آگاه: محمدمهدی رحمتی، مدیرمسئول گروه رسانهای مهر که خود تحصیلکرده رشته ارتباطات است، در یادداشت مفصلی به موضوع خطای اخیر صداوسیما که مرتبط با اهل سنت بود، از منظر ارتباطاتی پرداخته است. آنچه میخوانید مشروح این یادداشت است.
آیا میتوان تصور کرد که یک لحظه سهثانیهای از یک برنامه تلویزیونی، نظام ارتباطی یک کشور را به چالش بکشد؟ چگونه یک محتوای تولیدی کوچک میتواند از مرزهای رسانه رسمی عبور کند و در شبکههای اجتماعی به بحرانی ملی تبدیل شود؟ و از همه مهمتر، آیا میتوان از همان ابزارهایی که بحران را آفریدند، برای مدیریت و مهار آن استفاده کرد؟
برنامه «سیمای خانواده» شبکه یک سیما، روز چهارشنبه سوم اردیبهشتماه در یک بخش کوتاه از پیشتولید شده که از این برنامه زنده تلویزیونی پخش شد؛ از زبان یک مرد جوان، بیتِ شعری توهینآمیز به صحابه پیامبر جناب ابوبکر را پخش کرد. جالب اینجا است که حتی پس از ایجاد بحران و فروکش آن نیز هنوز کسی نامونشان درستی از او نمیداند؛ اما پخش تلویزیونی این برنامه موجب فرازوفرودهای اجتماعی و یک بحران ارتباطی و رسانهای برای کشور شد که برعکس بسیاری از موارد پیشین، نظام ارتباطی کشور توانست تا آن را مدیریت کند و ضمن عبور از تله چالشِ مذهبی، تابآوری و سرمایه اجتماعی کشور را نیز افزایش دهد. آنچه در این یادداشت برای من اهمیت دارد ارائه برداشتم از چگونگی شکلگیری این بحران، نحوه مواجهه با آن و دلیل قضاوتی است که پیشتر گفتم.
ایده برجستهای که هنوز کار میکند
برای ورود به بحث میخواهم مارک گرانووتر جامعهشناس آمریکایی که بیشتر با پژوهشهایش در زمینه شبکههای اجتماعی و روابط انسانی شناخته میشود را به شما معرفی کنم. او استاد دانشگاه استنفورد است و نقش مهمی در توسعه جامعهشناسی شبکهها داشته است. گرانووتر در مقاله مشهور خود به نام «قدرتِ پیوندهای ضعیف» که در سال ۱۹۷۳ منتشر شد، این ایده را مطرح کرد که روابط انسانی را میتوان به دو دسته اصلی تقسیم کرد: ۱- پیوندهای قوی روابط نزدیک، مثل خانواده و دوستان صمیمی. ۲- پیوندهای ضعیف: روابط سطحیتر، مثل آشنایان، همکاران دور، یا افرادی که گهگاه با آنها در ارتباط هستیم.
گرانووتر نشان داد که پیوندهای ضعیف در شبکههای اجتماعی، نقش کلیدی در انتقال اطلاعات و فرصتها دارند. برخلاف تصورِ رایج ما که اغلب معتقدیم روابط قوی مهمترین منابع اطلاعاتی هستند، او استدلال کرد که: «پیوندهای ضعیف اغلب ما را به دایرههای اجتماعی متفاوتی متصل میکنند و اطلاعات جدید و فرصتهای اجتماعی اغلب از طریق این روابط به ما میرسند». گرانووتر معتقد بود افراد با پیوندهای ضعیف میتوانند نقش پل میان گروههای مختلف را ایفا کنند و دسترسی به منابع و اطلاعات تازه را افزایش دهند. از آنچه در نظریه قدرت پیوندهای ضعیف آمده برمیآید که این پیوندها هم در گسترش بحران رسانهای و هم در کنترل و حل آن موثر هستند. اگر به آنچه در ابتدای یادداشت گفته شد برگردیم و ناشناس ماندن کسی که با حرف او این بحران کلید خورد را یادآوری کنیم و علاوهبرآن بیتوجهی واکنشها به نام برنامه و حتی گاه شبکه را مرور کنیم، درمییابیم که نظریه قدرت پیوندهای ضعیف میتواند بستر مناسبی برای تحلیل شکلگیری و فراگیری این بحران کوتاه اما پرفشارِ رسانهای باشد. چراکه بیش از شناخت دقیق از برنامه و محتوای آن، برنامهسازان و رویکردهای آنها و نحوه و سازوکار صداوسیما در نظارت بر محتوای تولید شده در شبکههایی با پیوند ضعیف محتوای توهینآمیز منتشر و بهسرعت موجب حساسیت اجتماعی شد؛ به همین علت من نیز در تحلیل شرایط از نقطه شروع و گسترش بحران بر اساس نظریه گرانووتر
آغاز میکنم.
