آگاه: ما در برابر یک پازل پیچیده هستیم. ایالات متحده، با تمرکز بر شرق سوریه و تقویت گروههای نیابتی، تلاش میکند تا کمربندی از بیثباتی ایجاد کند که محور زمینی مقاومت را از مدیترانه قطع کند. رژیم صهیونیستی نیز، با حملات مداوم هوایی و تلاش برای ایجاد یک حائل امنیتی در جنوب، در پی تکمیل این نقشه است. این جنگ ترکیبی دشمن، لایههای پنهانی دارد که هدف نهاییاش، مهار قدرت منطقهای ایران و تضعیف یکپارچگی ملی ماست. اما این صحنه، تنها شامل بازیگران معاند نیست؛ حضور نیروهای همسو، بقایای ساختار مقاومت و ظرفیتهای مردمی نشان میدهد که میدان سوریه همچنان قابلیت بازیابی و تغییر معادلات را دارد. تجربه دو دهه اخیر به ما آموخته است که مقاومت حتی در سختترین میدانها نیز میتواند با بازسازی هوشمندانه خود، دست بالا را پیدا کند.
از این رویداد، درسهای راهبردی عظیمی میتوان گرفت. نخستین و شاید مهمترین درس، تاکید بر امنیت درونی و سرمایه اجتماعی است. اگر جهاد تبیین به معنای واقعی کلمه در جامعه ما نهادینه شود، اگر مطالبات معیشتی مردم به صورت محسوس پاسخ داده شود و اعتماد عمومی تقویت شود، هیچ توطئه خارجی قادر به فروپاشی امنیت ادراکی و ملی ما نخواهد بود. دشمن، بیش از هر چیز بر خط نفوذ در داخل و ایجاد شکاف میان مردم و نظام حساب کرده است. درس دوم، ضرورت حفظ و ارتقای اتحاد جبهه مقاومت است. در این میان پیوند مستحکم و راهبردی با عراق، بهعنوان حلقه میانی محور مقاومت، امروز بیش از هر زمان دیگری حیاتی است. یک عراق باثبات، یکپارچه و همسو، میتواند خلأ ناشی از تحولات سوریه را تا حد زیادی جبران کند و مسیر ما را برای مهندسی افکار عمومی منطقه و مقابله با شبکه تحریف دشمن هموار سازد. ما باید درک کنیم که هندسه مقاومت نیازمند بازنگری و تقویت نقاط قوت آن در سایه تحولات جدید است.
درس سوم، ترکیب هوشمند قدرت سخت و نرم است. همانگونه که تجربه موفق مبارزه با داعش نشان داد که میدان و رسانه در کنار یکدیگر توانستند دشمن را زمینگیر کنند، امروز نیز پیوست عملیات روانی و دیپلماسی فعال باید مکمل راهبردهای میدانی ما باشند. ما باید در نبرد روایتها پیشدستی کنیم و اجازه ندهیم دشمن با اطلاعات نادرست، افکار عمومی را مهندسی کند. حال بیایید به بازطراحی عمق استراتژیک جمهوری اسلامی با نگاهی تازهتر بپردازیم:
در داخل: تقویت مستمر جهاد تبیین برای روشنگری و خنثیسازی جنگ روانی دشمن؛ پاسخگویی فعال و محسوس به مطالبات مشروع و معیشتی مردم برای تقویت انسجام ملی؛ حفظ و ارتقای مستمر اعتماد عمومی بهعنوان مهمترین سرمایه نظام.
در منطقه: تحکیم بیوقفه پیوند با عراق در تمامی ابعاد؛ حمایت هوشمند و گزینشی از نیروهای مقاومت محلی که دغدغه امنیت ملی ایران را دارند؛ بهرهگیری از ظرفیت دیپلماسی با قدرتهای شرقی نظیر روسیه و چین برای ایجاد موازنه در منطقه.
در عرصه بینالمللی: مهار جنگ روایتها از طریق دیپلماسی رسانهای فعال و هدفمند و تاثیرگذاری بر افکار عمومی منطقه و جهان برای روشنسازی حقیقت تحولات.
بیایید هشیار باشیم: جریانهای تکفیری شکست نخوردهاند؛ تنها در حال تغییر چهره و بازتعریف ماموریتهای خود هستند. آمریکا و برخی دولتهای منطقهای، همچنان به آنها بهعنوان ابزار جنگ نیابتی نگاه میکنند. هدف نهایی آنها، ایجاد کمربند بیثباتی از شرق مدیترانه تا مرزهای ایران است؛ اما همانگونه که محور مقاومت توانست از دل بحرانهای سالیان اخیر سر بلند کند، امروز نیز میتواند با راهبردی ترکیبی، چابک و مبتنی بر تجربههای امنیتی گذشته معادلات را برهم زند.
امید است که از دل تهدید میجوشد. تجربه چهار دهه اخیر انقلاب اسلامی به ما آموخته است که جمهوری اسلامی ایران، هرگاه با تهدیدی بزرگ و بیسابقه روبهرو شده، توانسته با تغییر هوشمندانه زمین بازی، همان تهدید را به فرصتی بینظیر برای جهش و پیشرفت بدل کند. سوریه جدید نیز صحنهای برای همین هنر راهبردی است: هنر تبدیل فشارها به نقطه جهش.
امروز بیش از هر زمان دیگر، آیندهمحور مقاومت و عمق استراتژیک ما، در گرو نگاهی هوشمندانه، مردمی و امیدآفرین است. اگر درسهای بزرگ سوریه را درست بفهمیم، اگر نقشه دشمن را با دقت مهندسی معکوس کنیم و اگر بر یکپارچگی ملی و جهاد تبیین در داخل و ارتقای هندسه مقاومت در منطقه تمرکز کنیم، میتوانیم دشمن را دوباره در همان میدانی که تصور پیروزی دارد، شکست دهیم و فصل تازهای از اقتدار منطقهای را آغاز کنیم. باید هشیار بود و با نگاهی فراتر از وقایع روز، پازل بزرگتر را دید. آیا آماده این جهش راهبردی هستیم؟
نظر شما