شاهین رهنما در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران با تاکید بر اینکه کودک امروز ما با ۱۰ سال پیش تفاوت‌های عمده‌ای دارد، تشریح کرد: جهان‌بینی بچه‌های ما تغییر کرده و پوست‌اندازی وسیعی در اعتقادات آنها شده است، پس در مقام مقایسه می‌بینیم که شعر کودک‌ونوجوان نتوانسته همپای بچه‌ها رشد کند. پس کودکان و نوجوانان شعر را می‌شناسند اما آن را دوست ندارند.

آگاه: این شاعر معتقد است شعر کودک‌ونوجوان دیده شده، اما چون همسو با نیازهای این قشر نیست، کسی سمتش نمی‌رود. او می‌گوید نباید شعر خردسال، شعر کودک و شعر نوجوان را با هم یکی دانست و هر کدام از آنها ظرایف و پیچیدگی‌های خودش را دارد.

شعر کودک‌ونوجوانان همپای این قشر رشد نکرده است
 شاهین رهنما با تاکید بر اینکه شعر کودک‌ونوجوان، مانند سایر انواع ادبی شناخته شده است، گفت: این گونه ادبی نمود پیدا کرده، اما کودک‌ونوجوان ما احساس نیاز به این نوع شعر ندارد پس به سمتش نمی‌رود. این نبود نیاز عوامل مختلفی دارد؛ مهم‌ترین دلیل آن اینکه شعر کودک‌ونوجوان ما نتوانسته همراه با رشد این قشر نمو پیدا کند.
رهنما گفت: کانالی که باید این گونه ادبی را به مخاطب می‌رسانده نتوانسته شاعر و مخاطب را به هم وصل کند. کتاب‌سازی، شکل توزیع، قیمت نامناسب کتاب و حتی تبلیغ نامناسب در این عدم موفقیت نقش داشته است.

کارهای برخی شاعران فقط تکرار است
وی با تاکید بر اینکه در کنار همه این نکات، خود موسساتی که باید به شعر کودک‌ونوجوان می‌پرداختند دچار لغزش و کاستی‌هایی بوده‌اند، خاطرنشان کرد: نباید این نکته را هم فراموش کنیم که شاعران هم کاستی‌هایی داشته‌اند. بسیاری از شاعران ما تا مدت‌ها سعی می‌کردند در همان فضایی که آموزش دیده بودند، کار کنند و آثارشان تکرار مکررات بود، یعنی درجا می‌زدند و تصور می‌کردند که کودک‌ونوجوان همین را می‌فهمد و خوراک مناسب خود را دریافت کرده است.
وی افزود: متاسفانه دیده می‌شد که حتی بعضی از بزرگان شعر کودک‌ونوجوان ما در مقابل فکرها و آدم‌های تازه مقاومت هم داشتند، چرا که بودند کسانی که با نوآوری فکر می‌کردند و سعی می‌کردند به روز باشند تا همپا و هم‌صدا و همراه با کودکان و نوجوانان قدم بردارند؛ اما برخی پیش‌کسوتان فکر می‌کردند که این افراد تازه به میدان آمده، جوان و بی‌تجربه هستند و اشتباه می‌کنند؛ پس روی کار خودشان پافشاری می‌کردند و سدی در برابر نوآوری‌ها و آدم‌های تازه می‌شدند.
این شاعر کودک‌ونوجوان با تاکید بر اینکه در طولانی‌مدت مخاطب ما از شعر ما با سرعت گذشت و جوری از آثار رد شد که نگاهی به عقب هم نمی‌اندازد، تشریح کرد: عده‌ای سعی کردند حرف‌های تازه بزنند و حتی در قالب شعر کودک دست ببرند و مثلا شعر سپید، غزل، رباعی یا دوبیتی بگویند و شعر را از حالت تکراری چهارپاره بیرون بیاورند، اما کافی نبود چرا که دستشان کوتاه بود و معمولا هم ابزار در دست شاعران پیشکسوت‌تر بوده است.
وی با تاکید بر اینکه گاهی پیش‌کسوتان ناخواسته باعث می‌شدند دریچه‌های تازه باز نشوند، گفت: من سال‌های پیش در مصاحبه‌های خودم این خطر را اعلام کردم که بچه‌های ما به‌سرعت سال‌های نور از آثار ما دور می‌شوند و دست ما کوتاه‌تر است و هرچه دست دراز کنیم نمی‌توانیم آنها را بگیریم.
رهنما تاکید کرد: خودم و دوستانم می‌خواستیم فضای جدیدی را تجربه کنیم اما چون شرایط مهیا نبود، خیلی از شاعران نوگرا نتوانستند آثارشان را ثبت کنند و کارهایشان را نزد خودشان نگه داشتند.
 این شاعر کودک‌ونوجوان با تاکید بر اینکه من دبیر بودم و در آموزش‌وپرورش با نوجوان‌ها ارتباط مستقیم داشتم، افزود: این برای من اقبالی بود که نوجوانان به آثاری که برایشان چاپ می‌کردم توجه می‌کردند. این را از مخاطبان می‌شنیدم و مثلا می‌دانستم که در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کارهایم دیده می‌شود.