نقش پیوندهای ضعیف در گسترش بحرانهای رسانهای
پیوندهای ضعیف، یعنی همان ارتباطات سطحیتر و گستردهتر، باعث میشوند که یک رویداد یا بحران (مثلا اظهارنظر جنجالی یک مجری یا مهمان) سریعتر و گستردهتر در جامعه پخش شود. درگذشته، بازتاب یک اتفاق محدود به بینندگان مستقیم تلویزیون بود. اما امروز به لطف شبکههای اجتماعی یک کلیپ کوتاه، جمله یا رفتار بحثبرانگیز از طریق افراد با پیوندهای ضعیف در گروهها، کانالها و صفحات مختلف منتشر میشود. حتی کسانی که برنامه را ندیدهاند، از طریق دوستان و آشنایان (که پیوند قوی یا ضعیف دارند) از موضوع مطلع میشوند. خبر و واکنشها با سرعت زیاد در جامعه پخش میشود و حتی به رسانههای بینالمللی میرسد. این فرآیند بهطور کامل در این بحران شکل گرفت و مسئله بهسرعت از تلویزیون به شبکههای اجتماعی منتقل شد. از چهارشنبهشب دیگر مسئله میهمان، برنامه یا شبکه نبود بلکه تصویری مسئولیتناپذیر از صداوسیما بهعنوان یک رسانه فراگیر و حاکمیتی ساخته شد که با اقدام خود به وحدت اجتماعی آسیبزده است. این گزاره ساخته شده بیم آن را ایجاد میکرد که بهسرعت نظام پیوندهای قوی را به واکنش وادارد و چالش اجتماعی ایجاد کند. بر همین اساس سازوکار نظریه قدرت پیوندهای ضعیف دانسته یا نادانسته به کمک حل بحران آمد.
قدرتِ پیوندهای ضعیف در حل و مدیریت بحران
الف) درک سازوکار گسترش بحران
شناسایی محیط انتشار بحران و سازوکار گسترش آن از مهمترین شاخصهایی است که در مواجهه رسانهای با آن لازم است. سابقه نشان میدهد؛ بهطور واضحی در این موارد بستر گسترش، پیوندهای ضعیف شبکههای اجتماعی بوده که در رقابت با سیستمهای تولید و پخش رادیوتلویزیونی سرعت بالاتری داشته و طیف متنوعتری از مخاطبان را با سلایق مختلف درگیر میکنند. بدیهی است انتقال مسئله به مخاطبان مختلف، متناسب با ذائقه مصرف رسانهای آنها با تنظیم مجدد یک متن کوتاه همراه با فیلم امکانپذیر است و برای مواجهه با شبکه پیوندهای ضعیف استفاده از همین شبکه و ظرفیت آن پاسخگو است. در این شبکه پیوند ضعیف همه گروههای اجتماعی حضور دارند و با سرعت بالایی مسئله به گروههای مرجع منتقل میشود بهگونهای که ممکن است برای یک عالم اهل سنت از چند مسیر مختلف و با چند زیرنویس متفاوت مسئله طرح گردد و همین باعث بزرگنمایی ابعاد روانی بحران و نامتناسب نمودن واکنش رسمی در قبال آن شود.
