۱۲ شهریور ۱۴۰۴ - ۲۲:۵۶
کد خبر: ۱۵٬۸۹۶

خبر لغو ناگهانی کنسرت رایگان همایون شجریان در میدان آزادی، به همان اندازه به جای رویدادی فرهنگی و هنری، به یک مناقشه سیاسی و اجتماعی تمام‌عیار تبدیل شد که خبر برگزاری آن سروصدا کرد و نظرات مختلفی را مطرح کرد. رویدادی که قرار بود لحظه‌ای برای آشتی هنر و مردم باشد، به میدان مناقشه بدل شد.اما، آنچه اصطلاحا در پس پرده است، اتفاقاتی است که از دو ماه گذشته و پیشنهاد برگزاری این کنسرت یعنی روز اول تیر تا روزی که خبر لغو آن اعلام شد، یعنی ۱۲شهریور، گذشته است. 

فرصت‌سوزی مدیر نابلد

آگاه: بسیاری بر این عقیده‌اند که این رویداد، بیش از هر چیز، نمایانگر فقدان نگاه کلان فرهنگی و حاکمیت سلیقه‌های شخصی و سیاسی بر تصمیمات هنری در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. اما چرا باید یک کنسرت رایگان، با هدف خیرخواهی و بازگشت امید به جامعه، تا این حد به چالش کشیده شود؟ پاسخ این پرسش، ریشه در یک معضل عمیق‌تر دارد: بی‌مسئولیتی، رفتار غیرحرفه‌ای و شانه خالی‌کردن مسئول / مسئولانی که به‌رغم آنچه به نمایش می‌گذارند، در پشت‌صحنه، امور را به دست بی‌تدبیری سپرده‌اند. 

از ایده تا اجرای یک «بی‌مسئولیتی»
همایون شجریان که همانند پدر، نمادی از هنر اصیل و مردمی است، با اعلام جزییات برگزاری کنسرت رایگان، اظهار کرد قصد دارد گامی مثبت در جهت ایجاد فضایی فرهنگی بردارد. این حرکت، بی‌سابقه نبود و پیش از این نیز هنرمندان بسیاری با رویکردی مشابه، به میان مردم آمده بودند. اما این بار، کنسرتی بزرگ قرار بود در مکان استراتژیک و نمادین میدان آزادی برگزار شود؛ میدانی که سال‌هاست خاطرات مهم‌ترین اتفاقات تاریخی کشور را در دل خود جای داده است. اما گویی در این میان یک سوءتفاهم برای وزارتخانه ارشاد و نیز معاونت مسئول یعنی معاون امور هنری، نادره رضایی پیش آمده است. ابتدای تیرماه، کنسرت علی قمصری در راستای مسئولیت اجتماعی خود با پیام همدلی مردم و تلاش برای بازآفرینی حالی خوش برای ساکنان تهران برگزار شد که جمعیت زیادی را در روزهای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه و نبود بسیاری از هنردوستان در پایتخت، به میدان آزادی نکشاند. همچنین اجراهای دیگری که در آنها نیز با وجود ترس و غم روزهای جنگ، انتظاری نمی‌رفت که جمعیت زیادی حضور یابند. اما آیا وزارت ارشاد اسلامی و معاونت امور هنری که مسئولیت برگزاری کنسرت‌های شهریور و مهرماه را در میدان آزادی بر عهده دارند، تصور کرده‌اند که در اجرای همایون شجریان در فاصله دوماه بعد از پایان تنش‌های جنگ و بازگشت روند عادی زندگی به تهران و کل کشور نیز، همان رویه اجراهای روزهای جنگ ۱۲ روزه برقرار است؟ برای پاسخ به این سوال فرآیند آغاز تا لغو کنسرت همایون شجریان را مرور می‌کنیم تا خودتان در پایان قضاوت کنید. 
وزارت فرهنگ با مسئولیت معاون امور هنری یعنی نادره رضایی در ابتدای تیرماه و با شرایط حاکم بر جامعه، به گفته همین مقام مسئول، ایده برگزاری کنسرت‌های رایگان در میدان آزادی پیرو پویش «به نام ایران؛ همبستگی ملی، دفاع میهنی» را برعهده گرفتند. اولین هنرمندی که برای اجرا به این پویش پیوست، علی قمصری بود و در میدان آزادی به اجرا پرداخت. اجرایی که نادره رضایی نیز در آن حضور داشت. او در حاشیه این اجرا گفت: «احساس ما این بود که در شرایط کنونی، نمونه‌هایی از بهترین نوع آنچه می‌تواند زندگی و روند جاری آن را تقویت کند در هنر یافت می‌شود. ما از این ابزار و وسیله برای نشان‌دادن این نکته استفاده کردیم که هنر می‌تواند در شرایط دشوار جنگ، یاری‌رسان و دلگرم‌کننده مردم باشد. دلگرم به این که با وجود همه مشکلاتی که بر وطن می‌رود، زندگی جاری است.» طبق اعلام مدیرکل دفتر موسیقی، اجرای بعدی به عاشیق احد ملکی در دوشنبه دوم تیرماه در میدان هفت‌تیر اختصاص داشت و ادامه اجراها در همان بازه زمانی... 
اما برای برگزاری اجراهای دیگر و با حضور هنرمندان مطرح دیگر مانند همایون شجریان در میدان آزادی، پیرو نامه نهادهای متولی از یک سو و دستگاه های نظارتی و امنیتی دو مصوبه  صادر شد. در واقع فرصتی حدود دو ماه تا تاریخ برگزاری کنسرت همایون شجریان مانده و جز امور اجرایی و هماهنگی‌های آن، نهادهای امنیتی کشور حمایت موردنیاز را اعلام کرده‌اند. چنانچه همایون شجریان نیز در نشست خبری و نیز در پست اینستاگرامی اعلام لغو کنسرت گفت، ایده و پیشنهاد این اجرا از دوماه پیش، یعنی همان بازه جنگ ۱۲روزه و نیز صدور مصوبات شورای امنیت کشور مطرح شده است. 
اما مسئولیت و فرآیند اجرایی آن در تمام این دوماه متوقف می‌شود! در حالی که هیچکس از برگزاری کنسرت / کنسرت‌های رایگان در میدان آزادی خبر ندارد، معاونت امور هنری وزارت ارشاد، در تاریخ ۹ شهریور، یعنی تنها پنج‌روز مانده به برگزاری کنسرت شجریان، نامه‌ای به معاونت شهرداری‌ها و دهیاری‌های وزارت کشور می‌نویسد و تمامی امور فنی، اجرایی از برپایی صحنه و نور و... و هماهنگی با نهادهای مختلف از نیروی انتظامی، آتش‌نشانی و... را به این معاونت محول کرده و به‌کلی از پذیرش و انجام مسئولیتی که بر عهده دارد، اجتناب می‌کند. همه اینها در حالی است که یک روز بعد، نشست خبری همایون شجریان پیرامون برگزاری این اجرا برگزار می‌شود و گویی همه چیز انجام شده است، اعتبار ایده، پیگیری و زحمات برگزاری این کنسرت به معاونت امور هنری وزارت فرهنگ داده می‌شود. 