دوری نوجوان از شعری که متناسب با دغدغه‌هایش نیست
 رهنما گفت: شعر خردسال، شعر کودک و شعر نوجوان، سه گونه متفاوت‌اند و نباید آنها را با هم یکی دانست. وضع شعر خردسال و کودک، بهتر از شعر نوجوان است و تیراژ کارهای چاپ‌شده این را نشان می‌دهد.
این شاعر کودک‌ونوجوان با تاکید بر اینکه شعر نوجوان آسیب دیده و مهجور مانده و اقبال کمتری از آن شده ادامه داد: در شعر خردسال و کودک بخش وسیعی از انتخاب‌ها با والدین است؛ یعنی پدر و مادر برای خرید کتاب نقش دارند، اما نوجوان خودش باید آگاهانه کتاب را انتخاب کند و وقتی می‌بیند که آثار حرفش را نمی‌زند و شعری که سروده شده شامل دغدغه‌ها و مسائل و مشکلاتش نیست، سمتش نمی‌رود.
وی افزود: مخصوصا وقتی که ببیند کتاب اشکالاتی دارد، مثلا نوجوان را دست‌کم گرفته است و تصویرسازی‌ها، طراحی‌ها و قطع کتاب مناسب سنش نیست، احساس می‌کند که مولف احترامی به او نگذاشته پس از آثار استقبال نمی‌کند.
رهنما در خصوص اینکه آیا شعر کودکان و نوجوان ما امروز در حال پیشرفت است یا نه، گفت: اتفاقاتی در خصوص اینکه قالب و مضمون ما به دغدغه‌های کودکان و نوجوانان نزدیک بشوند، در حال افتادن هستند؛ اما سرعتمان کم است. اگر بخواهیم غفلت کنیم یا دیر بجنبیم، این مقوله را به‌طورکلی از دست خواهیم داد و این بسیار بد است که برای کم‌کاری‌های شاعران و بانیان فرهنگی، این مقوله ادبی از چشم‌ها بیفتد تا به نیستی برسد.

تحصیلات آکادمیک شاعر خوب نمی‌سازد
رهنما با تاکید بر اینکه مدرسه، دانشگاه و این دست آموزش‌ها نمی‌توانند از یک نفر شاعر بسازند، ادامه داد: شعر یک استعداد درونی فردی و نعمتی از جانب خداست. فضای بیرونی فقط جنبه هدایتگر دارد و مسیر را روشن می‌کند. با خواندن ادبیات، نمی‌توانی شاعر باشی؛ حتی برعکس است.
وی با تاکید بر اینکه در عرصه شعر کودک‌ونوجوان، هر چه درس دانشگاهی نخوانده باشیم، موفق‌تر هستیم، افزود: کسی که دکترای ادبیات می‌گیرد، آن‌قدر درگیر ادبیات کلاسیک می‌شود که دیدگاهش تغییر می‌کند و زبانش از ادبیات کودک‌ونوجوان بازمی‌گردد. من این مشکل را دیدم که کسانی که شاعران خوبی بودند، وقتی درس ادبیات خواندند دیگر نتوانستند شعر کودک خوب بگویند.
رهنما گفت: شاعر می‌گوید «نه هرکه سر بتراشد قلندری داند». اینکه فکر کنیم هرکس آکادمیک ادبیات خوانده باشد، شاعر خوبی است، اشتباه است. حتی رشته ادبیات کودک‌ونوجوان که امروز تدریس می‌شود و خیلی هم خوب است که به این رشته توجه می‌شود، نمی‌تواند از افراد شاعر خوبی بسازد و برای شاعرشدن، عوامل دیگری سوای تحصیلات آکادمیک نیاز است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.