ب) واکنش سریع و هوشمندانه
در مورد اشتباه رخداده (مثل مورد سیمای خانواده) باید بدانیم که عذرخواهی و شفافسازی فقط از طریق تلویزیون کافی نبود، چون بخش زیادی از کسانی که درگیر یا ناراحت شدند، فقط در شبکههای اجتماعی درگیر ماجرا بودند. از سوی دیگر برنامههای تلویزیون و فهرست زمانبندی پخش آنها پویا نیست، بهگونهای که بتوان با تغییر آن به رویداد برنامه قبل واکنش نشان داد. فواصل خبر رادیویی و تلویزیونی نیز بهگونهای است که احتمال دسترسی به مخاطبان به بخشهایی از همین محتوا بهوسیله شبکههای اجتماعی بهجای استفاده از پخش خطی رادیوتلویزیونی کم نیست. این بستهبندیهای خبری نیز متناسب با ذائقه مصرف خبری مخاطبان و بر اساس محتوای توزیعشده در کانالها و گروههایی که مخاطبان عضو آنها هستند، در دسترس آنها قرار میگیرد. طبیعی است در شرایط بحران میبایست برای دسترسی به شبکه حداکثری پیوندهای ضعیف در بسترهای مختلف برنامهریزی داشت. در حادثه پیشآمده نسبت به این مهم توجه ویژهای شد. نخست بیانیه روابطعمومی معاونت سیما و سازمان بهصورت گسترده در شبکههای اجتماعی پخش شد و پس از آن ویراستیها و پستهای رییس سازمان و دیگر سطوح بهصورت حداکثری در شبکه پیوندهای ضعیف بازنمایی شد. هم بیانیه و هممتنهای منتشر شده از سوی ریاست سازمان از قوت کافی برخوردار بود و مخاطب شبکه پیوندهای ضعیف را تا اندازه قابلتوجهی نسبت به عزم قاطع سازمان در پیگیری و حل مسئله قانع میکرد. شاید بهتر بود در ویراستیهای منتشر شده متناسب با اهمیت پیگیری موضوع پوزش و مسئولیتپذیری سازمان نیز منعکس میشد تا از هرگونه سوءبرداشت بعدی جلوگیری شود. در کنار واکنش سازمان صداوسیما همراهی شبکه فضای مجازی جبهه انقلاب نیز چشمگیر بود. باتوجهبه اینکه یکپارچگی اجتماعی بهدرستی بهعنوان یک ضرورت ملی از سوی فعالان این حوزه شناسایی شد. در انعکاس موضع صداوسیما و واکنش گروههای مرجع و انسان رسانههای اهل سنت و تصریح بر ضرورت حفظ وحدت همراهی سریع، کامل و موثری شکل گرفت. استفاده همزمان از ظرفیت شبکههای پیوند قوی با حضور معاون سیما و حقوقی سازمان صداوسیما در برنامههای گفتوگوی خبری و ارائه توضیحات رسمی مکمل این بخش بود. این توضیحات نیز بهصورت گستردهای در شبکههای اجتماعی منعکس شد.
ج) تبدیل بحران به سرمایه اجتماعی
رفتار رسانهای حسابشده در موضوع خطای اهانت به صحابه پیامبر باعث شد تا اولا خط تولید و ترویج محتوای مربوط به این موضوع درون کشور مدیریت شود و علاوه بر عبور از خطای به وجود آمده و پذیرش ناخواسته و احتمال توطئهآمیز بودن آن تقدیر از مسئولان نظام و صداوسیما را در واکنش به هنگام و متناسب به دنبال داشته باشد.
این مهم بهگونهای پیش رفت که حتی رسانههای ضدانقلاب خارجنشین نیز نتوانستند خود را از هژمونی پیوند قدرتهای ضعیف برهانند و در عمل در بافتار تحلیلی رسانههای داخلی عمل کردند.
دستاورد امروز نقشه راه آینده
بهطور خلاصه دستاوردهای تحلیل حادثه به وجود آمده از منظر نظریه قدرت پیوندهای ضعیف را میتوان در ۶ محور خلاصه کرد:
۱. قدرت پیوندهای ضعیف باعث میشود که بحرانها سریعتر و گستردهتر از قبل پخش شوند.
۲. مدیریت بحران باید فراتر از تلویزیون، در شبکههای اجتماعی و از طریق همان پیوندهای ضعیف انجام شود.
۳. پاسخ سریع، شفافیت، گفتوگو و احترام به حساسیتها در شبکههای اجتماعی، کلید کاهش بحران است.
۴. بیش از آنکه روایت جزئیات ماجرا مهم باشد برطرف کردن دغدغه گروههای مرجع اجتماعی در شبکههای پیوند ضعیف و ایجاد اطمینان خاطر آنها اهمیت دارد.
