آگاه: بخشی از این فرآیند طبیعی بود؛ به این علت که برای مردم حق انتخاب به وجود آمده و حق دسترسی بیشتری فراهم شده است. بنابراین مخاطب دیگر ملزم نبود که فقط به یک روایت و واقعیت یا صرفا به روایت غالب توجه کند. هماکنون مخاطب روایتهای موازی را نیز در اختیار دارد و میتواند با آنها مواجه شود. در واقع امروزه درک و دریافت حقیقت به امری «میانرسانهای» تبدیل شده است. به این معنا که میتوانیم بگوییم هیچ رسانهای، اعم از شبکههای اجتماعی یا رسانههای جریان غالب، منبع منحصربهفرد خبر برای مردم و مخاطبان نیستند و درعینحال هیچ یک از آنها نیز نماینده تمام و تام حقیقت نیستند؛ هرکدام وجه و روایتی از یک واقعیت را بازتاب میدهند. به همین دلیل ما شاهد دو فرآیند متضاد هستیم.
فرآیند اول: تعدد و تنوع منابع و کانالها برای مخاطب رخداده است و همانطور که اشاره شد، دسترسی بالا حق انتخاب را بالا میبرد. از طرفی این تنوع و تعدد، مخاطب را دچار نوعی سرگردانی و نوعی اضافهبار اطلاعاتی و دشواری در انتخاب و تصمیمگیری کرده است. لیکن فضای ابهام و بیخبری یا انفعال در جامعه نیز به این امر کمک میکند؛ یعنی زمانی که منابع ذیربط اصلی اطلاعرسانی دیر عمل میکنند یا خوب عمل نمیکنند یا نیاز خبری مردم را پاسخ نمیدهند، این شبکههای اجتماعی هستند که این خلأ را پر میکنند.
این خلأ از طریق اخبار واقعی و غیرواقعی، اخبار دقیق و جعلی، فیکنیوزها و... پر میشود و مجموعهای از اینها در سپهر رسانهای در سیلان و جریان هستند و مخاطب باتوجهبه پیشینه ذهنی خودش، علایق و نیازهایش، قضاوت و داوریهایی که دارد، با فضای شناور خبری مواجه میشود و دست به انتخاب، تایید یا تکذیب میزند. «میانرسانهای» شدن به این معنا است که دریافت خبر واقعی، بیشتر به امری استنتاجی و استنباطی تبدیل شده است و مخاطب باید با کنار هم چیدن پارههای اطلاعاتی که از طریق رسانههای مختلف اعم از سنتی یا فضای مجازی در اختیارش قرار میگیرد، شخصا حقیقت را شکل دهد. به این معنا که مغایرتها، تضادها، تناقضها و حتی همخوانیها و همگراییها را استخراج کند تا بتواند حقیقت را حدس بزند و مستقیما آن را دریافت کند. چنین عملی برای شهروندان عادی کار دشواری است، چرا که به دسترسی رسانهای و توانایی تحلیل بالایی نیاز دارد تا مخاطب بتواند امر استنباط و استنتاج را انجام دهد.
نکته دیگری که مطرح است، بیاعتمادی یا پایینبودن سطح اعتماد اجتماعی و عمومی است؛ به این معنا که مردم به رسانههای سنتی که عمدتا ساختار عمودی دارد و میخواهند حقیقت را از بالا به پایین پمپاژ کنند، نگاه میکنند و دیگر آن خوشبینی قدیم را ندارند. بنابراین مردم از فضای واقعی به فضای مجازی مهاجرت میکنند و در آن فضا بهرغم ظرفیت بالقوهای که برای انتشار اخبار مجهول وجود دارد، بعضا اعتماد بیشتری به چشم میخورد.
در همین جریان نبرد ۱۲ روزه و حتی روزهای پس از آن نیز شاهد چنین اخباری بودیم؛ اخباری که صرفا ساخته و پرداخته ذهن بود یا حتی بعضا ممکن است پای نیت خیرخواهانهای در میان باشد، اما اطلاعات کافی در رابطه با آن ندارند یا احساس مسئولیت لازمه و حتی اخلاق حرفهای، آنچنان که در فضای رسانهای سنتی حاکم است، در فضای مجازی وجود ندارد. درنتیجه مشاهده میکنیم که اخبار جعلی و اخبار نه چندان درست و دقیق فضای رسانهای را اشغال میکند و چه بسا راه را روی اخبار دقیق و درست میبندد. بخشی از این امر ناشی از عملکرد مجموعه همراه رسانههای سنتی و رابطه این رسانهها با دولت و قدرت است و بخشی از آن هم طبیعی است؛ زیرا ظرفیتها و امکانات جدیدی به وجود آمده که مردم را قادر به تبادل اطلاعات، پذیرش یا رد اطلاعات خارج از ساخت و بافت دولت کرده است. درنتیجه این فضا برای اطلاعرسانی صحیح تنگ شده است. در این فضای سخت و پر ازدحام سیاستگذاری هوشمندانه یک نیاز قطعی و اساسی است.
۲۶ تیر ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۹
کد خبر: ۱۴٬۶۵۹
عماد خورشیدطلب، آگاه مسائل فرهنگی: طی چند سال اخیر و با سرعت بالایی شاهد بودیم که مصرف کنندگان رسانهها در داخل کشورمان، در حال شیفتکردن از رسانههای سنتی به سمت شبکههای اجتماعی هستند.

نظر شما