هادی حکیمیان نویسنده‌ای اهل یزد است که تاریخ خوانده و جرقه اولیه نوشتن این کتاب را به‌نوعی در تحقیقات تاریخی خود روایت می‌کند. مواجهه با امام خمینی در فعالیت سیاسی، پیش از آنچه در تاریخ می‌شناسیم. این نقطه شروع علاقه وی به نگارش کتابی درباره امام و فعالیت‌های کمتر شناخته شده ایشان است.

مغفول مانده‌های زندگی امام خمینی (ره)

آگاه: بخشی از مصاحبه او را درباره دلیل نوشتن این کتاب می‌‎خوانیم:
زمانی که دانشجو بودم، مقاله‌ای نوشتم با عنوان «انتخابات دوره هفدهم یزد؛ عرصه کشمکش نیروهای سیاسی» که این مقاله چاپ شد. انتخابات دوره هفدهم در سال ۱۳۳۱ شمسی، در زمان نخست‌وزیری دکتر مصدق برگزار شد. انتخابات یزد در آن زمان ازاین‌جهت مهم بود که در آن درگیری پیش آمد. نیروهای گارد شاهنشاهی دخالت کردند و در مدرسه مصلی در یزد، سه نفر کشته شدند و عده زیادی زخمی و دستگیر شدند. این انتخابات خیلی پر سروصدا شد و حتی در رسانه‌های تهران هم بازتاب زیادی داشت. من یک مقاله‌ای در مورد این انتخابات نوشتم و یک سند جالب دیدم که در نشریات آن زمان یزد و در مرکز اسناد یزد، نامه‌ای از امام خمینی به مرحوم سیدعلی محمد وزیری، یکی از روحانیون یزد، وجود داشت. در این نامه، امام گفته بودند که در جریان انتخابات یزد شما بروید مردم را تشویق کنید که در این انتخابات شرکت کنند. دلیلش هم این بود که مرحوم شیخ مهدی حائری، فرزند حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، موسس حوزه علمیه قم از یزد کاندید شده بود. امام در آن نامه نوشته بودند که اگر شیخ مهدی رای نیاورد، به‌طور عام برای روحانیون بد است و به‌طور خاص‌تر برای حضرات یزدی خیلی بد می‌شود که این آدم در شهر خودش رای نیاورد. بنابراین باید روحانیون مردم را تشویق کنند و به ایشان رای دهند.
این سند برای من خیلی جالب بود و جرقه اولیه‌ای در ذهنم زد. چون واقعاا نمی‌دانستم که امام در آن زمان این‌قدر کنشگر و فعال سیاسی بوده‌اند. امام (ره) به‌گونه‌ای معرفی شده که انگار فعالیت‌های سیاسی‌اش از سال ۴۱ شروع شده و مخالفت با لوایح شش‌گانه. اما من دیدم که امام در سال ۳۱ چنین نامه‌ای دارند و انتخابات آن زمان برای امام این‌قدر مهم بوده است.
بعد کم‌کم علاقه‌مند شدم درباره شخصیت امام مطالعه کنم. دیدم که امام از دوران جوانی‌اش حتی از دوران رضاشاه، چقدر در جریانات سیاسی و اجتماعی موضع‌گیری و نقش داشته است. این‌طور نبوده که تازه از سال ۴۱ یک‌دفعه وارد سیاست شود. به ذهنم آمد که می‌شود مقاله‌ای بنویسم درباره این بُعد از شخصیت امام که مغفول مانده است. شروع کردم به فیش‌برداری و اطلاعاتم به حدی رسید که متوجه شدم می‌شود یک کتاب نوشت.
اولین‌بار این را به حوزه هنری تهران پیشنهاد دادم. دوستان در بخش ادبیات انقلاب خیلی استقبال کردند و گفتند که طرح خوبی است. طرحش را دادم اما بعد دوستان مسئول عوض شدند و طرح من هم ماند. یکی دیگر از دوستان که با مرکز نشر آثار امام کار می‌کرد گفت که این طرحی که در مورد امام داشتی را چه کار کردی؟ گفتم جایی ارائه ندادم. گفت که بیاور اینجا، ما در موسسه نشر آثار امام این طرح را می‌خواهیم. من طرح را نوشتم و به ایشان دادم. بعد از یک ماه، ایشان به من گفت که نه من صحبت کردم و آن چیزی که اینجا می‌خواهند، نوشتن یک رمان در مورد شخصیت امام خمینی است و کار پژوهشی صرف نمی‌خواهند.
 من آن زمان یک طرح رمان داشتم که به ایشان دادم و بعد هم کار تایید شد. عنوانش «رمان کشته‌خانه» بود که به‌طور خاص در مورد قیام ۱۵ خرداد در تهران بود، اما بعدا ناشر اسمش را عوض کرد و به‌عنوان «پست تهران» چاپ شد. این کتاب جایزه ادبیات انقلاب را هم در جشنواره انقلاب گرفت. این کار پژوهشی مربوط به امام خمینی همین‌طور ماند تا این‌که چند سال گذشت. یکی از دوستان در موسسه شهرستان ادب گفت که این طرحی که داشتی در مورد امام جایی ارائه دادی؟ گفتم نه. گفت که خب بیا با خود ما اینجا کار کن.
البته این هم یک پیش‌مقدمه‌ای داشت. سال ۹۷، حوزه هنری و موسسه شهرستان ادب یک جلسه‌ای گذاشتند و بچه‌های داستان‌نویس را به دیدار رهبر انقلاب بردند. چون شاعران معمولا زیاد می‌رفتند دیدار و داستان‌نویس‌ها هم چند بار درخواست داده بودند که یک دیدار داشته باشند. بالاخره این شرایط فراهم شد و من هم یزد بودم. دوستان زحمت کشیدند و خبر کردند. مهرماه ۹۷ به دیدار رهبر انقلاب رفتیم. بچه‌ها همه خیلی خوب صحبت کردند و آقا هم در مورد داستان و رمان صحبت کردند. من هم آنجا یک صحبتی کردم در مورد نقش روایت در تاریخ. گفتم عمدتا کارهایی که در کشور ما انجام می‌شود، تاریخ‌نگاری صرف است و کارهای دانشگاهی و علمی خیلی نمی‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند. گفتم وقتی می‌خواهیم کارهای تاریخی را ارائه بدهیم، چه‌بهتر که یک روایت را وارد تاریخ کنیم که حالت داستان‌واره داشته باشد، این‌طوری برای مخاطب عام هم جذابیت خواهدداشت. بعد از آن جلسه دوستان موسسه شهرستان ادب به من زنگ زدند و گفتند که این حرف‌هایی که در دیدار زدی، خودت بیا انجام بده و در مورد امام خمینی و طرحی که داشتی، بیا شروع کن و این زندگی‌نامه را بنویس.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.