مدیریت، تنها در سطح ایده
جالب آنکه با این سطح از مدیریت، جدولی از اجراهای هنرمندان بزرگ دیگری از علیرضا قربانی، رضا صادقی، رضا یزدانی و... نیز پیوست نامه معاونت امور هنری وزارت فرهنگ به سازمان شهرداری‌ها و دهیاری‌های کشور شده است که تمامی آنها نیز با فواصلی چندروزه برنامه‌ریزی شده‌اند؛ برنامه‌ریزی‌ای که حالا بدل به یک شکاف عمیق شده است. ناگفته نماند که این اجراها نیز بعد از رسانه‌ای‌شدن، طبق اعلام وزارت فرهنگ در ادامه تکذیب شد. 
لازم به ذکر است، در نهایت طرح برگزاری کنسرتی به عظمت حضور چندمیلیونی مردم در میدان آزادی به علت فراهم نبودن امکانات گسترده موردنیاز و نیز زمان کم برای تامین آن، ناگزیر از سوی نهادهای مسئول دیگر لغو می‌شود. 

روسیاهی بماند به زغال
باری اگر چه آن‌طور که گفته شد، لغو این اجرا به یک مناقشه سیاسی میان جناح‌ها و عقیده‌های مختلف تبدیل شد. این مناقشه تنها در نگاه سطحی و پوششی از چیزی است که در واقع رخ داده است. شاید نشود به‌سادگی باور کرد که یک سرمایه هنری این‌چنین به علت بی‌مسئولیتی و کوتاهی در انجام بدیهی‌ترین امور به باد رود. 
این اتفاق عملا یک پیام روشن داشت: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و در ذیل آن، معاونت امور هنری که وظیفه‌اش تسهیل فعالیت‌های هنری است، در این رویداد، خود به مانعی بزرگ تبدیل شد. این وزارتخانه، به جای حمایت از هنرمندان و اعتماد به مردم، با اعمال سلیقه شخصی و انتصاب اشخاصی که در بزنگاه‌ها و مسئولیت‌های مختلف به‌خوبی معرف میزان کفایت خود بوده‌اند، یک شکاف بزرگ از بی‌اعتمادی مردم و بدقولی فرهنگی‌ترین نهاد کشور را ایجاد کرد. 
غم‌انگیز آنکه همایون شجریان پس از لغو کنسرتش در میدان آزادی، اعلام کرد که مطابق برنامه قبلی ۱۰ روز دیگر در دبی کنسرتی رایگان را به صحنه خواهد برد. این کنسرت در قالب نخستین رویداد «جشن ایران» در کشور امارات و شهر دبی برگزار می‌شود. اگر چه بسیاری از جمله همایون شجریان در راستای مقابله با طبقاتی‌شدن هنر و دردسترس‌بودن آن برای مردم در شرایط پساجنگ تلاش کردند، اما در نهایت هم دسترسی به این اجرا محدود به قشری است که توان مالی رفتن به دبی را دارند یا ساکن آنجا هستند؛ روسیاهی‌اش بماند برای افرادی که در غایت بی‌کفایتی اصرار بر نشستن پشت میزهایی را دارند که می‌توانست و باید منشأ تغییرات مهمی باشد. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.