌های متفاوتی توسط نهادهای مختلف برای این موضوع ارائه می‌شود. در حالی که شاید بهتر باشد اعلام آمار این موضوع به یک مرکز پژوهشی خاص سپرده شود و آن مرکز با فرمول و روش خود، هر سال این عدد و رقم را اندازه‌گیری کند تا به‌این‌ترتیب بتوان مقایسه‌ای میان وضعیت مطالعه در سال‌های مختلف انجام داد. با اینکه سال‌ها است در مورد سرانه مطالعه صحبت می‌شود، اما هنوز حتی تعریف دقیقی از آن وجود ندارد و به همین دلیل وقتی صحبت از سرانه مطالعه می‌شود، سوالات مختلفی مثل اینکه این رقم شامل مطالعه کتب دینی و درسی هم می‌شود یا خیر، مطرح می‌شود. مثلا اینکه مطالعه در شبکه‌های اجتماعی هم جزو  سرانه مطالعه است یا خیر.

سرانه مطالعه در ایران چطور اندازه گرفته می‌شود؟
عام‌ترین تعریف از سرانه مطالعه میانگین مدت‌زمان مطالعه یک نفر در یک شبانه‌روز است؛ اما لزوما همیشه این تعریف صادق نیست و می‌توان به‌جای مدت‌زمان، از تعداد کتاب‌های خوانده‌شده یا تعداد صفحات خوانده‌شده در طول روز نیز برای تعریف سرانه مطالعه بهره جست. در ساده‌ترین حالت می‌توان میزان مطالعه همه افراد یک جامعه را با هم جمع کرد و بر تعداد افراد آن جامعه و تعداد روزهای در نظر گرفته شده تقسیم کرد. معمولا برای اندازه‌گیری، متوسط مطالعه در یک جامعه آماری را محاسبه می‌کنند و به تمام جامعه تعمیم می‌دهند. البته عوامل دیگری نیز همچون تیراژ کتاب‌ها بر اندازه‌گیری سرانه مطالعه اثر دارد. پایین‌بودن سرانه مطالعه بر تولیدات فرهنگی و نویسندگان نیز به‌صورت عرضه‌وتقاضا اثر می‌گذارد.
به گفته کارشناسان حوزه فرهنگ و کتاب، سه نوع مطالعه داریم که باید تفکیک شوند؛ اولین آن، خواندن برای درس است که شامل کتاب‌های درسی و کمک‌آموزشی می‌شود که نباید جزء مطالعه یا کتاب‌خوانی به حساب بیاوریم. دوم، خواندن برای کار. مثلا وقتی یخچال خراب می‌شود با خواندن کتاب راهنمای آن، مشکل و عیب را پیدا می‌کنیم. این هم جزء مطالعه یا خواندن محسوب نمی‌شود. دسته سوم، خواندن عمومی است. مطالعه‌ای که به دلایل مختلفی مثلا برای کسب دانش، انتقال تجربه یا لذت‌بردن و سرگرمی انجام می‌گیرد و وقتی از مطالعه و کتاب‌خوانی صحبت می‌شود، منظور اینگونه کتاب‌خوانی است.