۵. واکنشها میبایست بهصورت هدفمند و با پرهیز از اشاره و استناد به دلایل و راهکارهای انتزاعی و غیرقابل اثبات باشد.
۶. با شناسایی امر ملی و اهمیت آن از همه ظرفیت شبکههای پیوند ضعیف استفاده و آن را با شبکه پیوندهای قوی متصل ساخت.
چارچوبهای اخلاقی نظریه قدرت پیوند ضعیف
استفاده از ظرفیت نظریه شبکه پیوندهای ضعیف مانند هر مبنای نظری دیگری نیازمند رعایت چارچوبهایی اخلاقی است که تعالی سازمانی و سلامت اجتماعی را تضمین کند. ازآنجاکه در شبکه پیوندها ضعیف جزئیات مهم نیست؛ نحوه بازنمایی ما از مسئله، مسئولیتها در قبال آن و جرم و مجازات تعیینشده میبایست در گام اول صادقانه و با پرهیز از افراط و تفریط باشد و در گامهای بعدی از منظر درونسازمانی و برونسازمانی توجیهپذیر باشد. برای مثال همان اندازه که اقدام شتابزده برای مجازات بالاترین مسئول مربوط و انتشار آن در شبکه موجب ایجاد تصویری ناکارآمد از سازمان و نظام رسانهای و فرهنگی در شبکه پیوندها میشود؛ حمایت و سلب مسئولیت توجیهناپذیر از هر سطحی نیز شبکههای درونسازمانی را متاثر ساخته و موجب کاهش تاثیر پیامهای منتشره بعدی در شبکه پیوندهای ضعیف میشود.
مسئولیت اخلاقی در شبکههای پیوند ضعیف تنها منحصر به توجیه آنچه در یک مقطع خاص رخداده و موجبات بحران رسانهای را فراهم ساخته نیست. هرچقدر تولیدات رسانهای ما بهویژه در رسانههای خدمت عمومی دربرگیری بیشتری داشته باشد و تنوع مخاطبان و مشارکتِ اجتماعی تولیدکنندگان آن افزایش پیدا کند، قدرت اثرگذاری آن در شبکه پیوندهای ضعیف افزایش خواهد یافت. بازنگری رویکردها و فرایندها نباید در سایه برآمدن از مسئله بحران کوتاهمدت فراموش شود، چراکه رضایت و همراهی همکاران و مخاطبان در کاهش آسیبهای بعدی تاثیر غیرقابلانکاری دارد.
برنامهریزی در صداوسیما باید با جهتگیری به سمت وحدت ملی باشد
رهبر انقلاب سال ۱۳۸۳ در بازدیدی که از صداوسیما انجام دادند، خطاب به همه دستاندرکاران رسانه ملی گفتند: امروز مهمترین ابزار جنگ بین قدرتها در دنیا رسانه است و امروز حتی قدرتهای بزرگ هم با رسانهها دارند کار میکنند. امروز تاثیر رسانهها و تلویزیونها و هنرها و این شبکههای عظیم اطلاعرسانی اینترنتی و... از سلاح و از موشک و از بمب اتم بیشتر است. امروز دنیا، یک چنین دنیایی است. روزبهروز هم دارند این میدان را گسترش میدهند. من در آن جلسه به مدیرانمان عرض میکردم که امروز آرایش رسانهای و فرهنگی که در مقابل جمهوری اسلامی قرار دارد، بسیار آرایش پیچیده، متنوع، متکثر، کارآمد و فنی و پیشرفته است. صداوسیما یکتنه در مقابل این آرایش عظیم ایستاده و الحمدللَّه از عهده هم تا حالا برآمده است و من هم میخواهم به شما بگویم که تا حالا از عهده برآمدهاید. شما ببینید برای این رادیوها و تلویزیونها و این شبکههای اطلاعرسانی که هدفشان کشور ماست، چقدر سرمایهگذاری شده است. آنها چندبرابر سرمایهگذاریای که ما برای صداوسیمای خودمان میکنیم، سرمایهگذاری کردهاند. اگر آنطور که آنها پیش خودشان محاسبه کرده بودند پیش میرفت، امروز باید اثری از اسلام و ایمان و جمهوری اسلامی باقی نمانده باشد؛ چون فعالیت آنها مربوط به امروز و دیروز که نیست، بلکه آنها از روز اول پیروزی انقلاب کارشان شروع شد و بیست و پنج سال است که روزبهروز دارند کار خود را توسعه میدهند و شدت میبخشند. الحمدللَّه رسانه ملی ما به خودش پرداخته و واقعا خودش را متناسب با حضور در این میدان، تا آنجایی که میتوانسته، حاضریراق و آماده کرده و وارد میدان شده است؛ شما میتوانید.
