آگاه: شعر کودکونوجوان دارای ظرفیتهای گستردهای است که بهرهمندی درست از آنها، این گونه شعری را پرمخاطب و بالنده میکند. واکاوی مهمترین مسائل و مشکلات شعر کودک امروز، به درک درست از این فضا و رسیدن به راهکارهایی برای بهبود شرایط منجر میشود.
زهرا موسوی با انتقاد از وضعیت امروز شعر نوجوان در ایران، این حوزه را یکی از مظلومترین و در عین حال تاثیرگذارترین شاخههای ادبیات معاصر دانست. او همچنین تاکید کرد که شعر نوجوان نیازمند صداقت، تجربه و شناخت عمیق از مخاطب است، نه تکرار کلیشهها و شعارها.
ادبیات نوجوان به تجربهای صادقانه و نگاهی نو نیاز دارد
زهرا موسوی با تاکید بر کمتوجهی جریان شعر معاصر به شعر نوجوان، اظهار کرد: با نگاهی عمیقتر به شعر فارسی میبینیم که شعر نوجوان از مهجورترین شاخههای ادبیات ماست. این حوزه، با وجود اهمیت بنیادینش در پرورش ذوق، اندیشه و هویت نسل آینده، هنوز جایگاه شایستهای در میان شاعران و نهادهای فرهنگی ندارد.
او نخستین علت این وضعیت را ناآگاهی برخی شاعران از ویژگیهای روحی و ذهنی نوجوان دانست و افزود: نوجوان نه کودک است و نه بزرگسال، بلکه در مرحلهای بحرانی از زندگی قرار دارد. اگر شاعر نتواند با این لایهها ارتباط برقرار کند، شعرش تصنعی و بیگانه به نظر میرسد.
بسیاری از آثار موجود یا بیش از حد سادهانگارانه هستند یا چنان پیچیده که از نوجوان فاصله میگیرند. این شاعر با اشاره به ضعف محتوایی آثار منتشرشده برای نوجوانان گفت: ادبیات نوجوان بیش از هر چیز به تجربهای صادقانه و نگاهی نو نیاز دارد. بسیاری از شعرهای امروز گرفتار تکرار مضامین کلیشهای و پندهای مستقیماند.
نوجوان امروزی به کشف و تامل نیاز دارد، نه نصیحت. موسوی در ادامه یکی از مشکلات اصلی را نبود تمرکز در میان شاعران دانست و تصریح کرد: بسیاری از ما شاعران همزمان برای کودک، نوجوان و بزرگسال مینویسیم، بدون آنکه مرزهای سنی را درک کنیم. نتیجه، شعری میانمایه و بیهویت است که نه برای کودک جذاب است، نه برای نوجوان باورپذیر.
استاد بودن نیازمند سالها تجربه است
او همچنین از رشد سطحی و شتابزده برخی شاعران انتقاد کرد و گفت: در فضای امروز شعر، گاه شاعری که تازه وارد عرصه شده، ناگهان تبدیل به داور و استاد میشود. استادی، عنوانی نیست که با چند جایزه به دست آید؛ بلکه نیازمند سالها تجربه، شکست و فروتنی است.
موسوی در بخش دیگری از سخنانش به آسیب داوریهای محفلی اشاره کرد و افزود: نقد و داوری در بسیاری از محافل، بر پایه روابط شخصی و رفاقتی است، نه ارزش ادبی. نتیجه این میشود که شاعرانی مطرح میشوند که نه تجربه زیسته دارند و نه صدایی مستقل؛ بلکه محصول فضای گلخانهای هستند. او با تاکید بر ضرورت اصلاح روند جشنوارهها گفت: جشنوارهها میتوانستند جایگاهی برای کشف استعدادهای تازه باشند، اما اغلب به ویترینی برای تکرار چهرههای آشنا و داوریهای سلیقهای بدل شدهاند. گاه برخی از شاعران، درآمدشان از جشنوارهها بیشتر از فروش کتابشان است.
این شاعر کودک و نوجوان فضای قبیلهای و متفرق شعر امروز را نیز عاملی برای عقبماندگی شعر نوجوان دانست و گفت: شعر امروز پارهپاره شده است. هر شاعر قبیله خود را دارد و هر جریان، در رقابت با دیگری است. در چنین فضایی، شعر نوجوان که نیازمند تعامل و حمایت است، قربانی میشود. موسوی در پایان تاکید کرد: شعر نوجوان بخشی حیاتی از زیست فرهنگی جامعه است. تا زمانی که صداقت جای خود را به شتاب و شناخت جای خود را به ظاهرگرایی بدهد، این شاخه به جایگاه واقعیاش بازنخواهد گشت. شاید گاه لازم باشد سکوت کنیم، بخوانیم، بیندیشیم و آنگاه اگر کلمهای از دل برخاست، بر صفحه بیاوریم.
نظر شما