آگاه: یکی از این مفاهیم کلیدی، «انقلابیگری» است؛ واژهای که اگر درست فهم نشود، به جای تقویت جبهه انقلاب، خود به عاملی برای واگرایی و حذف بدل میشود. آنچه امروز بیش از همیشه به آن نیاز داریم، نه مرزبندیهای سختگیرانه و قالبی که بازتعریفی از انقلابیگری براساس عقلانیت راهبردی، نگاه تشکیکی و رویکرد وحدتساز رهبر معظم انقلاب اسلامی است.
مفهومشناسی انقلابیگری: از تلقی متواطی تا درک تشکیکی
در عرف سیاسی، گاه انقلابیگری همچون برچسبی مطلق بر افراد یا گروهها زده میشود یا «انقلابی هست» یا «نیست». این نگاه، برخاسته از یک درک متواطی از مفهوم انقلابیگری است؛ اما رهبری در بیانی نادر و عمیق، از انقلابیگری بهعنوان یک مفهوم مشکّک یاد کردهاند؛ یعنی مفهومی که مراتب دارد، شدت و ضعف دارد و بر افراد به صورت تدریجی و طیفی قابلاطلاق است.
در منطق فلسفی، تفاوت میان مفاهیم متواطی و مشکک بسیار مهم است. مثلا «انسان» یک مفهوم متواطی است: همه انسانها به یک اندازه انساناند، اما «نور» یک مفهوم مشکک است: خورشید، لامپ و شمع همگی نور دارند، ولی در شدت متفاوتاند. بر همین قیاس، کسی ممکن است در برخی ابعاد انقلابیگری، مانند ایستادگی در برابر دشمن، درخشندگی ویژهای داشته باشد؛ اما در عرصه دیگری مانند سادهزیستی، کمتر موفق بوده باشد. آیا باید او را طرد کرد یا برای ارتقا یاریاش داد؟ نگاه تشکیکی به انقلابیگری، پاسخ دوم را پیشنهاد میدهد.
شاخصهای انقلابیگری در منظومه فکری رهبری
رهبر انقلاب، برای پرهیز از نسبیگرایی و بیمعیاری، انقلابیگری را با پنج شاخص تعریف کردهاند:
- پایبندی به مبانی و ارزشهای انقلاب
- هدفگیری آرمانهای بلند و تلاش برای تحقق آنها
- استقلال همهجانبه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی
- حساسیت نسبت به دشمن و مرزبندی روشن با او
- تقوای دینی و سیاسی
این پنج شاخص، معیارهایی روشن و پایدارند؛ اما چنانکه اشاره شد، شدت ظهور این شاخصها در افراد متفاوت است. برخی در مرز جاندادن پیش میروند و برخی دیگر، در حد ایستادگی در میدان فرهنگ یا اقتصاد. اما همه در مسیرند و این همان نقطهای است که باید در گفتمانسازی نخبگانی به رسمیت شناخته شود.
از تنگنظری تا اتساع دایره نیروهای انقلاب
مهمترین ثمره درک تشکیکی از انقلابیگری، اتساع دایره نیروهای انقلاب است. اگر انقلابیگری، یک صفت صفر و یکی نباشد، آنگاه میتوان برای افرادی که در بعضی حوزهها شاخصهای انقلابی را دارند اما در دیگر حوزهها نیازمند رشدند، فرصت حضور و اثرگذاری قائل شد. به تعبیر رهبر انقلاب، سیاست ما باید بر مبنای «جذب حداکثری و دفع حداقلی» باشد.
انقلابیگری لزوما به معنی فعالیت سیاسی نیست. در میدان واقعی، بسیاری از کنشگران اجتماعی، فرهنگی، رسانهای یا حتی اقتصادی هستند که گرچه لزوما در همه مواضع همسو با ادبیات رسمی انقلاب نیستند، اما در دل دغدغه استقلال ملی، عدالت اجتماعی، پیشرفت علمی و مقابله با سلطه دارند. در منظومه فکری رهبری، این افراد سرمایهاند نه تهدید.
روایتی از امید و گفتمانسازی نوین
بازتعریف انقلابیگری، نهتنها از گسست در جبهه انقلاب میکاهد، بلکه میتواند امید اجتماعی تولید کند. جوانی که دغدغه عدالت دارد اما شاید زیطلب سنتی نداشته باشد یا پژوهشگری که در برابر استعمار علمی ایستاده، ولی زبان تند انقلابی ندارد، اگر بداند که در دایره انقلاب پذیرفته میشود، انگیزه بیشتری برای کنشگری خواهد یافت.
همچنین این بازتعریف، از دوگانهسازیهای کاذب میکاهد: دوگانههایی مانند انقلابی / غیرانقلابی، خودی / غیرخودی یا اصیل / بدل که گاه از سوی دشمن طراحی و درونی میشود. جای این دوگانهها را باید ادبیات طیفی، تشکیکی و روادار بگیرد؛ ادبیاتی که در آن همافزایی جای حذف و رشد جای طرد مینشیند.
بهسوی تمدن، با انقلابیگری بازتعریفشده
جمهوری اسلامی ایران در آستانه یک گذار تمدنی قرار دارد؛ گذار از مرحله تثبیت ساختارها، به دوران تحقق نرمافزار تمدنسازی. در چنین مرحلهای، تنگنظری، خطکشیهای بیمبنا و انقلابینماییهای افراطی نهتنها کمکی نمیکنند، بلکه مانع تحقق رسالت تاریخی ما میشوند. اگر قرار است قطار انقلاب، به تمدن نوین اسلامی برسد، به همه نیروها نیاز دارد. هم به کسی که در خط مقدم ایستاده، هم به آنکه در ایستگاه بعدی منتظر سوارشدن است.
بازتعریف انقلابیگری با نگاه تشکیکی و وحدتساز، همان حلقه مفقودهای است که میتواند هم جبهه انقلاب را گستردهتر، منسجمتر و امیدآفرینتر کند و هم روایت جمهوری اسلامی را برای مخاطبان منطقهای و جهانی جذابتر سازد. این بازتعریف، نه عقبنشینی از اصول که وفاداری هوشمندانه به آنهاست؛ نه نسبیگرایی که عدالت در داوری و نه التقاط، بلکه تفقه در مراتب ایمان و عمل.
باید انقلابیگری را از انحصار گروهی خاص به میراثی ملی، اجتماعی و حتی جهانی بدل کنیم؛ میراثی که در آن، هر کس به میزان پایبندی به ارزشها و حرکت در مسیر آرمانها، جایگاهی در نظام انقلابی مییابد. این روایت، هم ممکن است، هم ضروری و هم آیندهساز.
نظر شما