جهتگیری اساسی صداوسیما باید درست نقطه مقابل همان جهتگیریای باشد که آنها دارند. آنها میخواهند فرهنگ ملت را از گرایش به ایمان، ارزشها و گرایش به اصول اسلامی و استقلال هویت ملی برگردانند. شما باید درست نقطه مقابل این کار را مورد اهتمام خودتان قرار دهید. آنها میخواهند وحدت ملی را از بین ببرند؛ آنها میخواهند اتکابهنفس جوانان را از بین ببرند؛ آنها میخواهند افق مقابل چشم نسل جوان ما را تیره و مبهم و وهمآلود جلوه بدهند؛ آنها میخواهند حتی مدیرانِ ارشد سیاسی کشور را از اقدام شجاعانه در مسائل گوناگون منصرف کنند و آنها را بترسانند. از مهمترین ابزارهای استکبار، همین قدرتها و سلطههای جهانی، ترساندن است. از قدیم هم همینطور بوده است. این نامههایی که «فان الحرب اولها کلام» در آغاز جنگها شنیدهاید و دیدهاید که پادشاهان برای رقبای سیاسی خودشان به کشورهای مختلف میفرستادند، پُر از تهدید و پُر از بهرخکشیدن قدرت خود بود. اینها برای این بود که تهدید، تهدیدی که منجر بشود به ترسیدن طرف مقابل، نقش مهمی را در پیروزی ایفا میکند که امروز هم سرمایهگذاری مهمی برای این کار میشود، تا جرأت اقدام را از اینها بگیرند و این مدیران را نگران وضعیت آینده کنند؛ آنها همچنین جوانان را یکطور، آحاد مردم را یکطور، مدیران را یکطور، سیاستمداران را یکطور و مبتکران و فعالان علمی را یکطور در تیررس رسانههای معارض خود با جمهوری اسلامی قرار میدهند. شما باید درست نقطه مقابل آنها حرکت کنید.
برنامهریزی در صداوسیما باید با جهتگیری به سمت وحدت ملی، ایجاد امید، نشان دادن افقهای روشنی که در پیش روی ملت ماست، شجاعت دادن به مجموعه مبتکر و محقق و فناور کشور، شجاعت دادن به ادارهکنندگان و مسئولان و تصمیمگیران کشور در زمینههای مختلف، ترغیب مردم به حضور در صحنه- که حلال همه مشکلات حضور و اراده مردمی و تصمیم مردمی است- باشد. البته جانمایه همه اینها هم ایمان قلبی و دینی است. اگر کسی دین را برای ارزش والای معنوی ذاتی خودش هم قبول نداشته باشد و نشناخته باشد، میتواند به دین بهعنوان دارویی که میتواند مهمترین مشکلات اجتماعی یک ملت را علاج کند، تکیه کند. این را فقط ما که جمهوری اسلامی هستیم، نمیگوییم و فقط هم برای کشور ما نیست، بلکه امروز متفکران و نخبگان سیاسی و فکری دنیا هم به همین فکرها افتادهاند. آنها خلأ دین را، به خصوص در برخی از کشورهای اروپایی که فاصله آنها با دینداری و ایمانِ دینی خیلی زیاد شده، احساس میکنند و نسبت به این خلأ هشدار میدهند. ایمان خیلی چیز با ارزش و خیلی عنصر مهمی است برای ساماندادن و سروصورت دادن به حرکتها و جلوگیری از زیاده کاریها و زیادهرویها و تخلفها و آشفتگیها در مسائل گوناگون زندگی و واقعا این کار، برای صداوسیما یک هدف عمده است که امیدواریم همه بتوانند آن را انجام دهند.
نظر شما