چرا کم کتاب می‌خوانیم؟
اگرچه به عقیده بسیاری از کارشناسان، سرانه مطالعه ایرانیان به نسبت کشورهای غرب آسیا پایین نیست، اما در یک نگاه کلی و با درنظرگرفتن سرانه مطالعه کشورهای توسعه‌یافته، رقم سرانه مطالعه ایرانیان بسیار پایین است و دلایل آن نسبتا مشخص و معلوم است.
اولین دلیل و شاید بتوان گفت مهم‌ترین دلیل آن، پیدا شدن رسانه‌های رقیب از ماهواره گرفته تا اینترنت و گروه‌های جدید فناوری. همه این‌ها به‌عنوان رقیب کتاب عمل می‌کنند و فرصت کتاب‌خوانی را می‌گیرند. دومین علت ملی است؛ یکی از دلایل ملی به تلقی خانواده‌ها، آموزش‌وپرورش و دانشگاه‌ها برمی‌گردد؛ یعنی نظام مدرک‌گرایی تک‌کتابی. به این معنا که آدم‌ها برای باسواد شدن و نمره بالاگرفتن در مدرسه باید کتاب خاصی را که در تهران تدوین شده و در همه کشور خوانده می‌شود، بخوانند و همین کتاب کفایت می‌کند. مدت‌ها است آموزش‌وپرورش تک‌کتابی مورد انتقاد قرار دارد و در بسیاری از کشورها، دیگر کتاب‌های درسی متمرکز وجود ندارد. در این کشورها سرفصل‌هایی تعیین می‌شود که بر اساس آن کتاب‌های مختلفی تدریس می‌شود. به همین دلیل هیچ‌وقت دانش‌آموز، معلم یا دانشجو احساس نمی‌کند خواندن یک کتاب کافی است و در رشته و موضوعی که علاقه‌مند است، کتاب‌های مختلفی را مطالعه می‌کند. دومین دلیل ملی مربوط به تبلیغات رسمی و دولتی است که کتاب‌خوانی را عامل انتقال دانش و آگاهی معرفی می‌کنند. در این تبلیغات تاکید می‌شود با خواندن کتاب آگاهی بالا می‌رود و دانشمند می‌شویم. وقتی امروز راه‌های مختلفی برای انتقال دانش وجود دارد، برخی تصور می‌کنند چرا باید کتاب بخوانند درحالی‌که می‌توانند دانش را از راه‌های دیگر کسب کنند؟ 
عامل سوم که در حال‌حاضر دلیل خیلی مهمی برای پایین بودن سرانه مطالعه است، مشکلات اقتصادی و قیمت بالای کتاب است. با بالارفتن تورم و گران‌شدن کتاب، قدرت خرید پایین می‌آید و در نتیجه سرانه مطالعه هم کاهش پیدا می‌کند؛ البته شاید از یک منظر بتوان گفت این موضوع خیلی دلیل قوی‌ای برای نخواندن کتاب نیست. چون کسی که عاشق خواندن و مطالعه باشد می‌تواند برای مطالعه به کتابخانه عمومی برود یا کتاب را از کسی امانت بگیرد یا حتی نسخه دست‌دوم کتابی که دنبالش است را تهیه کند؛ ضمن اینکه امروز تعداد اپلیکیشن‌های کتاب مجازی هم زیاد شده و نسخه مجازی بسیاری از کتاب‌های فیزیکی که در بازار نشر وجود دارد، با قیمت پایین‌تر در این اپلیکیشن‌ها موجود است. با این‌حال باز هم ممکن است گرانی، دلیل نخریدن و مطالعه‌نکردن برای بسیاری از افراد باشد و دلیل پایانی که کمی به لایه‌های زیرین پایین بودن سرانه مطالعه برمی‌گردد، فقر و نابرابری اقتصادی است که باعث کوتاه‌شدن اوقات فراغت می‌شود. وقتی یک نفر برای رفع نیازهای اولیه زندگی از صبح تا شب تلاش می‌کند، دنیای این فرد محدود به رفع نیازها می‌شود و امکان فکر کردن به چیزهایی مثل کتاب و مطالعه ندارد و کتاب خواندن در این شرایط یک تفریح لوکس محسوب می‌شود.

نسل آینده کتاب‌خوان‌ترند
چندوقت پیش اردشیر گراوند، جامعه‌شناس، اظهارنظر جالبی درباره سرانه مطالعه نسل‌های مختلف در ایران کرد و گفته بود: نسل‌های پیشین یکی از عوامل مهم کاهش مطالعه در ایران هستند و نسل آینده نسل کتاب‌خوانی خواهند بود؛ دلایل مختلفی برای اینکه چرا سرانه مطالعه مردم ایران پایین است وجود دارد که اولین علت آن پیشینه است. بسیاری از پدران و مادران نسل ما بی‌سواد یا کم‌سواد هستند. نرخ باسوادی ۵۰ سال قبل در ایران ۳۵ درصد بود. وقتی در خانواده‌ای چیزی بنام کتابخانه وجود ندارد، قاعدتا بچه‌ها با کتاب‌های درسی باسواد می‌شوند، ولی فرهیخته نمی‌شوند. در این خانواده‌ها وقتی کتاب‌های غیردرسی جایگاهی ندارد، بنابراین فرزندان نیز کمتر به مطالعه این نوع کتاب‌ها علاقه نشان می‌دهند، اما امروز با افزایش نرخ باسوادی می‌بینیم بسیاری از بچه‌های نسل امروز به مطالعه کتاب علاقه دارند. حتی بهترین هدیه برای کودکان کتاب است و آن‌ها با شوق زیادی کتاب می‌خوانند. بچه‌های نسل امروز علاقه زیادی به رمان و فیلم دارند و سعی می‌کنند ادبیات را در کتاب‌ها بیاموزند؛ بنابراین باید به نسل آینده امیدوار بود. با علاقه‌ای که بین نسل‌های جدید وجود دارد، سال‌های آینده نرخ مطالعه در کشور افزایش پیدا می‌کند و نسل نو، نسل کتاب‌خوانی خواهد بود.
با این حساب باید چشم امیدمان به نسلی باشد که تقریبا یک دهه دیگر مشخص می‌شود که از ما کتاب‌خوان‌ترند یا نه؟ آیا این نسل می‌توانند این رقم ملی را تغییر دهند یا امیدبستن به آنها آن هم برای موضوعی مثل سرانه مطالعه، غلط است؟!
اما نکته پایانی در مورد سرانه مطالعه، اینکه با نگاهی به سرانه مطالعه در یک دهه اخیر به‌نظر می‌رسد رقم ۱۳ تا ۱۶ دقیقه در روز، عدد قابل‌اتکاتر و پرتکرارتری نسبت به سایر ارقام است و رقمی که اسماعیلی (وزیر ارشاد دولت سیزدهم) برای سرانه مطالعه اعلام کرده بود (۳۳ دقیقه در روز)، رقم منطقی‌ای نیست و همان موقع هم که اعلام شد با سوالات زیادی مواجه شد؛ مبنی بر اینکه چه کسی این رقم را اعلام کرده و در نهایت هم نهاد منتشرکننده این رقم مشخص نشد و شاید بهتر باشد از این رقم چشم‌پوشی شود.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.