۳۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۶:۴۱
کد خبر: ۱۳٬۹۲۹

امتداد یک وعده قرآنی

سمانه فتح‌الله‌پور افشاری ـ آگاه مسائل فرهنگی

در این هنگامه جنگ که هیاهوی رسانه‌های سلطه‌طلب، تاریکی را به جای حقیقت روایت می‌کنند، آنچه آرام و مقتدر بر خاک ایران می‌درخشد، نه شعله‌ور شدن خشم که فروزنده‌ شدن امید است.

امتداد یک وعده قرآنی

آگاه: وعده خدا روشن‌تر از هر خبر عاجل، ما را مخاطب قرار داده است:
«إن تنصروا الله ینصرکم و یثبت أقدامکم» (محمد: ۷)
۲۳ خرداد ۱۴۰۴، نه فقط یک روز در تقویم که صحنه‌ای تاریخی در تقابل دو جبهه بود؛ جبهه حقیقت و مقاومت در برابر جبهه وهم و استکبار. جایی که دشمن با بهره‌گیری از خیانت نفوذی‌ها و حمایت‌ آشکار اطلاعاتی، سایبری و لجستیکی قدرت‌های غربی، کوشید تا ایران را در قلب تهران، در قاب شیشه‌ای رسانه به زانو درآورد. اما حقیقت آن بود که ایران نه‌تنها زانو نزد، بلکه دوباره قد برافراشت. روایت باید از آنجا آغاز شود که سحر امامی، خبرنگار جسور صداوسیما، در لحظه انفجار نه به دنبال فرار که به دنبال روایت بود. جلو دوربین روشن ماند و تکبیر گفت تا صدای واقعیت خاموش نشود. در میانه شعله و دود، او نامی دیگر از مقاومت شد؛ همان مقاومتی که در قامت زن ایرانی، مادر فلسطینی، دختر لبنانی و دانشمند شهید ایرانی معنا می‌یابد. اما آنچه رخ داد، یک رخداد صرف نبود. این یک فصل تازه از «وعده صادق» بود. همان پروژه بزرگ امنیتی که در دل سپاه پاسداران و سازمان‌های اطلاعاتی‌اش با حکمت و جدیت پیش می‌رود. از خنثی‌سازی عملیات‌های پیچیده تا پاسخ هدفمند و هوشمندانه به منابع شرارت، ایران نشان داد که نه تنها در میدان نظامی، بلکه در میدان روایت نیز صاحب اراده و ابتکار است.
سازماندهی آرامش در تهران، بازسازی همزمان مرکز رسانه ملی، بازداشت سریع عوامل نفوذ و انتشار بی‌درنگ تصاویر دقیق از پدافند موشکی و رهگیری سایبری، تنها بخشی از پازل حکمرانی قوی در روز بحران بود. این همان اقتداری است که قرآن در وصف آن می‌فرماید «و أعدّوا لهم ما استطعتم من قوة...» (انفال: ۶۰)، یعنی قدرت برای بازدارندگی است، نه نمایش؛ برای جلوگیری از جنگ است و پیشگیری.
در سوی دیگر، نگاه کنیم به جبهه دشمن. پس از عملیات موشکی دقیق ایران در عمق سرزمین‌های اشغالی، اسرائیل – با همه پشتیبانی لجستیکی آمریکا و متحدان منطقه‌ای‌اش – مجبور به خاموشی شد. حتی وقتی شلیک‌ها قطع شدند، بازهم چراغ‌ها خاموش ماندند. ملتی که شب را در پناهگاه گذراندند، سربازانی که در سایه آوار رسانه‌های غربی، ناتوانی خود را پنهان کردند. این همان «ضعف پنهان» رژیمی است که در ظاهر آهنین ولی در باطن پوسیده است. در اینجا مردم ایران را باید دید. در صفوف خون‌دهی، در صفوف امداد، در صفوف نماز جماعت در فضای باز، در صفوف روایت. مردمی که در کوران تحریم و تورم، نه برای نان که برای شأن و شرف ایستاده‌اند. همان‌ها که مقام رهبری، بارها «قوام ملت»شان را ستوده است: «این ملت، ملتی است صبور، بصیر، مقاوم، دلیر و در سختی‌ها آبدیده.»
و این مردم اکنون ستون‌های ایران قوی‌اند. ایرانی که نه تنها بر موشک و نانو و انرژی هسته‌ای، بلکه بر اراده و ایمان خود تکیه دارد. آنگونه که رهبر انقلاب فرمودند: «در این کشور، پایه‌ اقتدار، ایمان مردم است.» اکنون زمان آن است که ما – صاحبان قلم، وارثان حماسه‌نگاری عاشورا تا امروز – روایت را بازسازی کنیم. روایت شکست دشمن را در قلب شیشه‌ای رسانه. روایت فریادهای کودکان غزه که با دفاع ایران از آزادی و انسانیت پاسخ گرفتند. روایت وعده‌هایی که دیگر تعارف نیستند؛ بلکه صادق‌اند. روایت ایران قوی.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.